معرفی علما و اصحاب
به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز
عرفان علوی
الا یا ایها المهدی مدام الوصل ناولها که دردوران هجرانت بسی افتاد مشکل ها فیض کاشانی
در زمان حکومت شاه عباس صفوی فرهنگ و اندیشه های مذهبی دست خوش تعارض شدیدی شده بود. فرقه ها و اندیشه های تصوف، اخباری، فلسفی، اختیاری، سنی و شیعی با هم تلاقی پیدا کرده بودند و برخی از این اندیشه ها با آن که در اصول دین و قبول اهل بیت علیهم السلام یک سان بودند با هم به مقابله بر خواسته و هر گروه، گروه دیگر را مرتد خطاب می نمودند.
در آن دوران در کاخ سلطان مناظره ای بین یکی از علمای صوفی که ادعای علوم غیبی می کرد، در گرفته بود و به دستور سلطان همه در کاخ او گرد آمده بودند.
ملا محسن فیض کاشانی که از علمای شیعی آن دوران بود که به عرفان نیز علاقه داشت، در آن جمع حضور داشت. در هنگام مناظره عالم صوفی که بسیار توانا بود به مولی فیض کاشانی گفت که چیزی در مشت پنهان کن تا من با علم خود و چند سوال پی ببرم که آن شی چیست؟
فیض کاشانی تسبیح تربت سید الشهدا علیه السلام را در دست گرفت. صوفی پس از مطرح کردن چند سوال در دریای فکر غوطه ور شد بعد از مدتی سر بلند کرد و رو به جمع گفت: «گمان نکنید عاجز مانده ام ولی هرچه می نگرم در دست فیض قطعه ای از خاک بهشت قرار گرفته و فکر من از این جهت است که خاک بهشت چگونه به دست او رسیده است.»
فیض با لبخند پاسخ داد: «تو در علم خود توانایی و تشخیص تو درست بود ولی مشکل آن جاست که من در مناظره به تو گفتم که من به جستجوی عرفان در متن اخبار معصومین دینم گشته ام. به تو گفتم که همه چیز در قرآن خدا و احادیثی که از پیامبر و چهارده معصوم علیهم السلام به ما رسیده موجود است و جز آن عرفانی بر من تعریف نشده است. آری راست گفتی، قطعه ای از خاک بهشت در دستان من است و آن تسبیحی از قبر مطهر دختر زاده پیامبر ما امام حسین علیه السلام است پس تو خود حقانیت دین ما و بطلان راه خود را ثابت کردی.» (1)
.jpg)
محمد بن مرتضی معروف به مولی محسن فیض کاشانی در سال 1007 قمری در کاشان در خانواده ای دانشمند به دنیا آمد. از آن جایی که در دو سالگی پدر فقیه خود را از دست داد، مقدمات علوم دینی را نزد مادر، عمو و دایی خود آموخت. سپس به اصفهان و به محضر استادانی چون محمد تقی مجلسی و میرداماد رفت و از اساتیدی چون شیخ بهایی و حسن عاملی اجازه ی روایت حدیث گرفت. در شیراز با ملا صدرای شیرازی آشنا شد و علاوه بر شاگردی داماد ایشان شد.(2)
او عارفی قرآن پژوه و عالمی حدیث گرا بود و بیش از 65 کتاب از او به جای مانده سه تفسیر صافی، اصفی و مصفی و کتب علم الیقین و عین الیقین از آثار او می باشد. محمد باقر مجلسی صاحب بحار الانوار به استادی فیض افتخار می کند. فیض آثار عرفانی با ارزشی چون زاد السالک را نگاشته است.
فیض کاشانی علاقه ای خاص به امام زمان عجل الله تعالی فرجه داشت و دیوان شعری با نام شوق مهدی نگاشته که در آن با استقبال از اشعار حافظ شیرازی با امام زمان به گفتگو نشسته است. (3)
مهدی آخرزمان آید به دوران غم مخور***** كلبة احزان شود روزی گلستان غم مخور
این دل غمدیده حالش به شود دل بد مكن ***** وین سر شوریده بازآید به سامان غم مخور
بی حضورش چندروزی دور گردون گر گذشت***** دایماً یك سان نباشد حال دوران غم مخور
هان مشو نومید چون واقف نه یی ز اسرار غیب***** باشد اندر پرده حكمت های پنهان غم مخور
چون امید وصل او هر لحظه هست وممكن است *****در فراقش صبركن بادرد هجران غم مخور
در جهان گر از حضورش دور باشی فیضیا ***** روزموعودش رسد دستت بدامان غم مخور
فیض کاشانی در سال 1091 در سن 84 سالگی در قمصر کاشان وفات یافت و بر طبق وصیت نامه ی خود در مکانی بدون سایبان و بدون مقبره به خاک سپرده شد.
________________________________________
منابع
(1)آیت الله تنکابنی
(2) اصول المعارف – سید جلال آشتیانی
(3) خوانساری- جلد ششم

|
تاریخ درج: 15/07/1394 | کد مطلب: 6 | تعداد نظرات: 0 | تعداد بازدید: 949