وَ لَا يَجِدُ أَحَدٌ كَيْفَ هُوَ مِنْ سِرٍّ وَ عَلَانِيَةٍ»
«و بر چگونگی او از نهان و آشکار دست نیابد.»
در جملهی قبل وصف را کلّی فرمودند که کسی از طریق معاینه نمیتواند بفهمد و وصف کند. در اینجا میفرمایند: کسی نمیتواند بیابد که خدا چگونه است، در آشکار و پنهانی خودش. خداوند متعال چون از سنخ موجودات نیست، پس کیفیت و کمیت ندارد.
خداوند متاع ندارد، عرض ندارد، مکان ندارد، زمان ندارد، حدّ ندارد و هر صفتی که موجودات دیگر و مخلوقات دارند، خدا ندارد و از سنخ مخلوقاتش نیست.
یکی از آن چیزهایی که خیلی در چشم ما انسانها جِلوه میکند، کیفیت موجودات است. شکل، رنگ و بسیاری از مواردی که ما در موجودات میبینیم، از مقولهی کیفیت هستند. کسی نمییابد که خداوند چگونه است؛ هم در آشکارش، و هم در نهانش. ممکن است یک موجودی را ظاهر و کیفیتش را درک کنیم، ولی باطن کیفیتش را درک نکنیم. موجودی ممکن است باطنش کیفیتی داشته باشد و ظاهرش کیف دیگری؛ امّا خداوند متعال نهانش و آشکارش، دارای کیفیت نیست.
امیرالمؤمنین علی علیهالسّلام میفرمایند:
«وَ هُوَ أَيَّنَ الْأَيْنَ بِلَا أَيْنٍ وَ كَيَّفَ الْكَيْفَ بِلَا كَيْفٍ»(1) : «[خداوند] مکان را ایجاد کرده است و خود مکان ندارد؛ و چگونگی را آفریده و خود چگونگی ندارد.»
خداوند کیفیّت را آفریده است؛ لذا خودش کیفیّت ندارد. «أیَّنَ» یعنی مکان را. او مکان خواهی، مکان داشتن و مکانی بودن را آفریده است؛ پس خودش دارای مکان نیست.
خداوند از سنخ موجودات و مخلوق خودش نیست و هرگز کسی نمیتواند بفهمد که او چگونه است.
والسّلام عليكم و رحمة الله و بركاتُه