معرفی دشمنان
به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز
هارون عباسی
هارون عباسی با خشم وارد کاخ هزار رنگش شد . با خشم قدم می زد به نحوی که هیچ یک از نزدیکان جرات نمی کردند جلو رفته و علت را جویا شوند .
یکی از درباریان خود را به یحیی بن خالد برمکی وزیر هارون رسانده و علت خشم خلیفه را جویا شد.
یحیی به آرامی گفت:« به گمانم به زودی خلیفه برای بار دوم دستور بازداشت موسی بن جعفر را صادر کند»و بعد ادامه داد:« امروز که هارون وارد مدینه شد یک سر به سمت قبر رسول خدا صلی الله علیه و اله رفت. می دانی که عباسیان به بهانه ی عمو زادگی با رسول خدا به خلافت خود مشروعیت داده اند.
پس هارون رو به قبر کرده و با صدای بلند که مردم را تحت تاثیر قرار دهد رو به قبر پیامبر گفت : درود بر تو ای رسول خدا و سلام بر تو ای پسر عمو .
ناگاه از کنج قبر صدای رسای موسی بن جعفر به گوش رسید که : درود بر تو ای رسول خدا صلی الله و علیه و آله و درود بر تو ای پدر.
وبا این کلام مردم را متوجه رابطه ی نزدیک تر خود با پیامبر کرد.»(1) پیش بینی یحیی به حقیقت پیوست.
هارون دستور داد امام موسی کاظم علیه السلام را به حضورش بیاورند. امام با آرامش و بی توجه به عظمت کاخ وارد شدند. هارون که از شدت عصبانیت قادر به کنترل خویش نبود پرسید:« تو از نسل دختر پیامبر هستی برای چه خود را فرزند پیامبر می نامی؟»
امام با آرامش و با توجه با آیات قران استدلال کردند که خداوند ما را همچون عیسی مسیح علیه السلام از طرف مادرمان ذریه ی پیامبر قرار داده (2) و بر طبق آیه ی مباهله، رسول خدا، پدر ما حسین علیه السلام را ابناء خود نام نهاده(3)
هارون به قصد رشوه دادن و خاموش کردن ایشان گفت:« حاضرم فدک را به شما باز گردانم.»
امام فرمودند:« به شرطی قبول می کنم که آن را با تمام حدود و مرزهایش تحویل بگیرم که اگر مرزهایش را به تو بگویم آن را باز نمی گردانی.»
هارون سوگند یاد کرد که چنین کند و حضرت فرمودند:« حد اول آن عدن و حد دوم آن سمرقند و حد سوم آفریقا و حد چهارم بحر خزر است.»
هارون با خشم گفت :« تو از تمام قلمرو اسلام نام بردی در این صورت چیزی برای ما باقی نمی ماند.»
و حضرت با آرامش پاسخ دادند :«منظور همان است و می دانستم که نخواهی پذیرفت.»(4)
و این گونه هارون الرشید دستور داد برای بار دوم امام را زندانی کنند و مدتی بعد دستور داد ایشان را مسموم و به قتل برسانند.
هارون پنجمین خلیفه ی عباسی و از سفاک ترین و عیاش ترین آنان است. او در سال 145 قمری در ری متولد شد و در زمان حکومتش قدرت بسیار داشت و با درایت وزیرش یحیی برمکی بر آشوب های آن زمان پیروز شد. او خود را خلیفه ای عادل و با ایمان معرفی کرده بود و براستی اگر روشنگری های امام هفتم نبود، در این مورد پیروز می شد. او حقانیت امام موسی کاظم علیه السلام را میدانست و از آن با پسر و جانشینش مأمون سخن گفته بود ولی بیان کرده بود که قدرت و حکومت از حق مهم تر است. بعد از به شهادت رساندن امام موسی کاظم علیه السلام، هارون به وسوسه ی اطرافیان از قدرت برمکیان هراسان شد و دستور قتل وزیر خود یحیی بن خالد برمکی را داد. بعد از برمکیان کار خلافت دشوار شد و بی کفایتی هارون بیش از قبل مشخص شد.(5)
سرانجام هارون بعد از 23 سال خلافت و به قتل رساندن صدها نفر از فرزندان فاطمه سلام الله علیها در سن 45 سالگی از دنیا رفت .
قبر این دشمن اهل بیت در زیر پای امام رضا علیه السلام قرار دارد.
منابع:
(1)ارشاد- ترجمه ی رسول محلاتی
(2)سوره ی مبارکه ی انعام آیات 85 و 84- تفسیر کبیر- امام فخر رازی
(3) سوره ی مبارکه ی آل عمران آیه ی 61
(4)مقاتل الطالبین- ابوالفرج الاصفهانی- صفحه 350
(5)تاریخ خلافت عباسی- سید احمد رضا خضری

|
تاریخ درج: 08/02/1394 | کد مطلب: 15 | تعداد نظرات: 0 | تعداد بازدید: 1790