مقاله
به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز
از مدينه تا غدير، قسمت ششم
خود اميرالمؤمنين عليه السلام در اين باره چنين فرموده اند: «پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم در روز غدير عمامه اى بر سرم بستند و يك طرفش را بر دوشم آويختند و فرمودند: خداوند در روز بدر و حنين مرا به وسيله ی ملائكه اى كه چنين عمامه اى بر سر داشتند يارى نمود.»
شعر حسان:
سپس حسّان بن ثابت از پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم اجازه گرفت و اشعارى را سرود {35}
بعد از شعر او پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم جمله ی معروف خود را درباره ی حسّان فرمودند كه:
تا وقتى كه با زبان خود ما را يارى مى كنى، روح القدس مؤيد تو است.
حديث تهنيت:
مورخ اهل سنت "ميرخواند" در روضة الصفا آورده: «بعد از اعلام رسمى ولايت و جانشينى اميرالمؤمنين عليه السلام، پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم در خيمه ی اختصاصى خود نشسته و فرمودند كه حضرت على عليه السلام در خيمه اى ديگر بنشينند. سپس عموم مردم به خيمه على عليه السلام وارد شده و به ايشان تهنيت گفتند. از جمله كسانى كه به حضرت تهنيت گفتند عمربن خطاب بود كه گفت: بخٍّ بخٍّ لك يا ابن ابى طالب اصبحت و أمسيت مولاى و مولا كلّ مؤمنٍ و مؤمنةٍ {36}
بعد از فارغ شدن مردان از اين امر، پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم دستور فرمودند تا همسران خود نزد على عليه السلام رفته و به ايشان تهنيت بگويند.
آنان نيز چنين كردند. اين مضمون را گروهى از علماى حديث و تفسير و تاريخ اهل سنت نقل كرده اند. به گونه اى كه برخى آن را از مسلمات دانسته و برخى ديگر با سندهاى صحيح آن را از برخى صحابه چون زيدبن ارقم، ابوهريره، ابن عباس، براء بن عازب نقل كرده اند.{37}
قدرت نمايى الهى:
بعد از جريان بيعت مردم با اميرالمؤمنين عليه السلام، "حارث بن نعمان فهرى" كه از خبر ولايت و جانشينى على عليه السلام خشمگين شده بود، به همراه عده اى نزد پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم آمد و گفت: به ما از سوى خدا فرمان دادى كه شهادت به وحدانيت او داده و تو را فرستاده او بدانيم، ما هم پذيرفتيم و شهادت داديم، اركان و دستورات اعتقادى را كه براى ما آوردى را نيز پذيرفتيم، ولى به همين ها راضى نشدى، اكنون به يارى پسرعمويت على برخاستى و او را بر همگان برترى دادى؟
آيا اين دستور هم از جانب خداست يا خودت؟ پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم فرمودند: اين دستور هم از جانب خداست و من از خويش چيزى نگفته ام.
حارث كه از اين سخن سخت ناراحت شده بود گفت: خدايا اگر آن چه محمّد مى گويد حق و از جانب تو است سنگى از آسمان بر ما ببار يا عذاب دردناكى بر ما بفرست.
هنوز به شترش نرسيده بود كه سنگى از آسمان فرود آمد و بر پيشانى او خورد و او را هلاك كرد. سپس آيه سأل سائلٌ بعذابٍ واقع، للكافرين ليس له دافع...{38} نازل شد.{39} اين چنين بر همه مسلم شد كه واقعه ی غدير از منبع وحى سرچشمه گرفته و فرمان الهى مى باشد.
منابع:
35. مجلسى، بحارالانوار، جلد 37، صفحه 178-195 _166 _112؛ ميلانى، خلاصة عبقات الانوار، جلد 7، صفحه 303؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابىطالب، جلد 2، صفحه 230؛ بياضى، الصراط المستقيم، جلد 1، صفحه 304؛ خوارزمى، المناقب، صفحه 136؛ جويينى، فرائد السمطين، باب 12.
36 . ميرخواند، روضة الصفاء، جلد 2، صفحه 541.
37. ابن كثير، البداية و النهاية، جلد 5، صفحه 229؛ هندى، كنز العمال، جلد 13، صفحه 134؛ خطيب بغدادى، تاريخ بغداد، جلد 8، صفحه 284؛ خوارزمى، المناقب، صفحه 159؛ مناوى، فيض القدير شرح الجامع الصغير، جلد 6، صفحه 282؛ ابن الاثير، اسد الغابه، جلد 4، صفحه 28.
38. المعارج / 1.
39. مجلسى، بحارالانوار، جلد 37، صفحه 167 _162 _136؛ رشيدرضا، المنار، جلد 6، صفحه 384؛

|
تاریخ درج: 15/06/1393 | کد مطلب: 12 | تعداد نظرات: 0 | تعداد بازدید: 2053