به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز
6 ماه رمضان
1. ضرب سكه به نام امام رضا عليه السّلام؛
در اين روز در سال 201 ه.ق سكه طلا به نام مبارك حضرت رضا عليه السّلام زدند. بنابر قولى اين روز، روز ولايت عهدى اجبارى آن حضرت بوده است (1) و مردم با آن حضرت به ولايت عهدى بيعت نمودند(2).
10 ماه رمضان
1. آمدن نامه هاى اهل كوفه براى امام حسين عليه السّلام؛
در سال 60 ه.ق جمعى از كوفيان نامه هاى مردم كوفه را براى امام حسين عليه السّلام آوردند(3) كه از جمله نام سليمان بن صرد و مُسيّب بن نجبه و رفاعه بن شداد بجلى و حبيب بن مظاهر و جمعى از شيعيان آن حضرت در آن ها بود كه توسط عبد الله بن مسمع همدانى و عبدالله بن وال خدمت امام عليه السّلام آورده شد.
2. وفات حضرت خدیجه عليها السّلام؛
در اين روز حضرت خدیجه ی كبرى عليها السّلام از دنيا رحلت فرمودند(4). اين قول بنابر نقلی، 45 روز بعد از رحلت جناب ابوطالب عليه السّلام است (5). اقوال ديگر در رحلت آن حضرت چنين است : 23 رجب ، 27 رجب ، آخر رجب ، اول ماه رمضان ، 12 ماه رمضان .
آن حضرت بعد از حضرت ابوطالب عليه السّلام به سه روز فاصله و به قولى يك ماه و به قولى 45 روز و به قولى 50 روز وفات كرده است (6).
آن حضرت نخستين همسر پيامبر صلّى الله عليه و آله بود و تا خدیجه علیها السّلام زنده بود، نبىّ گرامى اسلام صلّى الله عليه و آله همسرى اختيار نفرمودند. سبقت به اسلام و خدمات او به پيامبر صلّى الله عليه و آله زياده از آن است كه ذكر شود. در فضيلت آن حضرت همين بس كه والده ی مكرمه حضرت صدّيقه طاهره سلام الله علیها است و همه ی ذرارى پيامبر صلّى الله عليه و آله، به ايشان منتهى مى شوند(7).
آن حضرت هنگام رحلت چند وصيت به پيامبر صلّى الله عليه و آله نمودند و با آن همه فداكارى و انفاق مال ، به پيامبرصلّى الله عليه و آله عرض كردند:
««يا رسول الله ، مرا ببخشيد كه در حق شما كوتاهى كردم. »»
پيامبر صلّى الله عليه و آله فرمودند:
««حاشا و كلّا ! من از شما تقصيرى نديدم، بلكه منتهاى سعى و كوشش خود را در حق من نمودى . شما در خانه ی من زحمات زيادى را متحمل شدى. اموالت را در راه خدا بذل و بخشش نمودى.»»
آن گاه خدیجه عليها السّلام عرض كرد:
«« يا رسول الله ، شما را وصيت مى كنم به اين دختر و به حضرت فاطمه عليها السّلام اشاره نمود. اين دختر بعد از من يتيم و غريب است. كسى از زن هاى قريش او را اذيت نكند. كسى به صورت او لطمه اى نزند، به روى او داد نزند و مكروهى نبيند(8).
آن حضرت اولين زنى است كه پيامبر صلّى الله عليه و آله را تصديق نمود و اول زنى است كه در مكه با رسول خدا صلّى الله عليه و آله نماز جماعت خواند و اول زنى است كه ايمان خود را در مكه در ميان مشركين اظهار نمود و اول زنى است كه در مقابل دشمن، از رسول خدا صلّى الله عليه و آله دفاع نمود و تمام اموال خود را به پيامبر صلّى الله عليه و آله بخشيد و اول زنى است كه ايمانش با قبول ولايت أميرالمؤمنين عليه السّلام به درجه كمال رسيد.
روزى پيامبر صلّى الله عليه و آله ، خدیجه عليها السّلام را خواست و در كنار خود نشانيد و فرمود:
«« اين جبرئيل است و مى گويد: براى اسلام شروطى است كه عبارتند از: اقرار به يگانگى خداوند متعال ، اقرار به رسالت رسولان، اقرار به معاد و اصول اين شريعت و احكام آن ، اطاعت از أولى الأمر و ائمه ی طاهرين از فرزندان او يكى بعد از ديگرى با برائت از دشمنان ايشان.»»
خدیجه عليها السّلام به همه ی آن ها اقرار نمود و ائمه ی طاهرين به خصوص أميرالمؤمنين عليه السّلام را تصديق كرد.
پيامبر صلّى الله عليه و آله فرمود:
«« هُوَ مَولاكِ وَ مَولَى المُؤمِنينَ وَ اِمامُهم بَعدی: »»
««على، مولاى تو و مولاى مؤمنان بعد از من و امام ايشان است.»»
آن گاه از خدیجه عليها السّلام در قبول ولايت أميرالمؤمنين عليه السّلام عهد مؤكد گرفتند. سپس رسول خدا صلّى الله عليه و آله يك يك از اصول و فروع دين حتى آداب وضو و نماز و روزه و حج و جهاد و صله ی رحم و واجبات و محرمات را بيان فرمودند.
سپس پيامبر صلّى الله عليه و آله دست خود را بالاى دست أميرالمؤمنين نهاد و خدیجه عليها السّلام دست خود را بالاى دست رسول خدا صلّى الله عليه و آله و به اين ترتيب با أميرالمؤمنين عليه السّلام بيعت نمود(9).
منابع:
(1) تتمه المتهى : ص 278. مستدرك سفينه البحار: ج 4 ص 195.
(2) مسار الشيعه : ص 6 نفائح العلام : ص 115.
(3) الوقايع و الحوادث : ج 1 ص 112. بحار الانوار: ج 44 ص 333.
(4) الوقايع و الحوادث : ج 1 ص 127، فيض العلام : ص 27. مسار الشيعه : ص 6 7. نفائح العلام : ص 19115.
(5) نفائح العلام : ص 158. تقويم المحسنين : ص 11.
(6) نفائح العلام : ص 191. منتخب التواريخ : ص 43. بحار الانوار: ج 19 ص 25. توضيح المقاصد: ص . 22
(7) فيض العلام : ص 27.
(8) شجره طوبى : ج 2 ص 234 235.
(9) بحار الانوار: ج 18 ص 232، ج 65 ص 392.

|