به نام خداوند همه مِهر مِهروَرز
محمد بن ابی عمیر
ابن ابىعمیر پارچهفروش پردرآمدى بود. در یکی از سالها او به شخصى که نیازمند بود، هزار درهم قرض داد. بعدها و با گذشت زمان، ابی عمیر که زیر فشار و ظلم حکومت عباسی بود ورشکست و فقیر شد و تمام اموالش مصادره شد. وقتى آن شخص نیازمند آگاه شد که ابن ابىعمیر فقیر شده است، خانه مسکونى خود را به بهاى هزار درهم فروخت و به سوى خانه ابن ابىعمیر حرکت کرد. محمد درب را گشود، گفت: این چیست؟ مرد نیازمند گفت: پولى را که از تو قرض گرفته بودم، آوردهام ادا کنم.
محمد ابن ابی عمیر گفت: به تو ارث رسیده؟ مرد گفت: نه. باز پرسید: کسى به تو بخشیده؟ قطعه زمین زراعى را فروختهاى؟ و مرد باز پاسخ منفی داد. ابی عمیر پرسید: پس از کجا آوردهاى؟ مرد پاسخ داد :خانه مسکونى خود را فروختم تا قرضم را بدهم. محمد بن ابىعمیر به نقل از ذریح المحاربى گفت: امام صادق علیه السلام فرمودند: هیچ کس به خاطر قرضى که دارد، نباید از خانهاش خارج شود و خانهاش را بفروشد. به خدا قسم که محتاج یک درهم هستم، اما از این پول حتى یک درهم وارد خانهام نمیکنم (منلایحضره الفقیه – شیخ صدوق).
نام کامل او محمد بن ابی عمیر زیاد بن عیسی ازدی بود. او حدود سالهای ۱۲۵ تا ۱۳۵ هجری قمری در شهر بغداد به دنیا آمد. نام پدرش زیاد بن عیسى و کنیهاش، «ابااحمد است». او از شخصیت هاى بارز و از فقیهان عصر خویش بود. وى نه تنها در فقه شیعه، بلکه در فقه اهل سنت نیز مهارت داشت. لذا مورد قبول آنها نیز میباشد.
گفته شده است که او با سه امام کاظم، امام رضا و امام جواد علیهمالسلام همعصر بود. بیشترین روایات از او که مستقیم از امام معصوم نقل کرده از امام رضا علیه السلام میباشد.

او را یکی از بزرگترین زاهدان زمانه میشناسند که در عبادت مثال زدنی بود به این صورت که اگر میخواستند کسی را در عبادت مثال بزنند نام او را میآوردند (الاختصاص- شیخ مفید).
زمان امام موسى بن جعفر علیهماالسلام عصر خفقان، ظلم و جور دستگاه حکومتى بود و شیعیان مجبور به مخفى کردن مذهب خود بودند. محمد بن ابىعمیر از شخصیت هاى بارز علمی-اخلاقى آن زمان بود که مورد احترام مخالفان نیز بود و شیعیان را هم میشناخت. انقلابیون را با بهانههاى مختلف به زندان میبردند تا اسامی شیعیان و اصحاب اهل بیت علیهمالسلام را بگویند. در آن زمان مخالفان و دشمنان محمد به هارون الرشید پیغام دادند که او اسامی تمامی شیعیان عراق را میداند. به همین منظور او را احضار کردند و هارون از او خواست که اسامی شیعیان عراق را افشا کند. وقتی که مقاومت او را دید به دستور هارون الرشید او را برهنه کردند و بین دو نخل بسته و صد ضربه تازیانه به او زدند. پس از آن که باز هم زبان به اعتراف نگشود او را به مدت چهارسال در زندان نگه داشتند. در زمان حکومت مامون عباسی به ظاهر شیعیان آزادی بیشتری داشتند برای همین محمد را آزاد کردند ولی پس از به شهادت رساندن امام رضا علیه السلام بار دیگر دستور دستگیری او را صادر کرده او را به زندان انداختند. در این مدت تمامی اموال او را مصادره کردند.
ابن ابی عمیر کتابهای فراوانی تدوین کرده بود که در ان زمان همگی نابود شدند. برخی از این کتابها به دستور مامون و برخی دیگر به خاطر این نابود شدند که خواهرش از بیم نگهبانان حکومت، آنها را در زیر زمین دفن نمود. نام برخی از این کتب باقی مانده ولی اثری از خود کتاب موجود نیست.
او عاقبت بعد از عمرى تلاش و مقاومت خستگىناپذیر در راه نشر فرهنگ آل محمد صلی الله علیه و آله در عصر امام جواد علیه السلام ـ ۲۱۷ ه ق ـ چشم از جهان فروبست و به وصال یار رسید.

|