روزهای یتیمی (قسمت دوم)
به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز
روزهای یتیمی (قسمت دوم)
دیگر بار فتنه و ظلم تصمیم دیگری گرفتند. بیعت گرفتن از علی علیه السّلام حتی به زور؛ گمراهان به خانه ی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هجوم آوردند و درب خانه را آتش زدند. در این اثناء، ظالمی به خود اجازه داد بر پهلوی سرور بانوان بهشت لگد بزند، صورتش را با سیلی کبود کند و ... پیش بینی رسول خدا در بستر بیماری به واقعیت مبدل شد. صدای حضرت هنوز در کوچه های مدینه به گوش می رسید که حرمتش را هتک می کنند، حقش را غصب می نمایند، مالش را به یغما می برند، استخوان دنده اش را می شکنند، جنین بی گناهش را می کشند، در مسجد فریاد می زند یا محمّدا و کسی به فریادش نمی رسد.
هر ضربتی فاطمه سلام الله علیها را می کشت و فاطمه سیلی خورده با چنگ و دندان از امام و همسر خود دفاع می کرد.
زخم هایی که بر پیکرش زدند کم ترین زجری بود که در این دنیا کشید، درد او از زخم دیگری بود.
فاطمه سلام الله علیها در بستر بیماری افتاد، چراغ مهربانی اش رو به خاموشی گذاشت. هنوز بوی درِ نیم سوخته، در کوچه ها می پیچید که آن دو نفر بر کنار بسترش حاضر شدند. بانویی که پیامبر، خشنودی خود و خداوند را در خشنودی او خوانده بود، از آن ها روی برگرداند و فرمود:
« خدایا شاهد باش که این دو نفر مرا به خشم آوردند و من از آن ها راضی نیستم و هر گاه پدرم، رسول خدا را ملاقات کنم از ایشان نزد وی شکوِه می کنم.» (1)
فاطمه سلام الله علیها، همسرش را به بالین خواند تا وصیت کند. بغض سه ماهه در گلوی شیر خدا ترکید. فاطمه سلام الله علیها دل بر غریبی و تنهایی او می سوزاند. این بود راز غسل از زیر پیراهنِ دختر پیامبر صلّی الله علیه و آله، نمی خواست بدن کبود و زخم دیده اش، دل داغ دیده ی شیر خدا را از این بیشتر بیازارد.
ریحانه ی رسول خدا از همسرش خواست که او را شبانه و به دور از چشم مردم به خاک بسپارد.
بانوی زجر دیده حق داشت نخواهد که قاتلینش بر بدن مطهرش نماز بخوانند.
فاطمه سلام الله علیها رفت و علی علیه السّلام ماند و کوهی از درد. اندوه شیر خدا از بی فاطمه ماندن بود.
شبانه او را پنهان از چشمان بخیل روزگار به خاک سپرد تا حسرت دیدار مزارش تا قیامت دل های گنه کارشان را به آتش بکشد.
بگذار تا همه بدانند که دختر مظلوم پیامبر صلّی الله علیه و آله چنان از امت خویش در ستم بود که نخواست هیچ کس نشان از مزارش بداند.
بگذار این بی نشانی، نشانه ای باشد از اعتراضی خاموش و در دل سیاه تاریخ جاودانه شود.
منابع:
1) الامامه والسیاسه جلد 1

|
تاریخ درج: 15/01/1393 | کد مطلب: 16 | تعداد نظرات: 2 | تعداد بازدید: 2408