به نام خداوند همه مِهر مِهروَرز
مقابله با مقام عصمت
پايهى دين بر عصمت انبياء و اوصياء عليهمالسلام است، چرا كه اين پيام آوران الهى اگر خطاى عمدى يا سهوى داشته باشند اطمينان بكلى سلب مى شود و مردم به آنچه به عنوان دين پذيرفتهاند اطمينان نمىيابند. حكومتى كه غاصبانه تشكيل شده بود قبل از همه بايد اين شرط را حذف مىكرد تا براحتى هوسرانىهايش را مطرح كند. اين بود كه از چند راه به مقابله آن آمد:
1. با هتك حريم عصمت، و اهانت و جسارت نسبت به مقام با عظمتى كه هيچ خطايى به او نمى توان نسبت داد، در صدد شكستن آن برآمد. اين كه فدك را از فاطمه عليهاالسلام مىگيرند بدان معنى است كه تصرف او بجا نيست. اينكه در ميان مردم با او به احتجاج بَر مىخيزند براى شكستن عظمت او است. اينكه در ميان كوچه با جسارتهاى جانسوز سند فدك را از دست او مىگيرند و پاره مىكنند هدفى جز اهانت به عصمت ندارد.
2. با رد سخن مقامى كه آيهى تطهير و عصمت دربارهاش نازل شده رسماً اعلام كرد كه مصداق آيهى تطهير با ديگران يكى است و خصوصيتى در قبول كلامش نيست و لذا از او شاهد مىخواهد.
3. در مقام مخاصمه تا آنجا تجاوز مىكند كه اگر كسى بر عليه مقام عصمت شهادت دهد قبول مىكند و قائل مىشود كه بايد بر او حد جارى كرد!!؟
4. با رد شهادت اميرالمؤمنين عليهالسلام بار ديگر كلام معصوم را رد مىكند.
دشمن با اين طريق خود را معرفى كرد و گرنه مقام عصمت در عظمت خود باقى بوده و هست و تا روز قيامت سفيران پروردگار فقط معصومين عليهمالسلام هستند و بس، و غاصبين براى وارد كردن خود به صحنه، سعى در بيرون كردن مقام عصمت داشتند. البته راه همچنان باز است و آنان كه امام معصوم نمىخواهند و به امام خطاكار قانعاند دنباله رو همانانند، ولى آنانكه در پى بدست آوردن اوامر خدا و در نتيجه تحصيل رضاى الهى هستند نمىتوانند سخن غير معصوم را بپذيرند مگر آنكه از سخن معصوم گرفته شده باشد.

|