«نه زاده و نه زاییده شده و او را همتایی نبوده.»
پیامبر اکرم صلیالله و علیه وآله در خطابهی غدیر _ از بخش توحید تا بخش پایانی بیعت _حدود صد آیه از قرآن را تلاوت فرموده و به آنها استشهاد کردند.
در بخش توحید خدا را سپاس و ستایش گفتند. ضمن سپاس و ستایش خدا، خدای تنزیهی خود را معرّفی کردند که نشان اصلی آن آیهی شریفهی ﴿ لَیسَ کمِثْلِهِ شَیءٌ ﴾(1) است.
«لَم یَلِد»: نزاده است. «وَ لَم یُولَد»: زاییده نشده است. «وَ لَم یَکُن لَهُ کُفُواً اَحَدٌ»: کسی در سطح خدا نیست.
کلّ جملهی ﴿ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ * وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کفُواً أَحَدٌ ﴾(2) تفسیر «اَللهُ الصَّمدُ» است؛ چرا که «صَمَد» به معنای این است که غیر مُجَوَّف بوده و روزنه ندارد.
وقتیکه خدا توخالی نیست، مولّد هم نیست. اگر قرار باشد خدا از چیزی جدا و زاییده شود، «صَمَد»نخواهد بود.
خداوند میفرماید: ﴿ لَقَدْ کَفَرَ الَّذِینَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلاثَةٍ ﴾(3) ظاهر این آیهی شریفه در رَدّ مسیحیان است که قائل به اقانیم ثلاثه هستند؛ خدای أب، خدای إبن و خدای روحالقدس؛ امّا اساتید ما میفرمودند باطن آیه در ردّ فلاسفهای است که قائل به مشابهت و سنخیت هستی بین خدا و خلق هستند که ﴿ وَ لَمْ یکنْ لَهُ کفُواً أَحَدٌ ﴾ آن را رَد میکند. آنها خدا را وجود مطلق می گیرند تحت نظر و مصداق مطلق وجود. یعنی گویا از مطلق وجود، وجودی زاییده شده به نام وجود مطلق که «لَم یَلِد» این را برطرف میکند. «لَم یُولَدَ» نظریهی فلسفی که میگویند: وحدتِ حقیقت وجود و تشکیکِ در افراد وجود را رد میکند.