به نام خداوند همه مِهر مِهروَرز
وصال شیرازی
چون شام گشت، آل پیمبر، مقامشان از چاشت گاه کوفه بتر گشت، شامشان
محمد میرزا محمد شفیع وصال شیرازی ملقب به میرزا کوچک در سال ۱۱۹۳ در شیراز متولد شد. جدش محمد شفیع بود که دبیری نادرشاه را بر عهده داشت و مادرش دختر میرزاعبدالرحیم شاعر شیروانی بود. وصال پس از درگذشت پدر تحت سرپرستی پدربزرگ مادری خویش میرزاعبدالرحیم قرار گرفت و پس از او دایی وی میرزا عبدالله که با کتابت قرآن و کتب فقهی روزگار خویش را میگذراند، سرپرستی او را عهدهدار شد. این قضیه سبب آشنایی محمد با علوم مذهبی و یادگیری خط خوب و کتابت صحیح شد.
علاوه بر مراتب علمی، به تمام خطوط هفت گانه (نسخ، نستعلیق، ثلث، رقایم، ریحان، تعلیق، و شکسته) مهارتی به سزا داشته و کتابهای فراوانی نیز با خطوط مختلف نگاشته است. از جمله اینکه ۶۷ قرآن به خط زیبای خود نوشته است. او در تمام عمر دهان به هجو کسی نگشود و حاضر نبود در برابر کسی شعر مدحی بسراید.
سرمایه ام قناعت و روزی دهد خدای دل کی دهد که سجده به دیهیم کی کنم
با این حال اشعار زیادی از او در مدح اهل بیت علیهمالسلام امده است و تنها مدحی را که بر خود روا میدانست وصف پیامبر صلی الله علیه و امیرالمومنین و خاندان پاکش علیهمالسلام میباشد.

وی در سالهای آخر عمر بینایی خود را بر سر خوشنویسی گذاشت. در آن سالها برای مدت نه چندان کوتاهی بینایی خود را بدست آورد.خودش علت بازگشت بینایی خود را سرودن شعری دربارهی مظلوم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام میداند و میگوید در دوران بینایی اشعار زیادی برای امام حسین علیه السلام و واقعهی کربلا سروده بودم بعد از آن که چشمهایم ندید، شبی در عالم رؤیا پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله را در خواب دیدم، حضرت به او میفرمایند: چرا در مصائب حسین (و حسن) مرثیه نمیگویی تا خدای متعال چشمانت را شفاء دهد. در همان حال حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها حاضر گردیده میفرمایند: وصال! اگر شعر مصیبت گفتی اوّل از حسنم شروع کن؛ زیرا او خیلی مظلوم است.
صبح آن روز وصال شروع کرد در خانه قدم زدن و دست به دیوار گرفتن و این شعر را سرودن:
از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد آن طشت را ز خون جگر باغ لاله کرد
نیمه دوّم شعر را که گفت، ناگهان چشمانش روشن و بینا شد. آن گاه اضافه کرد:
خونی که خورد در همه عمر، از گلو بریخت دل را تهی زخون دل چند ساله کرد
نبود عجب که خون جگر گر شدش بجام عمریش روزگار همین در پیاله کرد
نتوان نوشت قصه درد و مصیبتش ور میتوان ز غصه هزاران رساله کرد
زینب درید معجر و آه از جگر کشید کلثوم زد به سینه و از درد ناله کرد
هر خواهری که بود روان کرد سیل خون هر دختری که بود پریشان کُلاله کرد
یا رب به اهل بیت ندانم چه سان گذشت آن روز شد عیان که رسول از جهان گذشت
وصال شیرازی در سن ۶۵ سالگی در سال ۱۲۶۲ هجری قمری در شیراز از دنیا رفت. قبر او در شاهچراغ شیراز واقع شده است.

|