خطابهی غدیر
معرفی خطابه
مقدمه
متن و قرائت
ویکی خطابه
مقالات پژوهشی
کتابخانه غدیر
شرح صوتی
درس هایی از خطابه
درس های صوتی خطابه
ترجمه منظوم
کتاب سروش آفتاب
برکه بی ساحل
خطبهی فدک
معرفی خطبهی فدک
مقدمه شکوه یاس
متن و قرائت
مباحث جامع فدک
ویکی خطبهی فدک
شرح صوتی
ملحقات خطبهی فدک
لغات ملحقات
لغات خطبه
شکوه یاس دیجیتال
آزمون حفظ
آیین نامه
ثبتنام آزمون خطابهی غدیر
ثبتنام آزمون خطبهی فدک
تاریخ برگزاری دورههای مختلف
نفرات برتر غدیر
نفرات برتر فدک
مجله الکترونیک 1841
معرفی مجله
آرشیو مجلات
آرشیو موضوعی مجلات
عضویت در مجله
اسامی برندگان مجله
دسترسی به آخرین شماره
پرسش و پاسخ
ارسال سوالات اعتقادی
نحوه تبلیغ خطابه
نحوه نذر خطابهی غدیر
آرشیو سوالات
مسابقات آنلاین
مسابقات آنلاین 1841
مسابقات کتابخوانی
اسامی برندگان
آرشیو مسابقات
فرزندان غدیری
مسابقه حفظ سلام زیارت
کتاب قصه دیجیتال
شگفتیهای آفرینش
رنگ آمیزی
جدول کلمات
نامهای به پدر مهریان
کاردستی
معرفی سورههای قرآن
شعر
نوا و نما
گالری تصاویر
سخنرانی با موضوعات مختلف
سرودهای استودیویی
آرشیو پخش زنده
کلیپهای ویدیویی
باشگاه مبلغان
باشگاه مبلغان
محتوایی برای یک جشن
آرشیو مطالب روزانه
ویژهنامه
گالری آداب مهمانی
گالری روزشمار غدیر
آکادمی غدیر و فدک
نرم افزار موبایل
Open Menu
خطابهی غدیر
خطبهی فدک
آزمون حفظ
مجله ۱۸۴۱
پرسش و پاسخ
باشگاه مُبلغان
مسابقات آنلاین
فرزندان غدیری
نوا و نما
فروشگاه آنلاین
نرم افزار
مطلب
»
صفحه اصلی ماژول مطلب
معرفی دشمنان
به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز
کاندیدای خلافت
معاویه تا قبل از مرگ خویش از تمام بزرگان اسلام برای خلافت پسرش یزید
بیعت
گرفت. در این میانه به جز
حسین
بن علی علیهما السلام چهار نفر بودند که با او
بیعت
نکردند یکی از آنان عبدالله بن عمر بن خطاب فرزند بزرگ خلیفه ی دوم بود.
بعد از مرگ معاویه، یزید به حاکم مدینه، ولید بن عتبه نامه ای نوشت و در آن دستور داد که با این چهار نفری که هنوز
بیعت
نکرده اند برخورد کرده و ایشان را وادار به
بیعت
کند. یزید از پدرش در مورد عبدالله پسر عمر شنیده بود که:
«عبدالله مردی است که عبادت او را به خود مشغول داشته است و خواهان حکومت نیست مگر آن که بدون هیچ زحمتی برایش پیش آید.» (1)
پس ولید بن عتبه پیش عبدالله رفت و او را تهدید نمود. عبدالله که بسیار محافظه کار بود بیان کرد: «من هرگز خواهان اختلاف بین مسلمانان نبوده ام و اگر همه ی مردم با یزید
بیعت
کنند من نیز با او
بیعت
می کنم. اگر این
بیعت
خیر است راضی هستم و اگر بلاست صبر می کنم.» (2)
در مکه بود که شنید
حسین
بن علی علیهما السلام قصد رفتن به کربلا دارد پس به ملاقات ایشان رفت و از امام خواهش نمود که با یزید صلح کند پس گفت: «ای
حسین
بن علی! با یزید صلح کن وَ گرنه کشته می شوی. چرا که من از جدّت پیامبر صلی الله و علیه و آله شنیدم که
حسین
کشته خواهد شد و هرگاه او را یاری نکنند خداوند متعال تا قیامت آنان را خوار می سازد.»
امام پس از گفتگوی بسیار فرمودند: «این دنیا آن قدر بی وفاست که سر یحیی را برای ستمگری از ستمگران بنی اسرائیل هدیه بردند. ای ابوعبد الرحمن از خداوند بترس و همراهی با من را رها مکن.» (3)
حضرت علاوه بر اشاره به سرنوشت خود، عبدالله را از همراهی نکردن با خویش ترساندند. ولی ابن عمر چون همیشه راه محافظه کاری در پیش گرفت و دعوت حجت خدا را رد کرد و راهی مدینه شد.
عبدالله پسر عمر بن خطاب پیش از هجرت همراه با پدر و یا حتی زود تر از او اسلام آورد! اولین جنگی که در آن شرکت کرد جنگ خیبر بود.
در زمان خلافت پدر در فتوحات فراوان ایران چون فتح خراسان و گرگان در کنار فرماندهی سعد بن العاص شرکت داشت و جزو فاتحین مصر بود.(4) بعد از پدر جزو شورای انتخاب خلیفه ی بعدی بود ولی عمر او را از حقّ رأی و کاندید شدن برحذر داشته بود.
در هنگام حمله به کاخ عثمان و محاصره ی آن در کنار او بود و پیشنهاد کمک گرفتن از امیرالمؤمنین، علی علیه السلام را عبدالله به عثمان داد ولی پیش از قتل او کاخ را ترک نمود. پس از قتل عثمان به او پیشنهاد خلافت دادند ولی نپذیرفت چون می دانست قبول خلافت بعد از عثمان سختی بسیار درپی دارد. عبدالله با امیر المؤمنین، علی علیه السلام
بیعت
نکرد تا زمانی که مجبور شد و خلافت ایشان را فتنه می نامید.
با این که در جنگ های حضرت او را تنها گذاشت ولی خلافت را که در هنگامه ی جنگ صفین به او پیشنهاد شده بود نپذیرفت و گفت من با هرکس که پیروز شود
بیعت
کرده و پشت سرش نماز می گذارم! او پس از شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام با معاویه
بیعت
کرد.(5)
بعد از مرگ یزید برای بار سوم به او پیشنهاد خلافت شد ولی او نپذیرفت و گفت:
«هرگاه مردم بر خلافتم متفق القول شوند و امکان هیچ گونه خون ریزی نباشد می پذیرم!»
در ذی حجه سال 73 هجری قمری زمانی که حجاج از طرف عبدالملک مروان مکه را محاصره کرده بود نوک نیزه ی یکی از سربازان حجاج که از ورود مردم به بیت الله الحرام جلوگیری می کردند به پایش فرو رفت و اندکی بعد، از عفونت آن جان باخت.
عبدالله بن عمر که در تمام طول عمر کوشید در انجام دستورات دین مقید باشد و بیشتر عمر خود را به اجرای احکام و مستحبات گذراند در لحظه ی مرگ از همراهی نکردن امیرالمؤمنین علی علیه السلام در هنگام جنگ با معاویه اظهار تاسف کرد.(6)
________________________________________
منابع
(1)اخبار الطوال- دینوری ابو حنیفه احمد بن داوود
(2)طبقات الکبری- ابن سعد- جلد چهارم
(3)سیوطی/ بحار الانوار جلد 29 / الملهوف علی قتلی الطقوف – ابن طاووس
(4)تاریخ طبری – جلد 4
(5)الطبقات – جلد چهار
(6)اسد الغابه جلد 3/ سیراعلام النبلاء جلد سوم / نورالله شوشتری –الصورام
تاریخ درج: 29/06/1394 | کد مطلب: 10 | تعداد نظرات: 0 | تعداد بازدید: 1046
بد
متوسط
خوب
خیلی خوب
عالی
نظرات:
پاسخ به:
نظر مستقیم
عنوان شما:
نظر: