به نام خداوند همه مِهر مِهروَرز
استدلال حضرت زهرا علیهاالسلام نزد ابوبكر
از آنجا كه گرفتن سندى مبنى بر بازگرداندن فدك، دليلى بزرگ بر حقانيت فاطمه عليهاالسلام به اقرار خصم بود و مُهر غاصبيت را بر پيشانى آنان مىزد، بايد تلاشى در اين باره صورت مىگرفت، اگر چه در مرحلهى بعد آن سند و مدرك پاره شود و مورد اهانت قرار گيرد، چرا كه هر رفتار نامطلوب با نوشتهى غاصب ضربهاى بر پيكر خود اوست. لذا براى بار سوم حضرت زهرا عليهاالسلام به دستور اميرالمؤمنين عليهالسلام نزد ابوبكر رفت.
اميرالمؤمنين عليهالسلام به حضرت زهرا عليهاالسلام فرمود: نزد ابوبكر برو در حاليكه تنها باشد، چرا كه از عمر زودتر منفعل مىشود.
نزد او برو و چنين بگو: ادعاى مقام پدرم و خلافت او را كردهاى و جاى او نشستهاى؟ اگر فدك ملك تو هم بود و من از تو مىخواستم كه آنرا به من ببخشى بر تو واجب بود آنرا به من بدهى. حضرت زهرا عليهاالسلام نزد ابوبكر آمد و اين مطالب را به او فرمود.
نوشتن سند براى ارجاع فدك
ابوبكر گفت: «راست مىگويى». سپس ورقهاى خواست و بر آن نوشتهاى مبنى بر بازگرداندن فدك نوشت. حضرت زهرا عليهاالسلام نوشته را برداشت و از نزد ابوبكر بيرون آمد.
محو و پاره كردن سند توسط عمر
عمر به آنحضرت رسيد و گفت: اى دختر محمد، اين نوشتهاى كه همراه توست چيست؟ فرمود: نوشتهاى است كه ابوبكر براى برگرداندن فدك برايم نوشته است. گفت: آنرا به من بده. ولى حضرت ابا كرد و آن را نداد. در اينجا عمر براى گرفتن كاغذ جسارتى عظيم به حضرت زهرا عليهاالسلام نمود كه قلم در اداى آن گريان و زبان از گفتن آن شرمنده است. به قيمت اهانت به ساحت اقدس بانوى جهان، عمر نوشته را از آنحضرت گرفت و ابتدا با آب دهان نوشتهى آنرا محو كرد و سپس آنرا پاره نمود.
احتجاج مفصل اميرالمؤمنين علیه السلام با ابوبكر و عمر در مسجد، عنوان مقاله بعدی است.

|