خطابهی غدیر
معرفی خطابه
مقدمه
متن و قرائت
ویکی خطابه
مقالات پژوهشی
کتابخانه غدیر
شرح صوتی
درس هایی از خطابه
درس های صوتی خطابه
ترجمه منظوم
کتاب سروش آفتاب
برکه بی ساحل
خطبهی فدک
معرفی خطبهی فدک
مقدمه شکوه یاس
متن و قرائت
مباحث جامع فدک
ویکی خطبهی فدک
شرح صوتی
ملحقات خطبهی فدک
لغات ملحقات
لغات خطبه
شکوه یاس دیجیتال
آزمون حفظ
آیین نامه
ثبتنام آزمون خطابهی غدیر
ثبتنام آزمون خطبهی فدک
تاریخ برگزاری دورههای مختلف
نفرات برتر غدیر
نفرات برتر فدک
مجله الکترونیک 1841
معرفی مجله
آرشیو مجلات
آرشیو موضوعی مجلات
عضویت در مجله
اسامی برندگان مجله
دسترسی به آخرین شماره
پرسش و پاسخ
ارسال سوالات اعتقادی
نحوه تبلیغ خطابه
نحوه نذر خطابهی غدیر
آرشیو سوالات
مسابقات آنلاین
مسابقات آنلاین 1841
مسابقات کتابخوانی
اسامی برندگان
آرشیو مسابقات
فرزندان غدیری
مسابقه حفظ سلام زیارت
کتاب قصه دیجیتال
شگفتیهای آفرینش
رنگ آمیزی
جدول کلمات
نامهای به پدر مهریان
کاردستی
معرفی سورههای قرآن
شعر
نوا و نما
گالری تصاویر
سخنرانی با موضوعات مختلف
سرودهای استودیویی
آرشیو پخش زنده
کلیپهای ویدیویی
باشگاه مبلغان
باشگاه مبلغان
محتوایی برای یک جشن
آرشیو مطالب روزانه
ویژهنامه
گالری آداب مهمانی
گالری روزشمار غدیر
آکادمی غدیر و فدک
نرم افزار موبایل
Open Menu
خطابهی غدیر
خطبهی فدک
آزمون حفظ
مجله ۱۸۴۱
پرسش و پاسخ
باشگاه مُبلغان
مسابقات آنلاین
فرزندان غدیری
نوا و نما
فروشگاه آنلاین
نرم افزار
مطلب
»
صفحه اصلی ماژول مطلب
معرفی دشمنان
به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز
سیاه دل
در کاخ کوفه، کنار عبیدالله بن زیاد نشسته بود و از حسادت دندان به هم می سایید. همه می دانستند که شمر حسود است. آن روز شمر به عمر سعد حسادت می کرد که اکنون با سپاهیانش در کربلا بود. به این می اندیشید که پس از پیروز شدن عمر سعد بر امام
حسین
علیه السّلام و یاران اندکش، چگونه یزید او را غرق در نعمت و ثروت خواهد کرد. در همان لحظه پیکی از جانب عمر سعد وارد کاخ شد. نامه ای برای عبیدالله آورده بود. در نامه، عمر سعد نوشته بود که امام
حسین
علیه السّلام راضی به
بیعت
با یزید نشده است ولی چند راهکار پیشنهاد کرده بود که برای جلوگیری ازجنگ انجام دهند. در نامه نوشته بود امام از ایشان خواسته اجازه دهند به مدینه باز گردند یا به همراه خانواده شان از عربستان به کشوری دیگر مثل دمشق هجرت کنند.
عبیدالله نفسی عمیق کشید. این گونه دستش به خون پسر رسول خدا آلوده نمی شد و بی نگرانی در کوفه به حکومت خود ادامه می داد.
شمر به چهره ی پسر مرجانه نگاه می کرد. فهمید که عبیدالله مردد است. پس رو به او بانگ زد:
«ای امیر، آیا پیشنهاد او را پذیرفته ای؟ هم اینک
حسین
بن علی علیه السّلام با پای خود در سرزمین تو گام نهاده است . به خدا قسم اگر امروز از تو رهایی پیدا کند دیگر نمی توانی بر او دست یابی. »(1)
پس عبیدالله نامه ای به دست شمر داد که در آن از عمر سعد خواسته بود که یا از امام
بیعت
بگیرد و یا سر ایشان را برایش بفرستد.
نامه را به شمر داد و او را با چهار هزار سرباز، راهی نینوا کرد و به او گفت:
«اگر عمر سعد در انجام دستور من کوتاهی کرد اجازه داری او را گردن بزنی و سپس خودت امیر لشکر کوفه خواهی شد.»(2)
شمر روز نهم محرم وارد کربلا شد و نامه را به دست عمر سعد رساند. عمر سعد بعد از خواندن نامه، سر بلند کرد و گفت:
« ای شمر وای بر تو! خدا تو را آواره کند. تو سبب شدی عبیدالله پیشنهاد من را نپذیرد و کاری را که در آن امید به صلاح بود، تباه کردی. »(3)
شمر بن فرط ضیابی کلابی ملقب به شمربن ذی الجوشن از تابعین و رؤسای قبیله ی هوازن بود. شمر در طول زندگی، در جبهه ها ی مختلف جنگید.
در زمان حکومت أمیرالمؤمنین علیه السّلام، با ایشان
بیعت
کرد و در جنگ صفین بر علیه معاویه شمشیر کشید. زخم عمیق صورتش، یادگار آن جنگ بود ولی بعد از آن چون دید در حکومت دادگستر علی بن ابی طالب علیه السّلام چیزی عایدش نمی شود، به صف خوارج پیوست.
عقاید و دغدغه ی شمر، مسائل دینی نبود؛ پس نتوانست با خوارج نیز کنار بیاید و به سمت معاویه متمایل شد. شمر در زمان ولایت امام حسن مجتبی علیه السّلام، در گروه یاران او قرار گرفت. همان یارانی که امام بار ها از بی وفایی آنان گله کرده بودند.
شمر در آن زمان با دادن شهادت دروغ باعث قتل حجر بن عدی شد و از کسانی بود که سجاده از زیر پای امام حسن علیه السّلام کشیدند تا ایشان را مجبور به صلح با معاویه کنند.(4)
اما آن چه امروزه شمر را به منفورترین چهره های تاریخ شیعه تبدیل کرده است آن چهره ایست که در کربلا از خود به تصویر کشید. در زمان جنگ و پیش از آن، شمر بار ها دل پسر رسول خدا را با لودگی و مسخرگی به درد آورد (که مسخره کردن نیز از عادات نا پسندی بود که شمر به آن معروف بود.)
شروع جنگ در روز عاشورا، فرماندهی جناح چپ سپاه کوفه، دو بار حمله به قصد آتش زدن خیمه های اهل بیت ، دستور تیر اندازی به بدن امام و سرانجام نشستن بر سینه ی
اباعبدالله
و بریدن سر آن حضرت، پرونده ی سیاه و ننگین او را کامل کرد.(5)
شمر پس از عاشورا و بی احترامی به پیکر شهدا و اهل بیت علیهم السّلام، قصد جان علی بن حسین علیه السّلام را داشت که با رشادت حضرت زینب سلام الله علیها موفق به انجام آن نشد.
سرانجام در سال 66 در پی قیام مختار ثقفی از کوفه گریخت ولی در روستایی در نزدیکی شوش توسط یاران مختار محاصره و کشته شد و سرش را نزد مختار فرستادند.
وَ لَعَنَ اللهُ شِمراً
منابع:
(1)بحار الانوار- علامه مجلسی – جلد 44
(2)البدایه والنهایه- ابن کثیر
(3)تاریخ طبری- شیخ مفید
(4)شیعه والحاکمون- جواد مغنیه
(5)زیارت ناحیه ی مقدسه
تاریخ درج: 02/01/1394 | کد مطلب: 11 | تعداد نظرات: 0 | تعداد بازدید: 1822
شمر،کربلا،شروع،لودگی،مسخرگی،آتش،خیمه،بریدن،سر،مختا
بد
متوسط
خوب
خیلی خوب
عالی
نظرات:
پاسخ به:
نظر مستقیم
عنوان شما:
نظر: