معرفی دشمنان
به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز
هفتمین عباسی
«مأمون به خاطر حفظ ملک و سلطنت خویش بر ضد عقیده ی خود قیام کرد و سرانجام همان امامی را که به او اعتقاد داشت مسموم کرد»
مرتضی مطهری
مأمون، امام رضا علیه السلام را به خراسان آورده بود و ایشان را به عنوان ولیعهد خود معرفی کرده بود ولی امام شرایطی را برای پذیرفتن ولایت عهدی مشخص کرده بودند که معلوم می کرد این پذیرش از روی اجبار بوده است. مأمون برای آن که حسن نیت خود را هرچه بیشتر به مردم و امام ثابت کند در روز عید فطر از امام رضا علیه السلام برای خواندن خطبه و نماز عید دعوت کرد.
امام پیغام دادند: «تو خود شروطی که در ولایت عهدی من است می دانی بنابراین مرا از نماز خواندن با مردم معذور دار. که اگر مرا معذور داری خوشحال ترم وگرنه برای نماز چنان خارج می شوم که پیامبر صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علی علیه السلام بیرون می رفتند.»
مأمون بسیار اصرار کرد و نهایتاً امام پذیرفت. روز عید مردم برای دیدن امام رضا علیه السلام بر سر راه ها و بام ها نشسته بودند و چشم به راه حضرتش بودند و امیران و سپاهیان نیز سوار بر مرکب های خود منتظر بودند. در آن زمانه که مأمون و خلفای گذشته با جلال و جبروت و لباس های گران قیمت در انظار مردم ظاهر می شدند امام با قبایی سفید و عمامه ای از کتان با پای برهنه به همراه همراهانش از منزل خارج شدند و در حالی که تکبیر می گفتند به سمت مصلا پیش می رفتند . مردم نیز پابرهنه شده و در حالی که هر لحظه بر تعداد آن ها افزوده می شد تکبیر گویان پشت سر امام حرکت می کردند. آسمان و در و دیوار مرو از صدای تکبیر به لرزه افتاده بود، پیر و جوان اشک ریزان او را همراهی می کردند.
خبر به مأمون رسید. او که سال ها کوشیده بود خود را مدافع ولایت اهل بیت نشان دهد وقتی که با نحوه ی حکومت امام آشنا شد و روش ایشان را از نزدیک دید پشتش لرزید. با خود اندیشید حرکت امام به سمت مصلا مردم را شیفته کرده اگر امام با این حال سخنرانی کند چیزی از حکومت خود و اجدادش باقی نخواهد ماند.
پس پیکی به سوی امام فرستاد و از ایشان خواست از همان جا باز گردند.(1)
عبدالله مأمون پسر هارون عباسی و هفتمین خلیفه ی عباسی در سال 170 قمری در بغداد متولد شد مادرش کنیزی از دیار ایران زمین بود و این خود نشانه ی تمایلات ایرانی و علوی اوست آگاه تر از تمام خلفا نسبت به فقه و کلام بود(2) و امام علی علیه السلام در موردش پیشگویی کرده اند که هفتمین آن ها از همه شان دانشمند تر خواهد بود.(3)
مأمون در طول دوران خلافتش کوشید که خود را شیعه و طرف دار اهل بیت معرفی کند در این راستا اقدامات زیادی انجام داد از جمله معرفی و اثبات برتری امیرالمؤمنین علی علیه السلام بر خلفای راشدین در مجلسی با حضور علمای سنی، پوشیدن جامه ی سبز به جای جامه ی سیاه علوی، باز گرداندن دوباره فدک به علویان، دعوت امام رضا علیه السلام به ولایت و سپس به ولایت عهدی و ... . اما در تمام این مدت نتوانست محبوبیتی نزد امام بدست بیاورد امام که باطن او را
می دیدند هیچ گاه فریب این ظاهر سازی و ریاکاری او را نخورد و می دانستند که هدف مأمون، کشاندن او به صحنه ی سیاست و استفاده از اعتبار امام است.
ایشان با عدم پذیرش خواسته های مامون نشان می دادند که این ولایت عهدی تحمیلی است و حتی با همراه نیاوردن فرزند و جانشین ولایت امام جواد علیه السلام به خراسان نشان دادند که اعتمادی به مأمون ندارند.
سرانجام مأمون که تحمل روشنگری های امام را نداشت، با به شهادت رساندن ایشان چهره ی واقعی خود را به مردم نشان داد و خود باعث شد که پیشگویی امام در موردش به حقیقت بپیوندد.(4)
پس ازشهادت امام رضا علیه السلام مأمون دیگر نتوانست با ظاهر خود مردم را فریب دهد و سرانجام در رجب سال 218 بعد از بیست سال خلافت از دنیا رفت و از او حتی مزاری نیز باقی نمانده است.(5)
منابع:
(1)ارشاد- شیخ مفید
(2)فهرست ابن ندیم – ص174
(3) صفینه البحار- مناقب آل ابی طالب
(4) عیون الاخبار – شیخ صدوق
(5)الاخبار الاطّوال- دینوری
|
تاریخ درج: 09/01/1394 | کد مطلب: 4 | تعداد نظرات: 0 | تعداد بازدید: 1758