معرفی علما و اصحاب
به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز
در جستجوی حق
نامش ابو خالد بود و از سرزمین افغانستان کنونی به مدینه آمده بود. بعد از قیام عاشورا و کشته شدن امام حسین علیه السلام، یافتن راه درست زیر فشار امویان از گذشته سخت تر شده بود. ابو خالد کسی نبود که از تلاش برای رسیدن به راستی دست بکشد مدت ها در جستجوی امامی بود که ولایت او بر مردمان، بر حق باشد که در میانه ی این جستجو به محمد بن حنفیه رسید. محمد بن حَنَفیه فرزند حضرت علی علیه السلام و خوله حنفیه (دختر جعفر بن قیس) و برادر امام حسن وامام حسین علیهما السلام بود. ابوخالد كابلی، روزگاری پیشخدمت محمد حنفیه بود، و كم ترین تردیدی در امامت او نداشت.
یک بار که به نزد محمد بن حَنَفیه آمده بود جوانی را ملاقات کرد که او را علی بن حسین علیهما السلام می خواندند. ابو خالد دید که محمد بن حَنَفیه با کهولت سن در حضور او بلند می شد و ایشان را سرور من خطاب می کرد.(1) در کلام ایشان نشانه های امامت را می دید او سخت نگران شد که نکند در شناخت حق دچار اشتباه شده باشد؟ پس به نزد محمد حنفیه رفت و گفت: قربانت گردم من مودّت و حرمت شما را دارم، شما را به احترام رسول الله صلی الله علیه و آله و امیرمؤمنان علیه السلام قسم میدهم كه به من بگوئید: آیا شما همان امامی هستید كه خداوند طاعت او را بر همه واجب كرده است؟
محمد بن حَنَفیه گفت:« ای اباخالد، مرا قَسَم بزرگی دادی، بدان كه امام واجب الطاعه، علی فرزند برادرم میباشد. او امام من و تو و هر مسلمانی است.»(2)
پس ابو خالد یحیی بن ام طویل را واسطه قرار داد تا او را به محضر امام سجاد علیه السلام برساند هنگامی که وارد شدند امام فرمودند:
«سلام بر تو ای کنکر، خوش آمدی. چه شد که به دیدار ما آمدی؟»
ابو خالد سجده ی شکر به جای آورد و گفت: «سپاس خداوند را که به من فرصت داد تا امام زمان علیه السلام خود را بشناسم.»
از او سوال شد: «چگونه امام را شناختی؟» ابو خالد کابلی ماجرای خود و محمد بن حَنَفیه را تعریف کرد و اضافه نمود:
«وقتی وارد شدم، امام مرا با نامی صدا زد که مادرم در هنگام تولد بر من نهاده بود و جز او و پدرم کسی از این نام آگاه نبود.»(3)
از آن پس ابو خالد در زمره ی اصحاب نزدیک امام در آمد که حتی از او به نام حواری امام سجاد علیه السلام نام برده شده است. ابو خالد بیش از هفتاد روایت از امام نقل کرده و راوی معتبری در علم حدیث می باشد . او خود بیان کرده که شاهد معجزات زیادی از طرف امام سجاد علیه السلام بوده است و هر بار به ولایت امام شهادت می داده و سجده ی شکر به جای می آورده است که خداوند راه حق را به او نشان داده است.
روایات زیادی از ابو خالد در باب مهدویت روایت شده است. امام سجاد علیه السلام که او را به این مسئله علاقه مند می دیدند بارها برایش از امامان بعدی و قائم آل محمد علیهم السلام سخن گفته بودند. روایت شده است یکبار که ابو خالد شاهد معجزه ای از امام سجاد علیه السلام بود، امام به او فرمودند :
« ای ابو خالد، مردم روزگار غیبت، که به امامت آن حضرت اعتراف می کنند و ایمان می آورند، از مردم هر عصر و زمانی برترند، زیرا خداوند آن گروه فرزانه را بدان پایه از خرد و دانش رسانید که غیبت را شهود می دانند. اینان به حق، مجاهدان راستین شمرده می شوند و جان بر کفانی هستند که در برابر رسول خدا با شمشیرهای آخته با کفار می جنگند. این گروه شیعیان پاکدل و راستگویند و آشکار و پنهان دعوت گران دین خدا به شمار می آیند.»(4)
ابو خالد کابلی تا زمان ولایت امام صادق علیه السلام زنده بود و از شیعیان مخلص امامان باقر و صادق علیهما السلام نیز به شمار می آمد.
سر انجام در زمان حجاج بن یوسف و هنگامی که او کمر به قتل یاران نزدیک امامان گرفته بود به مکه هجرت کرد و تا پایان عمر در آن جا ماند.
منابع:
(1)اعلام الوری – جلد 2
(2)دلالت الامه- حسین بن عبد الوهاب
(3)ریحانه الادب-جلد 7
(4)حدیث صداقت و تفسیر عیاشی – ابو نصر سر قندی
 |
تاریخ درج: 15/11/1393 | کد مطلب: 10 | تعداد نظرات: 0 | تعداد بازدید: 1794