به نام خداوند همه مِهر مِهروَرز
السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا دِينَ اللَّهِ الْقَوِيمَ وَ صِرَاطَهُ الْمُسْتَقِيمَ
امیدواریم که این مباحث باعث بیداری ما و تلاش بیشتر برای کار دینی بشود؛ همانگونه که مخالفان دین کار میکنند و نتیجه هم میگیرند. در شرح جملهی «السَلامُ عَلیکَ یا دین الله القَویم وَ صراطَهُ المُستَقیم» از زیارت امیرالمؤمنین علیهالسلام از زبان امام هادی علیهالسلام سخن میگوییم. در توضیح این زیارت عرض میکنیم: که امام هادی علیهالسلام در سن حدود 21 الی 23 سالگی توسط خلیفه عباسی به سامرا تبعید شدند و در راه، در سالروز غدیر به نجف رسیدند که امام هادی علیهالسلام با این زیارت، امیرالمؤمنین علیهالسلام را زیارت را کردند. این زیارت که در مفاتیج الجنان نیز ذکر شده است، یک دوره زندگی تاریخی و اعتقادی از امیرالمؤمنین علیهالسلام که برای ارتباط بهتر با ایشان، مطالعه این زیارت بسیار توسعه میشود.
دِينَ اللَّهِ الْقَوِيمَ
این عبارت "دِينَ اللَّهِ الْقَوِيمَ" خیلی تکرار نشده است و اینجا امام هادی علیهالسلام فرمودند. در قرآن کریم داریم که: "إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام" تمام ادیان حقیقی که پیامبران آوردهاند؛ ریشه توحیدی داشته و نامشان اسلام است.
دین به فارسی یعنی: آیین، و آنچه مردم به آن عمل میکنند. واژهی دین در قرآن و روایات بسیار بکار برده شده است. برای مجموعه تعلیمات انبیاء، دین یعنی آنچه انسان باید به آن گرایش پیدا کند و خود را به آن مدیون نماید. مدیون هم از همین لغت دین آمده است. مدیون یعنی بدهکار و وامدار. ما وامدار عقائد صحیح هستیم، یعنی باید به عقاید صحیح گرایش داشته باشیم.
دین وقتی اضافه میشود به الله، با موقعی که اضافه میشود به رَب یا خالِق یا به رازِق تفاوت دارد. دین الرازِق یعنی خدا از آن جهتی که رازِق است قانونهایی دارد. این میشود: دین الرازِق. وقتی میگوییم دین الخالِق یعنی از نظر خالقیتاش خدا قوانینی دارد که باید به آن گرایش پیدا کنیم. معنای دین محدود میشود به لغتی که به آن اضافه میشود. وقتی میگوییم: دین الله، یعنی از نظر اینکه خدا، الوهیت دارد. الوهیت بالاترین اسم خدا است و اشاره است به بالاترین موقعیت و مقام معبود و خدا. یعنی خداوند هم رازِق، هم خالِق، هم غفار، هم غَفور، هم ذوالمَن، هم رَحمان، هم رَحیم و... است.
وقتی دین به الله اضافه میشود: معنایش این است که خدا در جایگاه و مقام الوهیَت و الله بودن، کاملترین قانون را برای ما گذاشته است. از نظر الوهیت مربوط میشود به معبودیت خدا که تمام صفات در نظر گرفته شده است؛ (دقت بفرمایید!) یعنی اگر دینمان بخواهد فاکتورهایی داشته باشد، این فاکتورها تمام جهات الوهیت خدا را باید در نظر بگیرد.
یعنی اینکه ما خدایی را بپرستیم و مدیون قوانین خدایی باشیم که "هو الله الخالقُ البارِئ المُصَوِر لَهُ الأسماءُ الحُسنی". "هوَ الله الَذی لا اِلَه إلا هو المَلک القدُوس السلامُ المومن المُهیمنُ العزیزُ الغفار" تمام صفات برای خدا است. این تمام صفات یعنی چه؟ یعنی ما وقتی دین خدا را داریم، این دین ما را به خدای خالق، به خدای ذوالمن، به خدای ذوالإنتِقام، به خدای عذاب کننده، به خدای بخشنده و تمامی صفات دیگر میرساند. و بایستی عبد چنان خداوندی باشیم.
در اینجا حضرت هادی علیهالسلام میفرماید که یا دینُ الله یعنی حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام فقط مبلغ دین خدا نیستند؛ بلکه او دین خدا است. دین خدا یعنی چی؟ گاهی گفته میشود که آقای اینشتین فیزیکدان نیست، فیزیک است. فیزیک جهان هستهای اینشتین است. این اصطلاحات ادبیات عرب است که در فارسی هم است میگوییم فلانی عادل نیست، عادل یعنی کسی که معمولاً عادل است ولی گاهی هم عادل نیست. فلانی عدل است؛ یعنی کسی که صفت عدل است نه اینکه صفت عدل را فقط دارد. اینقدر دارای عدالت است که صفت عدل است.
البته در کلمات معمولی افراد به عنوان مبالغه گفته میشود اما چون امام هادی علیهالسلام زبان حق هستند، غلو نمیکنند. در قران در مورد پیامبر صلیاللهعلیهوآله هم داریم: "وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما يَنْبَغي لَهُ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبين"
امام هادی و امیرالمؤمنین علیهماالسلام و... دینَ الله هستند؛ یعنی ما دو تا کتاب داریم برای شناختن دین یکی کتاب تکوینی و تشریعی، وجود امیرالمؤمنین علیهكالسلام، یکی کتاب قرآن کریم است و دیگر کتاب حدیث اهلبیت علیهمالسلام. این کتاب قرآن و حدیث پیاده شده به معنای واقعی در وجود امیرالمؤمنین علیهالسلام و ائمه علیهمالسلام وجود دارد.
وقتی می گوییم: السَلام عَلَیک َیا دین َ الله یعنی امیرالمؤمنین علیه السلام دیندار نیست فقط، اینقدر دین در وجودش است و او عین دین و آیین است، عین اسلام عین تشیع و عین عبادت خداست. این خیلی نکته مهمی است. در قرآن کریم وقتی ما نگاه میکنیم می فرماید: وَ أَنِ اعْبُدُوني هذا صِراطُ مُسْتَقيم ان اعبدونی یعنی چی؟ یعنی من را عبادت کنید و «هَذا» هم به «صَراطَ المُستَقیم» بر می گردد؛ و پیامبر صلی الله علیه واله هم در خطابه غدیر میفرماید ِ مَعَاشِرَ النَّاسِ أَنَا صِرَاطُ اللَّهِ الْمُسْتَقِيمُ الَّذِي أَمَرَكُمْ بِاتِّبَاعِهِ ثُمَّ عَلِيٌّ مِنْ بَعْدِي ثُمَّ وُلْدِي مِنْ صُلْبِه. علی بعد از من صِراطُ المستقیم است؛ نه فقط در صَراطُ المُستقیم است.
که سه تعبییر در مورد صراط مستقیم و ائمه علیهم السلام داریم:
1- در مسیر صراط مستقیم حرکت میکنند.
2- خودشان صراط مستقیم هستند.
3- آنان صراط المستقیم سازند.
در قرآن کریم آمده است: اِهدِنا الصراط المُستَقیم. پیامبر صلیاللهعلیهوآله میفرماید: من صِراطَ المُستَقیم هستم، بنابراین امیرالمؤمنین هم صراطُ المُستقیم است. امیرالمؤمنین روی صراط المُستقیم است، امیرالمؤمنین صراط المُستقیم ساز است.
دِينَ اللَّهِ الْقَوِيمَ: ما همچین معبودی داریم که دینش القَویم است؛ القویم یعنی استوار و محکم بدون اینکه به طرف راست و چپ متمایل بشود، بدون اینکه ضعف پیدا کند؛ بدون اینکه گناه یا حتی ترک اَولی. این میشود: القویم.
السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا دِينَ اللَّهِ الْقَوِيمَ. یعنی ای دین الله این القویم صفت دین است. دین الله که القَویم میباشد. القویم الف و لام معرفه است دین با وصل شدن به الله کسب تعریف کرده و معرفه شده است؛ لذا صفاتش هم معرفه است. سلام برتو ای دین الله که القویم هستی یعنی محکم و استوار هستی. السلام علیک یا دین الله القَویم یعنی دین استوار الله. به این معنا اگر رازقیت میخواهید این دین؛ اگر دین رحمانیت میخواهید این ... تمام صفاتی که ما برای خدا میدانیم یا خداوند متعال در قرآن کریم آورده است.
دقت کنید وقتی میگوییم که السلام علیک یا دین الله یعنی آنچه که شأن خالقیت و رازقیت و رحمانیت و رحیمیت خدا است، بندگی او در پیکر پیغمبر و امیرالمؤمنین علیهالسلام وجود دارد.
خدا کار عجیبی انجام داده است. خدا همانطوری که نوترون و پروتون و الکترون و ... را آفریده، به این دقت آفریده و به این دقت امیرالمؤمنین علیهالسلام را که تا قیام قیامت و برای همیشه تمام مخلوقات به ویژه مخلوقات مختار؛ یعنی انسان، اجنه و فرشتگان از امیرالمؤمین علیهالسلام الگو بگیرند و درس بگیرند چرا؟ چون ایشان دین الله القویم است؛ یعنی دین الله که در قوام در استواری در راستی، در درستی، تمام خصوصیاتی که یک بندهای که بخواهد، الله را بپرستد، امیرالمؤمنین علیهالسلام دارند.
این است خداوند متعال که درباره پیغمبر اسلام _صلیاللهعلیهوآله_ میفرماید که: و مَا عَلَّمناه الشِعر و ما ینبَغی لَه
در طول بیستوسه سال نبوّت و رسالت خود همواره دو کلمه فرمودند:
اول: خدا را بپرستید.
دوم: از علی _علیهالسلام_ پیروی کنید.
اصلاً امامت در اسلام بدون اینکه کوچکترین نشانه و علامت از انحراف و شرک داشته باشد؛ مغز توحید و خداپرستی و یکتاپرستی است. این عبارتی که یکی از اساتید ما نوشته است، خیلی عبارت مهمی است: "اللهُمُ إنُی أسئلک برُوحِ وَلیِکَ عَلی إبنَ أبی طالِب الذی ما أشرَکَ بالله طَرفَة عَین".
عبارت ما اِشرَک بالله طرفة عین در ضمن این آیه سوره یس: وَ جاءَ من آقصَی المَدینة رجل یَسعَی آمده است که وقتی که آن پیغمبر داشت مردم را دعوت میکردند، دیدند که مردی از دور آمد و گفت چرا خدای موسی را نمیپرستید؟ در تفسیر این آیه در روایات داریم که پیغمبر اکرم میفرماید: السَبُاقون ثَلاثَة، سباقون جمع سابق است. سابق یعنی پیشرونده. آنهایی که نمرهشان عالی شده سه نفر هستند. که در همین آیه در قرآن کریم اشاره شده است. و بعد میفرماید سومی ایشان، علی إبن أبی طالب است و برترین آنان، مَا أشرکو بالله طَرفَة عَین. شرک نورزیدن به خدا به اندازه چشم به هم زدن که مبالغه هم نیست. یعنی محدود نکردند به زمان خاص، مثلا در دوران کودکی یا بعد از ازدواج یا ... بلکه در کل زندگی هرگز برای حتی لحظهای شرک نورزیدند.
و صَراطَهُ المُستَقِیم
صَراطَهُ المُستَقِیم یعنی صراط مستقیم خداوند است؛ یعنی صراط الله چون این ضمیر به الله برمیگردد. یعنی السلام علیک صِراط الله المُستَقیم. صراطهُ ، ضمیر به الله برمیگردد که این طور میشود: سلام بر تو یا صراط الله.
صراط یعنی راه و طریق. صراط الله یعنی راهی که ما را به الله میرساند. و معنی دیگر این است که صراطی که الله برای ما معین کرده است، وقتی میگوییم: صراطُ الله یعنی الله تعیین کرده است. وقتی می گوییم جاده قم، جاده قم یعنی چی؟ یعنی جادهای که ما را به قم منتهی میکند و میرساند.
إهدِنا الصراط المُستَقِیم در سوره حمد ما دو بار عبارت صراط را به کار میبریم. صِراطَ ألذینَ أنعَمتَ عَلَیهِم. در هفت آیه سوره حمد ما دو تا صراط داریم.
یک وقت میگوییم که این راه تو را به مشهد، تهران .... میرساند یا اینکه میگوییم این راه تو را به ازدواج میرساند یا مهندس میشوید. همانطور که میبینیم؛ مضاف الیه کلمات در وسعت و عدم وسعت معنا، معنای مضاف را تغییر میدهد.
در صراطه المُستَقیم ضمیر به الله بر میگردد و در واقع میشود: صراطَ الله. ممکن بود بفرماید صِراطَ الرَب. صراطَ الغَفار و ... . با ذکر صفت در هر جا موضوع منحصر به آن میشود؛ یک وقت میگوییم که فلانی به پدرت خیلی احترام کن. وقتی میگوییم به پدرت خیلی احترام کن فرق دارد با اینکه به کسی که خرج تحصیل تو را میدهد خیلی احترام کن. این دو تا برای من فرق دارند. کسی که خرج تحصیل تو را میدهد یعنی الآن نظر روی خرج کردن خرج تحصیل است.
معانی و حدود اسامی خداوند متعال را و اینکه چگونه او را صدا کنیم را خودش معین کرده است. مثلاً نمیگوییم که یا مُمیتُ ألأحیاء من را شفا بده! بلکه میگوییم: یا شافی. در ادعیه به اسمی صدا میزنیم که در حدود معنایش مناسبت دارد.
صراطُ الله یعنی چی؟ دو معنا دارد:
اول: اینکه خدا آن جا را معین کرده است.
دوم: معنای مهمترش که برای ماست؛ این است که اگر ما این راه را طی کنیم به خدای الله میرسیم.
خدای الله یعنی چی؟ یعنی هوَ الله الخالِقُ الباسِطُ - هوَ الله الَذی لا إلهَ إلُا هو عالمُ الغیب ِ والشَهادَة وَ هوَ الرَحمن هوَ الرَحیم هوَ الله الذی لا إله إلا هو المَلِکُ القُدُوسُ السَلامَ المؤمنَ المَهیمنَ العَزیزُ الجَبُارُ المتَکُبِر، هوَ الله الخالقُ البارئُ المصُوِرُ لهُ الأسماءُ الحُسنی. تازه این عدهای از اسامی خدا را گفته است.
پس وقتی میگوییم صراط الله یعنی راهی که اگر برویم به معبودی میرسیم که الله است. الله اسم اصلی و اورجینال خداست، خودش تعیین کرده و زیر مجموعههایش همین اسامی است که در قران و ادعیه میخوانیم؛ پس وقتی امام هادی علیهالسلام میفرمایند که وَ صَراطَهُ المُستَقیم یعنی صراطَ الله المستقیم سلام بر تو ای صِراط الله. یعنی اگر تو را کسی بشناسد الله را شناخته است، اللهُمَ عَرِفنی نَفسَک... اللهُم عَرفنی حُجَتک فإنُکَ إن لَم تعرِفنی حُجُتک ضللت عَن دینی. صِراطَ الله المستقیم یعنی اگر کسی ایشان را بشناسد فإنُکَ إن لَم تعرِفنی حُجُتک ضللت عَن دینی معلوم میشود حجت دین است. السَلامُ علیکَ یا دینَ الله القَویم.
فإنُکَ إن لَم تعرِفنی حُجَتک ضللت عَن دینی. چون امیرالمؤمنین دین است و دین امیرالمؤمنین صراطُ الله است . یعنی ما را به الله میرساند. آن وقت معنای الله، معبود، مستور از حواس، مورد وله و شیدایی. چه چیزی دربارهاش واله و شیدا است؟ من، پیغمبر ..... یعنی پیغمبر هم چون مخلوق خداست؛ نمیتواند خدا را تصور کند و نمیتواند خدا را آن طوری که هست بشناسد. و با توفیق الهی بالاتر میرود؛ لذا این جمله که برای ما است، اقْرَأْ وَ ارْقهْ برای پیغمبر اکرم هم است. پیغمبر اکرم به جایی نرسیده است که در جا بزند الآن بعد از 1439 سال که از هجرت میگذرد حالا ده سال اضافه کنید. 1449سال که پیغمبر به رحمت خدا رفته از نظر ظاهری بگوییم: وَ تَقَبَّل شَفاعَتَهُ وَ أرفَع دَرَجَتَه؛ اگر پیغمبر به جایی رسیدهاند که ثابت است، دعای: تَقَبَّل شَفاعَتَهُ معنا ندارد. الهُمَ صلُی علیَ مُحمُدِ وَ آل مُحَمَّد دیگر معنا ندارد؛ اما این معلوم است که این صراطَ الله المستَقیم چون الله در بینهایت در بینهایت در بینهایت بینهایت است؛ هر چقدر هم آدم به آن نزدیکتر بشود باز هم راه برای شناخت خدا برای وله و شیدایی و عبودیتش وجود دارد.
لذا میگوییم وَ صَراطَهُ المستَقیم یعنی صراطَ الله. صراطَ الله یعنی چی؟ یعنی که راهی که ما را به خدا در اسم الوهیت خدا در مقام معبودیت خدا در مقام الوِلاه، الإله بودن خدا ما را میرساند؛ مستقیم یعنی چی؟ وَ صراطَهُ المستَقیم یعنی چی؟ یعنی راهی که صاف است. صاف دوتا معنا دارد یکی اینکه راست و چپ نمیرود، یکی اینکه بالا پایین ندارد. راست و چپ و بالا پایین ندارد معنای مشترک دارند. خط مستقیم نزدیکترین راه بین مبدا و مقصد است. لذا و صراطَ المستَقیم نه بالا پایین و نه راست و چپ دارد. نه اعوجاج دارد نه موج دارد. إهدنا ألصِراط. السَلامُ عَلَیکَ یا دینَ الله ألقویم و صراطهُ المُستَقیم. پس این صراطَ المستَقیم هم نزدیکترین راه است که انسان خداشناس یعنی از همان اول که انسان شروع به حرکت میکند؛ با خدا آشنا میشود منتهی هر چی بیشتر میرود به خدا تقرب پیدا میکند.
نزدیکترین و دورترین که میگوییم نه اینکه به اصطلاح الله در جایی است، که ما دیر میرسیم. بلکه گناهان ما، شهوات ما غضبهای ما، غفلتهای ما، ما را از خدا دور میکند. وقتی میگوییم: السَلامُ عَلَیکَ یا صراط الله المُستَقیم یعنی تو صراطی هستی که اگر کسی با تو آشنا بشود، به سوی الله میرود. این صراط که تو هستی، المُستَقیم است. یعنی نزدیکترین جاده برای رسیدن به بندگی خدا که بندگی هم انتها ندارد اقْرَأْ وَ ارْقهْ. نه دست راست و چپ دارد نه بالا و پایین دارد. لذا میگوییم صراط ألذین أنعمتَ عَلَیهم غَیر المَغضوبِ عَلَیهِم وَ لا الضالُین. ضالین کجی دارد، بالا پایین دارد و مَغضوب عَلَیهم کجی و بالا پایین دارد که راه را دور میکند. وقتی که تعبیر قرآن و آیه را میبینیم که صراط ألذین أنعمتَ عَلَیهم کسانی که نعمت بر آنها نازل شده چه کسانی هستند؟ من إالنبیینَ و الشُهداءِ و الصِدیقینَ و حَسُنَ اولئِکَ رفیقا. این گروه هستند. صراط ألذین أنعمتَ عَلَیهم.
علی شناسی را پیامبران رفتند صدیقین رفتند شهداء حسن اولئک رفیقا رفتند. اینها علی شناس بودند. ما وقتی میگوییم: إهدنا الصراطَ المُستَقیم یعنی خدایا! ما را به آن راه مستقیمی که أنعمتَ عَلَیهم رفتند نه المَغضوبِ عَلَیهِم و نه الضالُین به آن رفتند، برسان.
