به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز
درس بیستوهفتم: دشمنان ائمه علیهمالسلام در آتشاند
شناخت شخص به آثار و دوستانش
چرا بحث این که چه کسانی از اولیاء هستند و یا از اعداء هستند را مطرح می کنیم؟ به این دلیل که:
رفق الرّجل بصدیقه (1)
مرد با دوستش شناخته میشود. یکی از راههای شناخت یک شخصیت آثارش میباشد و از آثار اولیه هر شخصیت، شاگردان و پیروانش هستند، این خیلی طبیعی است.
اینکه حضرت امام صادق علیهالسلام میفرمایند:
كُونُوا لَنَا زَیناً وَ لَا تَكُونُوا عَلَینَا شَیناً (2)
و اینکه میفرمایند: اگر کارخوبی انجام دهید، خواهند گفت:
هَذَا جَعْفَرِی (3)
واگر کار بدی انجام دهید، میگویند:
هَذَا أَدَبُ جَعْفَری؟!
لذا میفرمایند: کاری انجام دهید که مردم نسبت به ما خوشبین شوند. یا در روایات دیگر میفرمایند:
حَبِّبُونَا إِلَى النَّاسِ وَ لَا تُبَغِّضُونَا إِلَیهِمْ (4)
محبت مردم را نسبت به ما جلب کنید. ما را محبوب مردم کنید.
این معنایش این است که با رفتارتان و کردارتان ما را معرفی کنید و به طور کلی پیامبر صلّىاللّهعلیهوآله فرمودهاند:
یا عَلِی أَنْتَ وَ شِیعَتُكَ الْفَائِزُونَ (5)
آنوقت میگویند: شیعه از زمان صفویه آمده است! این شیعه به معنای پیرو است، زمانی که تابعین اینگونه باشند بنابراین متبوعین (6) چه کسانی هستند؟ یعنی این نحوه استدلال که در واقع پیامبر صلّىاللّهعلیهوآله استدلال نکردهاند، استشهاد کردهاند که از درون آن به طور دلالت التزامی استدلال در میآید؛ استدلال بر حقیقتِ ائمه علیهمالسلام از طریق پیروان و از طریق دشمنان ایشان.
این چیست؟ همان نکته است که ما به دلیلی از أثر، مؤثر را پیدا میکنیم؛ دشمنان و دوستان، أثر هستند. زمانی که دشمنان و دوستان اینگونه بودند، از آنها، خود ایشان را میشناسیم زیرا بین دوستان، سِنخیت وجود دارد.
معنای ولی
جالب است! تأویلی که پیامبر صلّىاللّهعلیهوآله برای دوستانِ ائمه میکنند، اولیاء است، حتا اصدقا یا پیروان نفرمودهاند بلکه فرمودهاند: اولیاء؛ واژهی "اولیاء" که جمع ولی است به معنای چسبیدهی بدون واسطه است یعنی کسانی که آنقدر به هم قُرب (7) دارند که از غیرِ خودشان، بین خودشان واسطهای نیست.
ولی و ولایت به این معنا است که دو چیز به گونهای به هم چسبیده باشند که از غیرِ خودشان بین خودشان، واسطهای نباشد یعنی حائِلی از جنسِ غیر خودشان وجود نداشته باشد.
اللّه وَلِی الَّذِینَ آمَنُوا (8)
ولی اللّه هم که میگویند به این معنا است که قرب بین مردم و خدا به گونهای است که غیر از خودشان، واسطهای ندارند.
دشمنان ائمه علیهمالسلام در آتشاند
جلسه قبل آیاتی را درباره دوستان خواندیم و بعد به آیاتی درباره دشمنان رسیدیم.
أَلَا إِنَّ أَعْدَاءَهُمْ یصْلَوْنَ سَعِیراً
آگاه باشید که دشمنان ائمه کسانی هستند که جهنمی هستند و در آتشِ زبانهکش خواهند بود.
این مطلب در آیهی دهم سوره نساء آمده است که روایتی دارد. (9) در صفحه 425 تفسیر صافی، ذیل این آیه دارد که:
وَ سَیصْلَوْنَ سَعیراً
در آتش در آیند.
ایشان بیشتر از آن معنی کردهاند:
الاصلاء، الالقاء سَعیراً
یعنی آنها را میاندازند. غیر از اینکه خودشان میروند، آنها را با تحقیر میاندازند. میفرمایند: کسانی که در این آتش سعیر میافتند.
و سعر النار إلهابها (10)
یعنی آتشش، زبانهِکش است.
معنای واژهی سعیر این است.
قَالَ الصَّادِقُ علیهالسلام إِنَّ آكِلَ مَالِ الْیتِیمِ سَیلْحقهُ وَبَالُ ذَلِكَ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ (11)
کسانی که مال یتیم را میخورند به آتش ملحق میشوند.
وَبَالُ ذَلِكَ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ (12)
خوردن رزق مال یتیم در دنیا و آخرت به آنها ملحق میشود. کسانی که مال یتیم میخورند باید درباره ذریه خودشان بترسند که همان بَلا را دیگران بر سر فرزندان آنها بیاورند.
وَ لْیخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیةً ضِعافاً خافُوا عَلَیهِمْ فَلْیتَّقُوا اللّه
آنهایی که مال یتیم را میخورند باید بترسند از اینکه ذریه اینها که بعد از این میآیند دیگران بر آنها تعدی کنند و مال آنها را بخورند.
إِنَّ الَّذِینَ یأْكُلُونَ أَمْوالَ الْیتامى ظُلْماً إِنَّما یأْكُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیصْلَوْنَ سَعِیراً
که در اینجا پیغمبر اکرم صلیاللّهعلیهوآله فرمودند:
أَلَا إِنَّ أَعْدَاءَهُمْ یصْلَوْنَ سَعِیراً
گویا پیغمبر اکرم صلّىاللّهعلیهوآله میخواهند بفرمایند: که دشمنان ائمه کسانی هستند که اموال ائمه علیهمالسلام را به ظلم خوردهاند و در دنیا باید بترسند از اینکه دیگران، اموال فرزندان اینها را بخورند و در آخرت هم در آتش جهنم انداخته میشوند. اینهایی که دشمنان ائمه هستند، در آتش جهنماند.
أَمْوالَ الْیتامى (13)
که اموال یتیم را خوردهاند.
جزای غاصبان حقّ ائمه علیهمالسلام
این تعریض به دلالت تضمنی و التزامی است که اینها اموال اولاد من که یتامی (14) من هستند را میخورند و به آنها تعدی میکنند.
لمّا أسری بی إلى السّماء رأیت قوما تقذف فی أجوافهم النّار و تخرج من أدبارهم، فقلت: من هؤلاء یا جبرئیل؟ (15)
وقتی من رفتم در عرش دیدم قومی هستند که آتش در جوفشان (16) انداخته میشود و از پشتشان خارج میشود، گفتم یا جبرائیل! اینها چه کسانی هستند؟
فقال: هؤلاء الّذین یأكلون أموال الیتامى ظلما
اینهایی که اموال اهلبیت علیهمالسلام مانند فدک، فیء، خمس، خیبر و... را گرفتند، اینها اموال به ظلم، اموال یتامی پیغمبر صلیاللّهعلیهوآله را نخوردهاند.
گویا پیغمبر صلّىاللّهعلیهوآله هم پیشبینی میکنند و هم دشمنان اهلبیت علیهمالسلام را معرفی میفرمایند. بعد حضرت میفرمایند:
أَلَا إِنَّ أَعْدَاءَهُمُ الَّذِینَ یسْمَعُونَ لِجَهَنَّمَ شَهِیقاً وَ هِی تَفُورُ وَ لَهَا زَفِیرٌ
آگاه باشید! اینها افروزش آتش جهنم را در حالی که شعلههای آن زبانه میکشد، میشنوند و بازدم آن را در مییابند.
شهیق یعنی صدای افروزش جهنم و زفیر یعنی بازدم؛ من این را زمانی متوجه شدم که به کارخانه ذوب آهن در اصفهان رفتم، زمانی که به کوره اصلی نزدیک شدیم از چند صد متری صدای همهمهی دم و بازدم میآمد. پس کسانی که دشمنان ائمه علیهمالسلام هستند آتش جهنم را
وَ هِی تَفُورُ
در حالی که فوران میکند.
یرَوْنَ لَهَا زَفِیراً
درمییابند.
در حالی که اهل بهشت
لا یسْمَعُونَ حَسِیسَها- وَ هُمْ فِی مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خالِدُونَ
دشمنان اهلبیت علیهمالسلام در قیامت یکدیگر را لعنت میکنند
حضرت میفرمایند:
ألا إنّ أعدائهم الذّین قال اللّه فیهم: كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها. حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فیها جَمیعاً قالَتْ أُخْراهُمْ لِأُولاهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ قالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَ لكِنْ لا تَعْلَمُونَ (17)
دشمنان آنها کسانی هستند که درباره آنها این چنین گفته شده است: هر گروهی که وارد جهنم میشوند امت دیگر را لعن میکنند. زمانی که تمام اینها در جهنم جمع شوند و با هم مستقر شدند، پسینیان در مورد پیشینیان میگویند، پروردگارا! اینها ما را گمراه کردند به اینها عذاب دوباره بده؛ خداوند به آنها میگوید برای همه دو برابر است ولیکن نمیدانید.
در کتاب کافی از امام باقر علیهالسلام آمده است:
بَرِئَ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ وَ لَعَنَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً یرِیدُ بَعْضُهُمْ أَنْ یحُجَّ بَعْضاً رَجَاءَ الْفَلْجِ فَیفْلِتُوا مِنْ عَظِیمِ مَا نَزَلَ بِهِمْ وَ لَیسَ بِأَوَانِ بَلْوَى وَ لَا اخْتِبَارٍ وَ لَا قَبُولِ مَعْذِرَةٍ وَ لَاتَ حِینَ نَجَاةٍ وَ الْآیاتُ وَ أَشْبَاهُهُنَّ مِمَّا نَزَلَ بِهِ بِمَكَّةَ وَ لَا یدْخِلُ اللّه النَّارَ إِلَّا مُشْرِكاً (18)
وقتی اینها به هم ملحق میشوند بعضی از بعضی دیگر بیزاری میجویند. بعضی، بعضی دیگر را لعن میکنند، میخواهند با هم احتجاج کنند تا مگر اینکه آنهایی که پیروز شدند از جهنم نجات پیدا کنند. در حالتی که در آنجا نه معذرتخواهی، نه نجات، نه امتحان و نه رهایی از عذاب هست.
قالَتْ أُخْراهُمْ دخولا و منزلة و هم الأتباع لِأُولاهُمْ أی لأجل أولیهم إذا الخطاب مع اللّه لا معهم رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا (19)
در مجمع البیان از امام صادق علیهالسلام روایت است. یعنی ائمه الجور. ائمه جور ابوبکر و عمر و عثمان هستند. پسینیان که آمدند میگویند: خدایا! اینها را عذاب کن.
أی سنوا لنا الضلال فاقتدینا بهم فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ أی مضاعفا لأنهم ضلوا و أضلوا قالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ أما القادة فبكفرهم و تضلیلهم و أما الأتباع فبكفرهم و تقلیدهم (20)
خداوند متعال میفرماید: همهی شما دو برابر عذاب دارید، رهبرانتان که آمدند و شما را گمراه کردند، به خاطر کفرشان و گمراه کردنشان. شما هم دو برابر عذاب میشوید به خاطر اینکه هم کافر شدید، هم تقلید کردید. مردم این زمان هم در همین دنیا گناهانشان را گردن بعضیها میاندازند.
دشمنان ائمه علیهمالسلام فرستاده خداوند متعال را تکذیب کردند
ألا إنّ أعدائهم الذّین قال اللّه (21)
كُلَّما أُلْقِی فیها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ یأْتِكُمْ نَذیر قالُوا بَلى قَدْ جاءَنا نَذیرٌ فَكَذَّبْنا وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللّه مِنْ شَیءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ فی ضَلالٍ كَبیرٍ (22)
إِلی قَوله فَسُحقاً لِأَصْحابِ السَّعیرِ (23)
دشمنان آنها کسانی هستند که خدا درباره آنها فرموده است: آیا برای شما کسانی نیامدند که شمارا هشدار دهند؟ میگویند: بله، ما آنها را تکذیب کردیم و گفتیم خداوند چیزی را نفرستاده است. شما در گمراهی هستید.
در جلد 5 تفسیر صافی آیات و روایاتش آمده است. میگویند که توجه داشته باشید که تمام آیاتی که درباره قیامت است با فعل ماضی آمده است زیرا آیندهای که حتماً محقق میشود در حکم ماضی است. میخواهد بگوید اینقدر حتمی است که گویا اتفاق افتاده و گذشته است.
به گناهشان اعتراف کردند دور باد و لعنت باد برای اصحاب سعیر،کسانی که در آتش جهنم زبانه کش میافتند، لعنت باد.
وَ قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فی أَصْحابِ السَّعیرِ (24)
و معلوم در ذیل
فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحقاً لِأَصْحابِ السَّعیرِ (25) قال قد سمعوا و عقلوا و لكنّهم لم یطیعوا و لم یقبلوا كما یدلّ علیه اعترافهم بذنبهم (26)
میگوید هم شنیدند هم فکر کردند در دنیا اما با اینکه شنیدند، قبول نکردند و همان طور که اعتراف کردند.
فی الاحتجاج فی خطبة الغدیریة النبویة انّ هذه الآیات فی اعداء علی و أولاده علیهم السلام و التی بعدها فی أولیائهم. (27)
این آیات درباره دشمنان علی و اولاد علی است و آیات بعدش درباره دوستان علی است و جالب این است که حضرت بعد از این، درباره دوستان امیرالمؤمنین علیه السلام گفتهاند.
دوستان ائمه علیهمالسلام از غیب پرودگار ترسان و در مقابل او خاشع هستند
إِنَّ الَّذینَ یخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیبِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبیرٌ (28)
آگاه باشید! دوستان آنها کسانی هستند که از غیب پروردگارشان میترسند، برای آنها آمرزش و پاداش بزرگ است.
و أَجْرٌ كَبِیرٌ یصغر دونه لذائذ الدنیا (29)
تمام لذائذ دنیا پیش این أجر کبیر، کوچک است.
این
إِنَّ الَّذینَ یخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیبِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبیرٌ، بِالْغَیبِ
به چه معنا است؟ یاران امامان در تنهایی خویش از خدای خود ترسانند. یعنی ترسشان، ترس واقعی است و دیگر اینکه برای آنهایی که در نهان، خشیت (30) دارند، هم مغفرت و هم أجر کبیر برای آنها است. أجر کبیر، خیلی است!
یخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیبِ
پس یک معنایش این است که در نهان که هستند، از خدای خودشان میترسند و دیگر اینکه از غیبِ خداوند میترسند. غیبِ خداوند چیست؟ قیامت، جهنم، عذابهایی که ممکن است بفرستد و ما ندانیم. دنبال آیه کریمهی
إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ (31)
یعنی خداوند در کمینگاه است.
خشیت از خدا یعنی چه؟ یعنی خشیت از عدل خدا؛ چرا که فضل خداوند، خشیت ندارد و رجا دارد و این خوف از عدل خداوند است یعنی میترسند که خداوند با عدلش با آنها رفتار کند.
خدا رحمت کند آقای مطهری را، در کتابهایشان دارند: ترس از خدا، ترس از حاکم ظالم نیست، ترس از قاضی عادل است. زمانی که انسان پرونده خودش را میداند از قاضی عادل میترسد، در واقع از اعمال خودش میترسد. ترس از حاکم ظالم این طور است که بدون حساب، او را مجازات کند.
فاصله دوستان و دشمنان ائمه علیهمالسلام
بعد از این میفرمایند:
مَعَاشِرَ النَّاسِ شَتَّانَ مَا بَینَ السَّعِیرِ وَ الْأَجْرِ الْكَبِیرِ
چقدر فاصله بین سعیر و أجر کبیر است. یعنی چقدر فاصله بین دوستان ائمه و دشمنان ائمه علیهمالسلام است. یک تذکر اخلاقی غیر مستقیم که در اینجا پیامبر صلیاللّهعلیهوآله دادهاند این است که اگر شما از دوستان ائمه هستید باید به اینگونه باشید. در غیر این صورت دشمنِ ائمه هستید.
بعد از این حضرت، گویی گزارششان را خلاصه میکنند و میفرمایند:
عَدُوُّنَا كُلُّ مَنْ ذَمَّهُ اللّه وَ لَعَنَهُ وَ وَلِینَا كُلُّ مَنْ أَحَبَّهُ
دشمن ما کسی است که خداوند او را مذمت و لعن کرده است و ولی ما و دوستان ما کسانی هستند که خداوند او را مدح کرده است و دوست دارد.
معرفی صفات پیامبر صلیاللّهعلیهوآله و امیرالمؤمنین علیهالسلام
بعد چند صفت برای خودشان و امیرالمؤمنین علی علیهالسلام نقل میکنند:
مَعَاشِرَ النَّاسِ أَلَا إِنِّی النَّذِیرُ وَ عَلِی الْبَشِیرُ
مردمان آگاه باشید! که من هشدار دهنده هستم و علی بشارت دهنده است.
این یعنی چه؟ میدانیم که پیامبر صلیاللّهعلیهوآله در آیات قرآن هم بشارت دهنده و هم انذار دهنده هستند. (32) معنایش این است که من آمدهام مردم را از شرک نجات دهم و انذار کردم، از شرک نجات پیدا کردید اما اگر میخواهید بهشتتان کامل شود، بشیرِ شما، علی علیهالسلام است. تکمیل نبوّت من و رسالت من، علی علیهالسلام است. دوباره میفرمایند:
أَلَا إِنِّی النَّذِیرُ وَ عَلِی الْبَشِیرُ مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنِّی مُنْذِرٌ وَ عَلِی هَادٍ
کسانی که علی دست آنها را بگیرد هدایت میشوند، فقط به من اکتفا کنید.
مَعَاشِرَ النَّاسِ أَلَا إِنِّی نَبِی وَ عَلِی وَصِی
و هر کسی با وصیش کامل است.
مَعَاشِرَ النَّاسِ أَلَا إِنِّی رَسُولٌ وَ عَلِی الْإِمَامُ وَ الْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِهِ
امام و وصی را در این جا با هم آوردهاند که بدانید وصیت در راستای امامت است و وصیت در راستای خانوادهی شخصی نیست. عطف وصی بر امام دلیل بر مقام امامتِ امیرالمؤمنین علیهالسلام است و اینکه وصایت به معنای امامت است. پیغمبر اکرم صلیاللّهعلیهوآله وصی خودشان را با پنج واژه بیان کردهاند، وصی و وصایت، امام و امامت، خلیفه و خلافت، ولی و ولایت، وارث و وراثت؛ همه اینها را گفتهاند که از ابعاد مختلف باشد که توجیه نکنند. امام جنبهی سرپرستی، ولی جنبهی نیابت و جانشینی، وارث به معنای اینکه همه چیزِ پیغمبر صلیاللّهعلیهوآله دست اوست.
وَ الْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ وَ الْأَئِمَّةُ مِنْهُ وَ مِنْ وُلْدِهِ
أَلَا وَ إِنِّی وَالِدُهُمْ وَ هُمْ یخْرُجُونَ مِنْ صُلْبَهُ
در این جا اشاره به حضرت زهرا سلام اللّه علیها دارد. تا این جا مسئله امامت را به طور کامل تشریح کردند. در قسمت هشتم اختصاصاً امامت را برای قائم آل محمد صلیاللّهعلیهوآله فرمودهاند؛ ذکر خاص بعد از عام کردهاند. در این بخش پیامبر صلیاللّهعلیهوآله معنای قیام و خصوصیات حضرت را گفتهاند.
معرفی ائمه علیهمالسلام به صورت کلی و جزئی
تصوّر من از خطابهی غدیر این است که پیامبر اکرم صلیاللّهعلیهوآله درباره پیامبریشان، بسیار با اشاره صحبت کردهاند، راجع به امامت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام و ائمه کلی گفتهاند و به دو صورت بیان کردهاند:
یکی راجع به شخص امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین علیهمالسلام
یکی هم راجع به امامت ائمه، دوستی آنها و دشمنی آنها و شأن آنها
در گفتنِ شأن آنها به علم، اخلاق و قدرت ائمه اشاره کردهاند و امامت امیرالمؤمنین علیهالسلام را بر سه پایهی اخلاق، علم و قدرت توضیح دادهاند و بیشتر از همه علم است زیرا که این علم، نشاندهندهی نیابت است. زیرا این نایب، نایبِ نبی و مرسل است. نبی به معنای خبر دار از عالمِ غیب است لذا باید در علم حضرت بسیار تأکید کنند که مقام امامت را بیان کنند.
یعنی به طور کلی حضرت آمدهاند موارد لزوم امام و امامت را گفتهاند. درباره امام زمان علیهالسلام، مقامات را که اخلاق و علم و قدرت است، خاص کردهاند و برای ایشان گفتهاند. شاهکار پیامبر صلیاللّهعلیهوآله دربارهی امام زمان علیهالسلام دو چیز است:
یکی بیان مقامات امام زمان علیهالسلام و اجزای اصلی حکومتشان و رکنهای اصلی حکومت ایشان و دیگر اینکه پیش گویی کردهاند یعنی اینکه امام زمان علیهالسلام را که برای نسلهای بعد ایشان هستند را معرفی کردهاند.
از این دو چیز مِلاکهای امام شناسی و مِلاکهای امام زمان شناسی در میآید. البته امام زمان علیهالسلام یک اختصاصاتی دارند مانند:
أَلَا إِنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مِنَ الظَّالِمِینَ أَلَا إِنَّهُ فَاتِحُ الْحُصُونِ وَ هَادِمُهَا أَلَا إِنَّهُ قَاتِلُ كُلِّ قَبِیلَةٍ مِنْ أَهْلِ الشِّرْكِ
اینها اختصاصی امام زمان علیهالسلام است اما نکات کلی هم دارد مانند:
أَلا إِنَّهُ النّاصِرُ لِدينِ اللَّهِ أَلا إِنَّهُ الْغَرّافُ مِنْ بَحْرٍ عَميقٍ. أَلا إِنَّهُ يَسِمُ كُلَّ ذى فَضْلٍ بِفَضْلِهِ وَ كُلَّ ذى جَهْلٍ بِجَهْلِهِ. أَلا إِنَّهُ خِيَرَةُاللَّهِ وَ مُخْتارُهُ. أَلا إِنَّهُ وارِثُ كُلِّ عِلْمٍ وَالُمحيطُ بِكُلِّ فَهْمٍ أَلا إِنَّهُ الُمخْبِرُ عَنْ رَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ
بنابراین ما در بخش هشتم درباره دو چیز صحبت میکنیم: امام زمان علیهالسلام به طور خاص و مِلاکهای امامت به طور عام؛ یعنی ذکر خاص بعد از عام است.
شناخت امام نجات از گمراهی و ضلالت است
امیدواریم خداوند در این زمان غیبت که زمان فتنه است دعای ما را مستجاب کند.
اللّهمَ عَرِّفْنِی نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِیكَ اللّهمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللّهمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی (33)
نکتهی آخر اینکه: هر چه زمان میگذرد و فسادهای جامعه و تشدّد افکار را میبینم، بیشتر معنای حدیث
مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً (34)
را میفهمیم. شناخت امام و چرخش پیرامون امام با وجود اینکه امام در میان ما نیستند ما را از ضلالت و گمراهی نجات میدهد.
وَالْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ
منابع
1) شرح الكافی-الأصول و الروضة (للمولى صالح المازندرانی): ج1، ص 299 «الشرح»
2) الأمالی( للصدوق): النص، ص 400، المجلس الثانی و الستون
3) الكافی (ط - الإسلامیة): ج2، ص 636، باب ما یجب من المعاشرة
4) الحكایات فی مخالفات المعتزلة من العدلیة: 93، فصل من أحادیث أهل البیت علیهالسلام فی الوصیة بالورع و العمل و الشكر فصل من الحدیث و الحكایات عنه
5) بحار الأنوار (ط - بیروت): ج65، ص46، فضائل الشیعة
6) متبوع: کسی یا چیزی که از آن پیروی میشود؛ پیرویشده؛ به نقل ازفرهنگ فارسی عمید
7) نزدیک شدن، نزدیکی؛ به نقل از فرهنگ لغت معین
8) البقرة(2): 257
9) ﴿ أَلَا إِنَّ أَعْدَاءَهُمْ یصْلَوْنَ سَعِیراإِنَّ الَّذینَ یأْكُلُونَ أَمْوالَ الْیتامى ظُلْماً إِنَّما یأْكُلُونَ فی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیصْلَوْنَ سَعیراً﴾
10) تفسیر الصافی: ج1، ص 425، [سورة النساء(4): آیة 10]
11) روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه (ط - القدیمة): ج6، ص 474، باب المعایش و المكاسب و الفوائد و الصناعات
12) من لا یحضره الفقیه: ج3، ص 173، باب المعایش و المكاسب و الفوائد و الصناعات
13) النساء(4) : 10
14) جمع یتیم، به نقل از فرهنگ لغت دهخدا
15) تفسیر كنز الدقائق و بحر الغرائب: ج3، 339، [سورة النساء(4): الآیات 6 الى 10]
16) اندرون چیزی؛ داخل چیزی، [قدیمی] شکم؛ به نقل از فرهنگ فارسی عمید
17) تفسیر كنز الدقائق و بحر الغرائب: ج13، ص 353، [سورة الملك(67): الآیات 1 الى 14]
18) الكافی (ط - الإسلامیة): ج2، ص 31
19) بحار الأنوار (ط - بیروت): ج66، ص 113، تبیین و تحقیق
20) بحار الأنوار (ط - بیروت): ج66، ص 113، تبیین و تحقیق
21) تفسیر كنز الدقائق و بحر الغرائب: ج13، ص 353، [سورة الملك(67): الآیات 1 الى 14]
22) الملك(67) : 8و9
23) الملك(67) : 11
24) الملك(67): 10
25) الملك(67) : 11
26) تفسیر الصافی: ج5، ص 202، [سورة الملك(67): آیة 11]
27) تفسیر الصافی: ج5، ص 202، [سورة الملك(67): آیة 11]
28) الملك(67) : 12
29) بحار الأنوار (ط - بیروت): ج67، ص 348، الخوف و الرجاء و حسن الظن باللّه تعالى
30) ترس از عظمت خداوند، ترس؛ بیم؛ به نقل از فرهنگ فارسی عمید
31) الفجر(89): 14
32) البقرة(2):119. إِنَّا أَرْسَلْناكَ بِالْحق بَشیراً وَ نَذیراً وَ لا تُسْئَلُ عَنْ أَصْحابِ الْجَحیمِ
33) الكافی (ط - الإسلامیة): ج1، ص 337، باب فی الغیبة
34) بحار الأنوار (ط - بیروت) / ج23 / 76 / باب 4 وجوب معرفة الإمام و أنه لا یعذر الناس بترك الولایة و أن من مات لا یعرف إمامه أو شك فیه مات میتة جاهلیة و كفر و نفاق

|