به نام خداوند همه مِهر مِهروَرز
عبادت --- سختتر از درد ناخوشي
پدر را تازه از بيمارستان آورده بوديم. حال خيلي خوبي نداشت. پزشک براي آرامش و سكوت محيط او بسيار سفارش كرده بود. به همين جهت ما هم مراعات ميكرديم و به دوستان و فاميل شرايط او را توضيح ميداديم.
صبح يكي از روزها، يكي از آشنايان ما همراه با دو بچه كوچكش به ديدار پدرم آمد. ما از اينكه بچهها را با خود آورده بود، خيلي تعجب كرديم، اما چيزي نگفتيم. بعد از مدتي بلند شد و عزم رفتن كرد، اما بچهها را نبرد و از ما خواست که آنها نزد ما بمانند و خود به تنهايي رفت.
ماندن بچهها و نگهداري از آنها يك طرف، بهانه گيري و گريهي آنها از طرف ديگر. بالاخره مجبور شديم كه زنگ بزنيم و به پدرشان بگوييم كه بچهها اينجا ناراحتاند و بهانه گيري ميكنند. اما ميدانيد در جواب ما چه گفت؟! گفت: «برايشان تلويزيون روشن كنيد، كارتون دوست دارند و ساكت ميشوند!» اگر چه گفتيم عيادت از بيمار عملي نيكو و شايسته است، اما در شرايطي كه بیمار نياز دارد و موجب زحمت و ناراحتي او نشود.
عيادت بايد كوتاه و مختصر باشد تا به جاي لطف و محبت به بيمار، باعث آزردگي او نشود. آن چنان كه حضرت صادق علیهالسلام ميفرمايند:
«عيادت احمق و مزاحم براي بيمار از درد ناخوشي سختتر است.» ( ميزان الحكمه، ج ۹، ص ۱۲۹،ح ۱۸۵۱۳.)

لذا آداب عيادت از بيمار را به ما تذكر دادهاند. رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
«أَفْضَلُ العِیادَةِ أَجْراً سُرعَةُ الْقِیَامِ مِنْ عِنْدِ الْمَرِیضِ؛ از همهی عیادتها بهتر و پراجرتر آن است که از پیش مریض زودتر برخیزی.» (نهجالفصاحه ص ۲۳۲.) و نيز اميرالمؤمنين علیهالسلام ميفرمايند:
«از عيادت كنندگان، كسي بزرگترين پاداش را نزد خداوند عزوجل دارد كه بههنگام عيادت برادرِ (ديني) خود، زمانِ نشستن را كوتاه كند، مگر آنكه بيمار تمايل داشتهباشد و بخواهد.» (ميزانالحكمه، ج ۹، باب ادب العياده، ح ۱۸۵۱۲..) و ديگر از آداب نيكوي عيادت آن است كه خوراكي، هديهاي و چيزي مناسب بههمراه داشتهباشد، و دست خالي به عيادت بيمار نرود. همانطور كه در ميان ما نيز مرسوم است براي بيمار گل، شيريني و يا كمپوت ميبرند. به خصوص اگر بيمار كودك باشد لزوم هديه بردن، بيشتر حس ميشود و سختي بيماري را براي او آسان و رنجش را كم ميكند. خدمتکار امام صادق علیهالسلام نقل ميكند:
«يكي از دوستان بيمار شد. عدهاي از ما براي عيادت او از منزل خارج شديم. در راه به امام صادق علیهالسلام برخورديم. آن حضرت از ما پرسيدند: آيا شما سيب يا ترنج يا مقداري عطر يا قطعهاي چوب خوشبو با خود همراه داريد؟ جواب داديم: خير. چيزي همراه ما نيست. آنگاه فرمودند: آيا نميدانيد كه بيمار به هر چيزي كه به او هديه دهند، شاد ميشود؟!» (اصول كافي، ج ۳، ص ۱۱۸.)

|