«جَلَّ عَنْ أَنْ تُدْرِكَهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ»
«دیدهها را بر او راهی نیست و اوست دریابندهی دیدهها.»
«جَلَّ» یعنی خدا بالاتر است. «جَلال» به معنای «بزرگی» است که جنبهی سلبی دارد و نقایص و محدودیتها و حدود از خدا برداشته میشود.
لذا میگوییم خداوند متعال «ذُوالجَلالِ وَ الإکرام» است. در «ذُوالجَلال» صفات سلبیه از او برطرف میشود. «اِکرام» اشاره به صفات ثبوتیه و چیزهای مثبت است.
خداوند «اَجَلِّ» از این است یعنی بالاتر و بزرگتر از این است که این صفات را داشته باشد.«جَلَّ عَنْ أَنْ تُدْرِكَهُ الْأَبْصارُ» : خدا بالاتر و بزرگتر است از اینکه دیدهها او را درک کند و دریابد. در اینجا منظور از دیدهها، قطعاً فقط دیدهی فیزیکی نیست.
منظور این است که بصرها و بصیرتها هم نمیتوانند خدا را درک کنند؛ مگر خدا خودش، خودش را معرّفی کند که در دعاها هم میفرمایند: «يَا مَنْ دَلَّ عَلَى ذَاتِهِ بِذَاتِهِ»(1). خداوند در قرآن کریم در مورد این که خداوند خودش، خودش را باید توصیف کند میفرماید:
﴿ سُبحَانَ اللهِ عَمَّا یَصِفُونَ * اِلَّا عِبَادَ اللهِ المُخلَصِینَ ﴾(2) : ﴿ خداوند از توصیف آنان منزّه است مگر بندگان مخلص { که از زبان خود خدا توصیف می شود}.﴾
خدا بالاتر و بزرگتر است از اینکه بصیرتها - چه چشمهای ظاهری و چه چشمهای قلبی - او را درک کنند و به او احاطه پیدا کنند.
«وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ» : امّا خدا دیدهها را درک می کند. خداوند به مردم و به تمام موجودات و مخلوقاتش احاطه دارد، لذا هم دیدهها و بصرها را و هم بصیرتها را درک میکند و بر آنها مسلّط است. چون دیدهها محاط میشوند، نمیتوانند بر خدا محیط شوند؛ مگر بهاندازهای که خدا خود را به مردم معرّفی کند. خداوند در آیهی شریفه میفرماید:﴿ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُوا بَلَی ﴾(3): ﴿ و ایشان را بر خود گواه گرفت که آیا پروردگار شما نیستم؟ گفتند: آری. ﴾
خداوند در عالمی به نام عالم میثاق و عهد و اَلَست و ذرّ، خودش را به موجودات معرّفی کرده است. ابصار نمیتوانند خدا را درک کنند، چراکه آنها مخلوق و مُدرَک خدا هستند. مُدرَک (درکشده)، دیگر مُدرِک (درککننده) نمیشود. اگر مُدرَک، مُدرِک شود، تناقض ایجاد میشود.
والسّلام عليكم و رحمة الله و بركاتُه
منابع:
1) بحارالأنوار: ج 84، ص 339.
2) الصّافات(37): 159 – 160.
3) الأعراف (17): 172.