«وَ مانَزَلَتْ آیةُ رِضاً فی الْقُرْآنِ إلاّ فیهِ»
«آیهی رضایتی در قرآن نیست مگر اینکه دربارهی اوست.»
مرحوم فیض کاشانی در مقدّمهی کتاب «تفسیر صافی» روایاتی را آورده است که ائمّه علیهم السلام فرموده اند قرآن چهار قسمت است:
«رُبُعٌ فِینَا، وَ رُبُعٌ فِی عَدُوِّنَا، وَ رُبُعٌ سُنَنٌ، وَ أَمْثَالٌ وَ رُبُعٌ فَرَائِضُ وَ أَحْکامٌ»:
«یک ربع قرآن دربارهی ماست، یک ربع قرآن دربارهی دشمنان ماست، یک ربع قرآن سنن و امثال است، یک ربع قرآن احکام است.»
در روایات دیگر دارد که محور آیات کریمهی قرآن، اهلبیت و ائمّه علیهم السّلام هستند. ازنظر عقلی اینگونه است که وقتی کسی در یک صفتی سرآمد آن صفت بود، هرکجا که اطلاق آن صفت میشود، در درجهی اوّل به آن فرد متبادر و منصرف میشود. پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله در همهجا امیرالمؤمنین علی علیهالسّلام را در صفات کمال، پس از خودشان، بالاترین معرّفی کردهاند. وقتی بالاترین معرّفی کردند، آن بزرگواران ملاک حقّ و ملاک کمالات هستند.
مثلاً فرمودهاند: «عَلِیٌّ مَعَ الحَقِّ وَ الحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ»(1) : «علی با حق است و حق همراه علی است»و یا فرمودند: «اَلسَّلامُ عَلَی اَئِمَةِ الهُدَی» یعنی اوّل ائمّه علیهم السّلام حرکت میکنند، سپس هدایت پشت سر این بزرگواران حرکت میکند. همانطوری که ائمّه علیهم السّلام «صِرَاطَ المُستَقِیمَ» هستند، «صِرَاطَ المُستَقِیمَ» ساز هم هستند و «صِرَاطَ المُستَقِیمَ» به دنبال اهلبیت علیهم السّلام است.
والسّلام عليكم و رحمة الله و بركاتُه