به نام خداوند همه مِهر مِهروَرز
وَ تَفاوَتَ عَنِ الاِدْراكِ أَبَدُها
وَ تَفاوَتَ
ما واژهی تفاوت را بسیار به کار میبریم ولی شاید خیلی از ما، معنای دقیق آن را ندانیم! تفاوت باب تفاعل از لغت فوت است. فَوْت که جمع آن أَفْوَاتاست، فاصله ميان دو انگشت را گویند. تفاوت دو شیء یعنی دو چيز از هم جدا و متفاوت؛ مختلف با همدیگر، یکی نبودن. وقتی میگوییم که این شهر با آن شهر تفاوت دارد، یعنی این شهر در آنجا فوت شده و آن شهر در این شهر فوت شده است.
الاِدْراكِ
ادراک یعنی نيروى درك كردن، فهميدن و تشخيص دادن، یعنی فهم، درک؛ یعنی عقل بشری، یعنی محاسبه و تفکر بشری. ادارک و مَدرک در کلمات معصومین علیهمالسلام هم خیلی هم به کار برده شده است. ما نیز از این کلمه زیاد استفاده میکنیم مثلاً میگوییم: درک شما زیاد است یا شما حرفهای من را درک میکنید. پس ادراک یعنی درک کردن و در مرحلهی درک کردن، بودن.
أَبَدُها
أَبَدکه جمع آن آباد و أُبُود است یعنی دهر، زمان، گردون، روزگار، ازلي، دائم و همیشگی. البته أبدیت را به بینهایت هم میگویند. و یکی از معانی أبدیت، بینهایت است
وَ تَفاوَتَ عَنِ الاِدْراكِ أَبَدُها
در این جمله، ضمیر أَبَدُهابه کلمهی بِمَحامِدَدر جمله قبل بر میگردد. یعنی محامد که نعمتهای خدا هستند، آنقدر زیادند که قابل درک نیستند. یعنی نمیتوانیم به آخر آن برسیم.
کرهی زمین، أبدیتش برای خیلیها قابل درک است. کُرات دیگر قابل درک است. کهکشانها با اینکه خیلی بزرگ هستند، قابل درکاند. ولی نعمتهای خدا برای هیچ بشری قابل درک نیست. لذا هوش بشر را احاطه بر حدود آنها ممکن نباشد (حدود یعنی دیوار آخر، یعنی شما به آخرش رسیدید).
وَ تَفاوَتَ عَنِ الاِدْراكِ أَبَدُها
یعنی نمیتواند به نعمتها احاطه پیدا کند و بنابراین قابل شکر گزاری نیست.
وَالْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ