به نام خداوند همه مِهر مِهروَرز
اُسَیْد بْن مالک حَضْرَمی
اُسَیْد اهل کوفه بود، ابوعمروی زاهد او را زنا زاده ای نامیده که زندگی سراسر بغض و کینه داشته است. او خود برای امام دعوت نامه نوشته بود ولی هنگامی که عبیدالله بن زیاد به کوفه رسید جزو اولین کسانی بود که به بهای ناچیز پیمان شکست و پشت مسلم بن عقیل را خالی کرد.
هنوز مسلم زنده بود که اُسَیْد بن مالک حضرمی به سپاه عمر سعد پیوست. نام همسرش طوعه بود. زمانی که مسلم بن عقیل در کوچههای کوفه تنها و بی یاور ماند، طوعه بود که به دور از چشم همسر و فرزندش مسلم را پناه داد و فرزند او بود که مسلم بن عقیل را به سپاهیان عبیدالله بن زیاد تسلیم کرد (بحارالانوار- جلد ۴۵ – صفحه ۶۰). اُسَیْد بن مالک حضرمی در واقعهی کربلا از لشکریان عمر سعد بود و به روایتی قاتل عبدالله بن مسلم بن عقیل نیز میباشد. در ناحیهی مقدسه نام او به عنوان قاتل این گونه ذکر شده است: «السلام علی القتیل بن القتیل «عبدالله بن مسلم بن عقیل» و لعن الله قاتله عامر بن صعصعه و قیل اسید بن مالک.» پس از به شهادت رساندن امام حسین علیه السلام در ظهر عاشورا عمر سعد به ده نفر قصی القلب دستور داد که بر پیکر امام اسب بتازانند، اسید بن مالک یکی از این ده نفر بود (بحار الانوار – جلد ۴۵- صفحه ۱۲۰ و ۶۰).

پس از این بی حرمتی، اسید تکهای از پیراهن فرزند رسول خدا را نیز به غنیمت گرفت و با بی رحمی به سمت خیمههای اهل بیت حمله کرد و خیمهها را غارت نمود و آتش زد. هنگامی که به کوفه برگشتند با همان اسب خود را به کاخ عبیدالله بن زیاد رساند و بر دروازهی کاخ این شعر را با صدای بلند خواند. « نَحْنُ رَضَضْنَا الصَّدْرَ بَعْدَ الظَّهرِ.........بِکلِّ یعْبُوبٍ شَدیدِ الاَسرِ»
به این معنی که: «ماییم آن کسانی که استخوانهای سینهاش را پس از پشتش با اسبهای تیز رو، بلند قامت و قوی هیکل در هم شکستیم.» ( مقرم- مقتل الحسین – صفحه ۳۱۷). ابن زیاد در عوض این خوش خدمتی تنها بهایی ناچیز به ایشان داد و آنها را از پیش خود راند.
اسید بن مالک تا سال ۶۶ هجری قمری با خفت و ترس زندگی کرد. در آن سال پس از قیام مختار ثقفی دستگیر شد و هنگامی که به جنایات خود در برابر مختار اعتراف کردند به همراه بقیه افرادی که با اسب بر پیکر امام حسین علیه السلام تاخته بودند به مرگ سختی محکوم شد.
مختار دستور داد آنها را بر روی زمین به میخ بکشند و بر بدنهای ایشان با اسب بتازند تا کشته شوند.

|