به نام خداوند همه مِهر مِهروَرز
مدافعان حريم علوى
بعد از سو قصد نافرجام، حضرت به خانه رفتند. در اينجا سلمان و ابوذر و مقداد و بنىهاشم آمدند و شمشيرها را كشيدند و خطاب به مردم گفتند: «بخدا قسم، دست برنمىداريد تا آنكه سخن بگويد و اقدام كند». مردم نيز مضطرب شدند و فتنهاى بپا شد.
از سوى ديگر زنان بنىهاشم بيرون آمدند و فرياد برآوردند و گفتند: اى دشمنان خدا، چه زود دشمنى خود را با پيامبر و اهلبيتش آشكار كرديد، و بارها همين نيت را نسبت به پيامبر صلیاللّهعلیهوآله داشتيد ولى نتوانستيد. ديروز نسبت به دخترش تصميم قتل گرفتيد و امروز مىخواهيد برادر و پسر عمو و جانشين و پدر فرزندانش را بكشيد. بخداى كعبه قسم، دروغ مىگوييد. هرگز به قتل او دست نخواهيد يافت.
بعد از اين جريانات كه مردم ترسيدند فتنهى عظيمى بپا شود، ابوبكر به عمر گفت: اين مشورت وارونهى تو بود. گويا من اين مناظر را پيش چشمانم مىديدم، ولى خدا را بر سلامتمان شكر كن! بدين صورت توطئهى قتل حضرت خنثى شد ولى اين بار آبروى ظاهرى غاصبين بكلى از بين رفت واتمام حجتى قوى بر همگان شد كه غاصبين تا كجا را تصميم گرفتهاند.
سخنان ابوبكر در تهديد و تطميع مهاجرين و انصار
با تخريب زمينههاى اجتماعى بدست غاصبين آنها احساس خطر جدى كردند و چارهى نهايى را در تهديد و ارعاب ديدند كه در ضمن آن تطميعهايى هم به چشم مىخورد. ابوبكر به منبر رفت و مردم را مخاطب قرار داد و گفت:
اى مردم! اين چه گوش فرادادن به هر سخنى است؟ اين آرزوها در زمان پيامبر كجا بود؟! هركس مطلبى شنيده بگويد و هركس شهادت مىدهد برخيزد. او همچون روباهى است كه شاهدش دم اوست. ملازم هر فتنهاى است. اوست همان كه مىگويد: «فتنه را بعد از آنكه كهنه شده باز گردانيد».
از ضعيفان كمك مىگيريد و زنان را به يارى مىطلبيد، مانند امطحال كه محبوبترين اهلش نزد او گمراه است. بدانيد كه من اگر بخواهم بگويم مىگويم و اگر بگويم افشا مىكنم، ولى اگر رهايم كنيد ساكت مىمانم.
خطاب تهديدآميز به انصار
سپس رو به انصار كرد و گفت: اى انصار، سخن سفيهان شما به من رسيده است و اين در حالى است كه شما سزاوارترين مردم به حفظ عهد پيامبريد. پيامبر نزد شما آمد و شما او را پناه داديد و يارى كرديد. بدانيد كه من نسبت به كسى كه نزد ما مستحق مجازات نباشد دست و زبان باز نخواهم كرد.
تطميع مردم
ابوبكر در پايان تهديداتش وارد جنبه تطميع مردم شد و براى خريدارى فكر مردم گفت: «بعد از همهى اينها، فردا صبح همه براى گرفتن سهميههاى خود از بيتالمال بياييد»، و اين آخرين راه مؤثر بود كه براى روز مبادا ذخيره كرده بودند.

|