به نام خداوند همه مِهر مِهروَرز
در ضمن مجلس پانزدهم مبحث جامع فدک
آقای تبریزی انصاری قبل از شروع شرح خطبهی فدک به بیان دو اشکال و پاسخ آن میپردازند.
بیان دو اشکال و دفع آن
اشکال اول: از نظر مسئلهی حجاب که یک خانم به میان مردان برای صحبت نمیآید!
و لابد اولا قبل الشروع فی شرح الخطبة من التنبیه علی امرین، و الاشارة الی دفع اشکالین، احدهما: ان فاطمة عَلَیهِاالسَّلَامُ قد کانت سیدة النساء، و بنت خیر الانبیاء، و زوجة سید الاوصیاء، و هی المخدرة العظمی، و محل العصمة الکبری، فکیف یصح لشانها فی شرع ابیها ان تخرج من خدرها، و تدخل المسجد الغاص بالمهاجرین و الانصار، و الاخیار و الاشرار و هم اجانبة عنها، تسمعهم صوتها، و تتکلم معهم و یتکلمون معها؟ و کیف رضی امیرالمؤمنین عَلَیهِالسَّلَامُ بذلک منها، مع انه کان یمکنه ان یطالب حقها الذی کانت تطلبه بالوکانة عنها حتی لا یسمع الاجانبة کلامها؟!
حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ سرور زنان عالم و دختر بهترین انبیاء و همسر سرور اوصیاء بوده است و ایشان بزرگترین چادر دار _منظور بسیار حجابدار است[1]_ و محل عصمت کبری هستند، چطور از خانه خارج میشوند و در مسجد، مقابل مردان که شامل مهاجرین و انصار و .... است صدای خویش را بلند میکنند و خطبه میخوانند و صحبت میکنند؟ امیرالمؤمنین عَلَیهِالسَّلَامُ چگونه به اینکار راضی میشوند؟ با اینکه امکان داشت مطالبهی حقِّ خویش را به واسطه شخصی دیگر انجام دهند.
اشکال دوم: فدک مال دنیا بوده است و چطور ایشان برای دفاع از مال دنیا این کار را کردهاند؟
انها کانت من اهل بیت العصمة و الطهارة، الذین اختاروا الزهادة فی الدنیا بحسین اختیارهم، و کانت الدنیا ازهد عندهم من عفطة عنز، او قلامة حافر، او لحم خنزیر فی بد مجذوم کافر، و لم تکن الدنیا تزن عندهم جناح بعوضة، بل ترکوا اختیارا لا اضطرارا جمیع اللذائذ الدنیویة لاجل الحظوظ الاخرویة، و لم یذهبوا طیباتهم فی حیاتهم الدنیا
ایشان از اهلبیت عصمت و طهارت است که در نهایت زهد هستند و دنیا در پیش آنها به اندازه عطسهی یک بزغاله[2] و یا به اندازهی پوستی که از پا کنده میشود و یا به اندازه گوشت خوکی که در دست یک کافر جذامی باشد، بیارزش است. دنیایی که در نزد آنها به اندازهی پَر پشهای نمیارزد و ایشان اختیاراً لذائذ دنیا را ترک کردهاند، حال چرا حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ تشریف آوردهاند و در محضر این همه افراد خوب و بَد صحبت کردهاند و با این اصرار فدک را طلب میکنند؟
پس دو اشکال مطرح است: یکی از نظر حجاب که یک خانم با حجاب به میان مردان برای صحبت نمیآید. دومی نیز از نظر اینکه بالاخره فدک مال دنیا بوده است و چطور ایشان برای دفاع از مال دنیا این کار را کردهاند؟
پاسخی برای هر دو اشکال
آقای تبریزی انصاری میگوید: ما یک جواب داریم که هر دو اشکال را با هم پاسخ میدهد و یک جواب هم برای هر اشکال به صورت جداگانه داریم.
همانطور که از روایات بدست میآید:
الضّرورات تُبیح المحظورات [3]
ضرورتها و استثناها، ممنوعات را مباح میکند. مانند این آیه قرآن که میفرماید:
إِنَّما حَرَّمَ عَلَیكُمُ الْمَیتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزیرِ وَ ما أُهِلَّ بِهِ لِغَیرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَلا إِثْمَ عَلَیهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ [4]
گوشت مردار خوردن حرام است اما اگر شخصی در شرایطی باشد که اگر نخورد، خواهد مرد، میفرمایند: خوردن آن به اندازهای که از مرگ نجات دهد، اشکالی ندارد. یا روزه گرفتن واجب است اما اگر شخصی بیمار باشد به او میگویند: افطار کن حتا اگر تا آخر عمر هم نتوانستی روزه بگیری مهم نیست و فقط کفّاره باید بدهی.
الضّرورات تُبیح المحظورات
طبق این قاعده ضرورتها موجب کنار رفتن ممنوعیّتها میشود. ائمه علیهمالسلام مکلّف نبودهاند مگر اینکه بر طبق صورت ظاهر و لوازم ظاهری بشریّت عمل نمایند. مثلاً اگر شخصی یک هدیه یا چیزی به ایشان تقدیم میکرد و اگر قرار بود ایشان به علم امامتشان برخورد نمایند، میدانستند که آن حرام است لذا نباید میگرفتند در حالتی که ائمه علیهمالسلام مگر در مواقعی خاص، فقط طبق صورت ظاهر با مردم برخورد میکردند.
آقای انصاری ادامه میدهند: بنابراین باید میآمدند و اعتراض میکردند به غصب خلافتی که ابوبکر انجام داده بود و اینکه در جایگاه علی امیرالمؤمنین عَلَیهِالسَّلَامُ نشسته بود و به مردم میگفتند که این دو نفر _ابوبکر و عُمر_ غاصب هستند تا برای مردم اتمام حجت گردد و راه نشان داده شود تا مردم در روز قیامت نگویند:
أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلين [5]
و نگویند: ما نمیدانستیم فدک جزو اموال شخصی حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ بوده است و مثلاً تصورمان این بود که جزو اموال دولت و حکومت است! لذا به همین جهت بود که حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ تشریف آوردند و خطبه خواندند. نظیر آن برخوردی که حضرت موسی عَلَیهِالسَّلَامُ با حضرت هارون عَلَیهِالسَّلَامُ انجام داد.[6] با اینکه حضرت موسی عَلَیهِالسَّلَامُ میدانست برادرش بُتپرست نشده و کار خلاف نمیکند اما او را گرفت و مورد عتاب قرار داد یعنی از نظر ظاهری شاید ایشان میتوانست با بُتپرستی بیشتر مقابله نماید که در قرآن هم داستانش بیان شده است. پس حضرت موسی عَلَیهِالسَّلَامُ برای اینکه پیش مردم قُبح عبادت و پرستش گوساله مشخص شود، ریش برادرش را که جانشین وی و پیغمبر خدا بود را گرفت و اعتراض کرد. بنابراین این تشریف فرمایی حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ برای این بود که روز قیامت معلوم شود، خلافت امیرالمؤمنین عَلَیهِالسَّلَامُ و فدک غصب شده است.
ما نیز در شرح خطبهی فدک بارها گفتهایم که حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ در موضوع فدک صحبت کردهاند اما وقتی افرادی برای عذر خواهی[7] میآمدند، میگفتند: اگر امیرالمؤمنین _عَلَیهِالسَّلَامُ_ زودتر با ما حرف میزند ما با شخص دیگری بیعت نمیکردیم، یعنی معلوم میشود که آنها از سخنرانی حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ حتا با اولویّت بحث اعتراض به غصب خلافت و جاینشینی پیغمبر صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ را فهمیدهاند و نه فقط غصب فدک را؛
آقای انصاری ادامه میدهند: پس حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ برای اینکه از اول اهل بهشت از اهل جهنّم مشخص شود، این اتمام حجت را انجام دادند و اینکه حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ گریستهاند و بیتابی کردهاند در باطن برای آن بوده است که افراد از اُمت پیامبر صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ اشتباه نکنند و به هلاکت نیافتند و در راه گمراهی قرار نگیرند. بعد آقای انصاری از فاضل بهبهانی[8] در کتاب المقامع[9] نقل میکند که اخبار تَکلم فاطمه عَلَیهِاالسَّلَامُ در مسجد متواتر[10] است و حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ به احکام شرعی نیز واقف بودند و اطلاع داشتند که بهترین کار برای یک خانم این است که مردی او را نبیند و مردی نیز او را نبیند.
دقت داشته باشید! این نکتهای بود که از خود حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ نیز روایت شده است[11]و در ضمن حضور حضرت در مسجد همراه با چهار چادر و حجاب بوده است:
اول: لاثَتْ خِمارَها عَلى رَأْسِها؛ دوم: وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبابِها؛ سوم: وَ اَقْبَلَتْ فى لُمَّةٍ مِنْ حَفَدَتِها وَ نِساءِ قَوْمِها؛ چهارم: فَنِيطَتْ دُونَها وَ دُونَ النّاسِ مُلاءَةٌ؛
آقای فاضل بهبهانی اینگونه در کتابش ادامه میدهد: «اما این حرکت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ از باب ضرورت بوده است و طبق اجماع _ائمه علیهمالسلام و اُمّت_ در هنگام ضرورت زنان میتوانند بیایند در میان مردم صحبت کنند تا از حقّ ضایع شده دفاع نمایند.»
در خطبهی فدک نیز به این شکل است که ظاهر مسئله برای فدک است اما در باطن به بحث غصب خلافت امیرالمؤمنین عَلَیهِالسَّلَامُ پرداخته شده است.
آقای انصاری از آقای فاضل دربندی[12] نیز اینگونه نقل میکند: «حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ در غیر مقام ضرورت نیز با صحابهای بوده است که آنان اهل شک و ریبه[13] نبودهاند مانند جناب سلمان، ابیذر، حذیفه سخن گفتهاند و حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ برای آنان حدیث فرمودهاند. بنابراین آن حجابها منافاتی با اینکه یک ضرورتهای دین و معارف دین را بیان کنند، ندارد.
اینکه امام حسین عَلَیهِالسَّلَامُ اهلبیت خویش را أمر کردند در هنگام هجوم دشمنان از خیمهها فرار نمایند و شاید که در این میان نتوانسته بودند که حجاب کامل هم داشته باشند، نشان از این دارد که ایشان حالت ضرورت داشتهاند و این در حالی بوده است که حجاب جزو ذات ایشان _یعنی همیشه با حجاب بودهاند_ بوده با این حال در بیان وقایع عصر عاشورا آمده است:
فخرجن بارزات الوجوه، نَاشِرَاتِ الشُّعُورِ، لَاطِمَاتِ الْوُجُوه، یندبن یبکین و...
پس از پشت پرده خیام بیرون آمدند و در حالی که گیسوان خود را روی صورتها پریشان کرده بودند و در حالیکه نقاب از چهره انداخته و بر صورت خود مینواختند و ندبه و گریه میکردند و ...
یعنی ضرورت پیش آمده بود.
پاسخی برای اشکال دوم
در مورد اینکه چرا حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ برای طلب نمودن فدک اینهمه اصرار داشتند. آقای انصاری به نقل از علامهی مجلسی در کتاب بحارالأنوار میگوید:
ان ذلک لم کین حقا مخصوصا لها[14]
همانا فدک تنها حقی مخصوص حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ نبوده است
بل کان اولادها البررة الکرام مشارکین لها فیه
بلکه فرزندان ایشان نیز در آن شریک بودهاند
بنابراین راهی که خداوند باز نمود با آیه
فَآتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ [15]
باید ایشان برای نسل خویش نگه میداشتند. لذا در طول تاریخ به خصوص در تبدیل حکومت بنیامیّه به بنیالعباس بارها فدک به فرزندان حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ بازگردانده و سپس غصب شده است.
فلم یکن یجوز لها المداهنة و المساهلة و المحاباة و عدم المبالات فی ذلک لیصیر سببا لتضییع حقوق جماعة من الائمة الاعلام
لذا حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ نباید در مورد آن سستی و مسامحه داشته باشد و نباید باعث از بین رفتن حقوق جماعتی شوند
پاسخی دیگر برای اشکال دوم
علامهی مجلسی پاسخی دیگر نیز به این نحوه بیان میکنند:
ان تلک الامور لم تکن لمحبة فدك و حب الدنیا
همانا این کارهای حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ برای دوست داشتن فدک و مال دنیا نبوده است
بل کان الغرض اظهار ظلمهم و جورهم و کفرهم و نفاقهم
بلکه غرض این بوده است که ظالم بودن آنها و ستم و کفر و نفاقشان را ظاهر نمایند
و هذا کان من اهم امور الدین و اعظم الحقوق علی المسلمین
و این از مهمترین امور است و از بزرگترین حقوق بر مسلین بوده است
جالب است که همین الان نیز برخی از شیعیان که أمر بر ایشان مشتبه شده است، میگویند: خُب! عُمر و ابوبکر هم حکومت داشتهاند و خدمت کردهاند! یا میگویند: زیارت عاشورا را هم باید بدون لعن خواند!
انها عَلَیهِاالسَّلَامُ صرحت فی آخر الکلام به حیث قالت: «قلت ما قلت علی معرفة منی بالخذلة» و کفی بهذه الخطبة بینة علی کفرهم و نفاقهم
حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ در آخر خطبهی خویش اتمام حجّت میفرماید: «میفرمایند میدانستم که من را تنها میگذارید» و این خطبهی ایشان برای اثبات کفر و نفاق آنها کفایت میکند.
آقای انصاری میگوید: ما سخن فاضل مجلسی[16] را آوردهایم و امیدواریم که برای خوانندگان یکی از بهترین دلایل باشد. خلاصهی کلام اینکه حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ چارهی دیگری برای دفاع از حقّ خودش و حقّ غصب شدهی همسرش جز به ایراد این خطبه نداشت. جالب است که بدانید! یکی از چیزهایی که باعث شده است تا بسیاری از اهلتسننِ کمتر متعصب بَر گردند و به حقّانیّت امیرالمؤمنین عَلَیهِالسَّلَامُ را اقرار نمایند، همین خطبهی فدکیّه حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ است.
وَالْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ
[1] در خطبهی فدک هم آمده است که ایشان برای ایراد خطبه چهار چادر و حجاب داشتهاند:
اول {لاثَتْ خِمارَها عَلى رَأْسِها}؛ دوم {وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبابِها}؛ سوم {وَ اَقْبَلَتْ فى لُمَّةٍ مِنْ حَفَدَتِها وَ نِساءِ قَوْمِها}؛ چهارم {فَنِیطَتْ دُونَها وَ دُونَ النّاسِ مُلاءَةٌ فَجَلَسَتْ}
[2] اشاره به خطبهای از نهجالبلاغه است که حضرت میفرمایند: «أَمَا وَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِیامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أن لا یقَارُّوا عَلَى كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَیتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا وَ لَسَقَیتُ آخِرَهَا بِكَأْسِ أَوَّلِهَا وَ لَأَلْفَیتُمْ دُنْیاكُمْ هَذِهِ أَزْهَدَ عِنْدِی مِنْ عَفْطَةِ عَنْزٍ...»
ترجمه: سوگند به خدایی كه دانه را شكافت و جان را آفرید، اگر حضور فراوان بیعت كنندگان نبود، و یاران حجّت را بر من تمام نمیكردند، و اگر خداوند از علماء عهد و پیمان نگرفته بود كه برابر شكم بارگی ستمگران، و گرسنگی مظلومان، سكوت نكنند، مهار شتر خلافت را بر كوهان آن انداخته، رهایش میساختم، و آخر خلافت را به كاسه اوّل آن سیراب میكردم، آنگاه میدیدید كه دنیای شما نزد من از آب بینی بزغالهای بیارزشتر است.
نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص: 50
[3] منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج8، ص: 387
[4] البقرة (2) آیه 173
ترجمه: [خداوند،] تنها مردار و خون و گوشت خوك و آنچه را كه [هنگام سر بریدن] نام غیر خدا بر آن برده شده، بر شما حرام گردانیده است. [ولى] كسى كه [براى حفظ جان خود به خوردن آنها] ناچار شود، در صورتى كه ستمگر و متجاوز نباشد بر او گناهى نیست، زیرا خدا آمرزنده و مهربان است.
[5] الأعراف (7) آیه 172
ترجمه: تا مبادا روز قيامت بگوييد ما از اين [امر] غافل بوديم.
[6] آیه 150 سورهی اعراف (7) به این موضوع اشاره دارد: {وَ لَمَّا رَجَعَ مُوسى إِلى قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً قالَ بِئْسَما خَلَفْتُمُوني مِنْ بَعْدي أَ عَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ وَ أَلْقَى الْأَلْواحَ وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ قالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُوني وَ كادُوا يَقْتُلُونَني فَلا تُشْمِتْ بِيَ الْأَعْداءَ وَ لا تَجْعَلْني مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمينَ}
ترجمه: و چون موسى، خشمناك و اندوهگين به سوى قوم خود بازگشت، گفت: «پس از من چه بد جانشينى براى من بوديد! آيا بر فرمان پروردگارتان پيشى گرفتيد؟ و الواح را افكند و [موى] سر برادرش را گرفت و او را به طرف خود كشيد. [هارون ] گفت: «اى فرزند مادرم، اين قوم، مرا ناتوان يافتند و چيزى نمانده بود كه مرا بكشند؛ پس مرا دشمن شاد مكن و مرا در شمار گروه ستمكاران قرار مده.»
[7] اشاره به فراز یازدهم از بخش ملقحات خطبهی شریف فدک از کتاب شکوه یاس: {ثُمَّ وَلَّتْ، فَاَتْبَعَها رافِعُبْنُ رِفاعَةَ الزُّرَقِىُّ فَقالَ لَها: يا سَيِّدَةَ النِّساءِ، لَوْ كانَ أَبُوالْحَسَنِ تَكَلَّمَ فى هذَا الْأَمْرِ وَ ذَكَرَ لِلنّاسِ قَبْلَ اَنْ يَجْرِىَ هذَا الْعَقْدُ، ما عَدَلْنا بِهِ أَحَدا. فَقالَتْ لَهُ بِرِدَّتِها: اِلَيْكَ عَنِّى! فَما جَعَلَ اللّهُ لِأَحَدٍ بَعْدَ غَدِيرِ خُمٍّ مِنْ حُجَّةٍ وَ لا عُذْرٍ.}
ترجمه: در اين هنگام [حضرت فاطمه عَلَیهِاالسَّلَامُ] برخاست و راه افتاد و رافع بن رفاعه زُرقى به دنبالش رفت و گفت: اى بانوى زنان! اگر ابوالحسن _عَلَیهِالسَّلَامُ_ در اين موضوع [خلافت و امامت] سخن گفته بود و پيش از اين پيمان [بيعت با ابوبكر] يادآورى می كرد، هرگز از او به ديگرى عدول نمى كرديم! حضرت با تندى به او فرمود: از من دور شو! خداوند براى كسى پس از «غدير خم» برهان و عذرى باقى نگذاشته است.
[8] محمدعلی بن وحید بهبهانی (۱۱۴۴-۱۲۱۶هجریقمری) معروف به آقا محمد علی کرمانشاهی، فقیه، اصولی و رجالی متنفّذ شیعه در قرن دوازدهم و سیزدهم است. عمده شهرت آقامحمدعلی، مبارزه جدّی و گسترده او با صوفیه در عصر قاجار است. اولاد و نوادگان وی، که شماری از آنها از علما و فقهای امامیهاند به «آل آقا» معروفاند.
[9] مَقامعُ الفَضل یا قوامع الفضل یا أصار رشت کتابی کشکولوار به زبان عربی و فارسی، اثر آقا محمدعلی کرمانشاهی. وی در این اثر درباره مسائل مختلفی چون فقه، اصول، کلام، ادبیات، تاریخ، جغرافیا، نجوم، اقتصاد، عرفان، اخلاق، درایه، فلسفه و تفسیر سخن گفته و با استفاده از آیات، روایات و اشعار به صورت سؤال و جواب، تفصیلی و استدلالی پاسخ گفته است. شهرت کتاب تا آنجاست که محمدعلی کرمانشاهی را صاحب مقامع مینامند.
[10] متواتر یعنی آنقدر نقل شده است که عقلاً امکان رَد آن یا سازش میان راویان آن وجود ندارد.
[11] متن روایت به این صورت میباشد: «وَ عَنْ عَلِيٍّ عَلَیهِالسَّلَامُ أَنَّهُ قَالَ: قَالَ لَنَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ أَيُّ شَيْءٍ خَيْرٌ لِلْمَرْأَةِ فَلَمْ يُجِبْهُ أَحَدٌ مِنَّا فَذَكَرْتُ ذَلِكَ لِفَاطِمَةَ عَلَیهِاالسَّلَامُ فَقَالَتْ مَا مِنْ شَيْءٍ خَيْرٌ لِلْمَرْأَةِ مِنْ أَنْ لَا تَرَى رَجُلًا وَ لَا يَرَاهَا فَذَكَرْتُ ذَلِكَ لِرَسُولِ اللَّهِ صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ فَقَالَ صَدَقَتْ إِنَّهَا بَضْعَةٌ مِنِّي»؛ دعائم الإسلام، ج2، ص: 215
[12] آخوند ملاآقا بن عابد بن رمضان علی بن زاهد شروانی (درگذشته ۱۲۸۶هجریقمری) معروف به آقادربندی و فاضل دربندی واعظ شیعی امامی در قرن سیزدهم قمری؛ مشهورترین اثر وی اسرار الشهاده، درباره شهادت امام حسین عَلَیهِالسَّلَامُ است. گفته شده است دربندی از نخستین کسانی بود که تیغزدن را در عزای امام حسین عَلَیهِالسَّلَامُ جایز میدانست و خود نیز آن را انجام میداد.
[13] ریبه در کاربرد فقهى در مسئلهی نظر به نامحرم، به خوف وقوع در حرام، بیم فرو افتادن در فتنه و به آنچه در ارتباط با نامحرم است، گفته میشود.
[14] بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج29، ص: 324
[15] الروم (30) آیه 38
ترجمه: پس حقّ خويشاوند را بده.
[16] ایشان نسبت به علامهی مجلسی بسیار مؤدب هستند و از علامهی مجلسی با لفظ فاضل مجلسی نام میبرند.

|