به نام خداوند همه مِهر مِهروَرز
وَ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةً لِلْعامَّةِ، وَ النَّهْىَ عَنِ الْمُنْكَرِ تَنْزِیهاً لِلدِّینِ
خداوند متعال امر به معروف را به عنوان مصلحت عمومی مردم واجب کرده است. امر به معروف و معروف را همگی میشناسیم؛ معروف یعنی کار خیر و منکر یعنی کار شر و بَد. در دین فطرتاً و اخلاقاً به ما دستور دادهاند که امر به معروف کنید. یعنی امر کنیم به دیگران که به خیر عمل کنند و نهی از منکر کنیم یعنی کارهای بَد را کنار بگذارند و این، یکی از احکام دین است. اصول دین، نماز، زکات، حج، امر به معروف و نهی از منکر، تولی و تبری و جهاد است.
به یک معنا وقتی مقایسه میکنند با اعتقادات دیگر، میگویند: اعتقادات پنج تا هستند که شامل توحید، عدل، معاد، نبوت و امامت است. ولی خیلی از جاها در روایات به اینها اصول دین تعبیر شده است. ریشهی اینها در اینجا است که انسان فطرتاً مدنی بالطبع است، یعنی طبع بشر این است که در اجتماع باشد لذا شهر، قریه و تشکیلات دارد. حالا یکی از نگهدارندههای جامعه، أمر به معروف و نهی از منکر است. یعنی در خانواده نسبت به خانواده و در خویش و قوم نسبت به ایشان و ... و لذا خداوند أمر به معروف را برای مصلحت عمومی واجب کرده است. مصلحت عمومی یعنی صلاح همه، چون اگر امر به معروف نکنیم، مثلاً نماز که یکی از مهمترین معروفها است در جامعه ترک میشود. وقتی معروفها ترک شدند، منکرها رسوخ پیدا میکنند و جامعه از اصالت و اصل خود میماند. لذا حضرت میفرمایند: «خداوند امر به معروف را برای مصلحت عمومی قرار داد.» صلاح جامعه این است که همه، رو به سوی خدا باشند. برای این مطلب، هر کسی باید به کناری خود تذکر بدهد.
وَ النَّهْىَ عَنِ الْمُنْكَرِ تَنْزِیهاً لِلدِّینِ
حضرت میفرمایند: مردم همیشه متدیّنین را به حساب دین گذاشته و میگذارند. در روایتی امام صادق علیهالسلام میفرمایند:
كُونُوا لَنَا زَیناً وَ لَا تَكُونُوا عَلَینَا شَیناً (1)
برای ما مایهی زینت باشید، نه خجالت؛ زیرا شما خوب باشید و یا بَد، هر بار با لحنی متناسب با عمل شما، خطابتان میکنند:
قِیلَ هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ (2)
لذا بدون نهی از منکر، دامن دین آلوده میشود. یعنی با وجود اینکه دامن دین همیشه پاک است، مردم قضاوت کرده و آن آلودگی را به حساب دین میگذارند.
وَالْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ
منابع
1) سُلَيْمَانُ بْنُ مِهْرَانَ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهالسلام وَ عِنْدَهُ نَفَرٌ مِنَ الشِّيعَةِ فَسَمِعْتُهُ وَ هُوَ يَقُولُ مَعَاشِرَ الشِّيعَةِ كُونُوا لَنَا زَيْناً وَ لَا تَكُونُوا عَلَيْنَا شَيْناً قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً احْفَظُوا أَلْسِنَتَكُمْ وَ كُفُّوهَا عَنِ الْفُضُولِ وَ قَبِيحِ الْقَوْلِ؛ لأمالي( للصدوق)، النص، ص: 400
2) صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَبِي أُسَامَةَ زَيْدٍ الشَّحَّامِ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام اقْرَأْ عَلَى مَنْ تَرَى أَنَّهُ يُطِيعُنِي مِنْهُمْ وَ يَأْخُذُ بِقَوْلِيَ السَّلَامَ وَ أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْوَرَعِ فِي دِينِكُمْ وَ الِاجْتِهَادِ لِلَّهِ وَ صِدْقِ الْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ وَ طُولِ السُّجُودِ وَ حُسْنِ الْجِوَارِ فَبِهَذَا جَاءَ مُحَمَّدٌ ص أَدُّوا الْأَمَانَةَ إِلَى مَنِ ائْتَمَنَكُمْ عَلَيْهَا بَرّاً أَوْ فَاجِراً فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلیاللهعلیهوآله كَانَ يَأْمُرُ بِأَدَاءِ الْخَيْطِ وَ الْمِخْيَطِ- صِلُوا عَشَائِرَكُمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْكُمْ إِذَا وَرِعَ فِي دِينِهِ وَ صَدَقَ الْحَدِيثَ وَ أَدَّى الْأَمَانَةَ وَ حَسُنَ خُلُقُهُ مَعَ النَّاسِ قِيلَ هَذَا جَعْفَرِيٌّ فَيَسُرُّنِي ذَلِكَ وَ يَدْخُلُ عَلَيَّ مِنْهُ السُّرُورُ وَ قِيلَ هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ وَ إِذَا كَانَ عَلَى غَيْرِ ذَلِكَ دَخَلَ عَلَيَّ بَلَاؤُهُ وَ عَارُهُ وَ قِيلَ هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ فَوَ اللَّهِ لَحَدَّثَنِي أَبِي علیهالسلام أَنَّ الرَّجُلَ كَانَ يَكُونُ فِي الْقَبِيلَةِ مِنْ شِيعَةِ عَلِيٍّ علیهالسلام فَيَكُونُ زَيْنَهَا آدَاهُمْ لِلْأَمَانَةِ وَ أَقْضَاهُمْ لِلْحُقُوقِ وَ أَصْدَقَهُمْ لِلْحَدِيثِ إِلَيْهِ وَصَايَاهُمْ وَ وَدَائِعُهُمْ تُسْأَلُ الْعَشِيرَةُ عَنْهُ فَتَقُولُ مَنْ مِثْلُ فُلَانٍ إِنَّهُ لآَدَانَا لِلْأَمَانَةِ وَ أَصْدَقُنَا لِلْحَدِيثِ؛ الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 636 بَابُ مَا يَجِبُ مِنَ الْمُعَاشَرَة