به نام خداوند همه مِهر مِهروَرز
نوشتن و پاره كردن سند براى فدك
محكوميت اجتماعى ماجراى غصب فدك به ضميمهى اقداماتى كه توسط اميرالمؤمنين و حضرت زهرا عليهماالسلام انجام گرفت بصورتى بود كه غاصبين را وادار كرد تا حدى گفتههاى خود را پس بگيرند. تا آنجا كه چند بار تا مرز نوشتن سندى بعنوان باز پس دادن فدك به حضرت فاطمه عليهاالسلام پيش رفتند.
اگر چه در برخورد اول، عمر سند فدك را كه توسط پيامبر صلىاللهعليهوآله نوشته شده بود پاره كرد و علامت سؤال بزرگى در آغاز ماجراى غصب فدك بر جاى گذاشت.
نقشهى جديد براى سند فدك
از آنجا كه آنان هرگز حاضر به بازگرداندن فدك نبودند و نمىخواستند به محكوميت خود در پيشگاه مردم اقرار كنند، و از جهتى استدلالهاى دندان شكن حضرت زهرا عليهاالسلام كار را به مراحل حساسى منتهى كرده بود، لذا نقشهى جديدى براى حل اين مشكل طرح كردند.
توطئه چنين بود كه ابوبكر مدركى بنويسد و به حضرت زهرا عليهاالسلام تحويل دهد تا نشان دهند كه خواستهى آنحضرت را به انجام رساندند، ولى عمر در راه سند را از حضرت بگيرد و پاره كند تا عملاً نتيجه خنثى شود. اين صورت توطئه بود كه در قالب يك فاجعه به اجرا درآمد.
آنگاه كه حضرت زهرا عليهاالسلام از راههاى مختلف ابوبكر را محكوم كرد، او نوشتهاى بعنوان بازگرداندن فدك براى حضرت نوشت و بدست آنحضرت داد تا عملاً اجرا شود. فاطمه زهرا عليهاالسلام آنرا برداشت و از نزد ابوبكر بيرون آمد.
از بين بردن سند در سايهى جنايت
عمر در راه حضرت را ديد و گفت: اى دختر محمد! اين نوشتهى همراه تو چيست؟! فرمود: نوشتهاى است كه ابوبكر بعنوان باز پس دادن فدك نوشته است. گفت: آنرا به من بده! حضرت ابا كرد و آنرا نداد.
در اينجا عمر كه ديد از راه عادى نمىتواند آنرا از حضرت بگيرد جسارتى كرد كه صفحهى تاريخ را سياه كرد و سوز جانكاه آن براى هميشه دل محبان فاطمه عليهاالسلام را سوزانده مىسوزاند. او با اين اقدام ددمنشانهى خود ننگى بر جاى گذاشت كه براى هميشه باعث سرافكندگى در برابر ساير ملل شد.
سپس عمر نوشته را به زور از دست حضرت گرفت و آب دهان بر آن انداخت و نوشتههاى آن را پاك كرد و آنرا پاره نمود و گفت:
«اين سرزمينى است كه پدر تو هم با اسب و لشكر آنجا را فتح نكرده است! بيا كوهها را بر گردن ما بگذار»!

|