به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز
و به یاد ولیش علیه السلام
مثل گذشته ها این بار هم میلاد شما در راه است و چشم های منتظر ما به راه...
باز در اندیشه جشن و سروریم برای شما، بی آن که بدانیم کجایید و ببینیم روی شما!
با کدام دعات خواهم یافت تا روم آن دعا بیاموزم
ای عزیز مِصر وجود! لحظه ای، فقط لحظه ای اگر نظر کنی لایق دیدارت می شویم. به خودمان که واگذاری، محو دنیا و بازی های آن سر از ناکجا آباد در
می آوریم.
اکنون نیمه شعبان در راه است، همه روزهای سال را می گذرانیم به شوق این روز. اندیشه های بسیار می کنیم در شکوه این سال روز.
اما به خدا بی حضورت، بی صفاست...
این همه اعتراض، همه به خودمان است نه به شما! شما که حرفی ندارید تا بیایید. اگر نبود امثال من حتماً می آمدید. بر شما حرجی نیست، ما مقصریم.
ما مقصریم که نه وجود خودمان را از گناهان پیرایش می کنیم و نه بند گفتارمان را به مرواریدهای دعای فرج، آرایش.
ای مهدی جان، می دانم می آیی. اما این را هم می دانم که گره کارها هم به دست شماست. ما را لایق کن که دعا گویت باشیم، ما را موفق کن که خدمتگزارانت شویم و ما را پاک کن که صفحه های وجودمان، نقش پذیر نام زیبای شما باشد.
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج