معرفی دشمنان
به نام خداوند همه مِهر مِهروَرز
خلیفه عبدالملک بن مروان
عبدالملک بن مروان در سال 26 قمری به دنیا آمد. پدرش مروان حکم و مادرش عایشه دختر معاویه بن مغیره بود. سال های خلافت پدر را در شهر مدینه گذراند. او در آن سال ها به حفظ قرآن و نقل و روایت حدیث مشغول بود ولی درست زمانی که خبر مرگ پدر را به او دادند و اعلام کردند که از آن پس او خلیفه مسلمانان است، قرآنی که مشغول تلاوت آن بود را بست و گفت: «این آغاز جدایی میان من و توست» و از آن تاریخ با بیشتر ارزش های اخلاقی خداحافظی کرد.
در سال های اول خلافتش با امام سجّاد علیه السّلام خوش رفتاری می نمود چرا که نتیجه ی ظلم به اهل بیت و کشتن علنی آن ها توسط یزید هنوز از اذهان مردم محو نشده بود. عبدالملک حتی در چند مورد با امام سجاد علیه السّلام مشورت نمود و از نظرات حضرت استفاده کرد.
اقدام به ضرب سکه ی اسلامی نیز، یکی از کارهای او بود (اعیان الشیعه جلد 1). ولی کم کم متوجه شد که اگر بخواهد به حکومت اموی مشروعیت بدهد نمی تواند وجود امام علیه السّلام را تحمل کند. پس توسط کارگزاران خود شروع به اذیت و آزار شیعیان کرد.

عبدالملک، مهلب بن ابی صفره را در خراسان، هشام بن اسماعیل را در مدینه و بزرگ ترین دشمن شیعیان یعنی حجاج بن یوسف ثقفی را در عراق به عنوان والی و کارگزار خود معرفی نمود. این چند تن کسانی بودند که دشمنی آشکارشان با اهل بیت و شیعیان بر کسی پوشیده نبود.
به دستور عبدالملک، هشام در مدینه با آل علی علیه السّلام بد رفتاری می کرد (تاریخ اسلام- فیاض- صفحه 162) و از حمایت کامل عبدالملک نیز برخوردار بود. حجاج نیز با بی رحمی و سختگیری فراوان شیعیان را بی هیچ گذشتی گردن می زد و آزار و شکنجه می نمود.
به دستور عبدالملک حجاج به جنگ با زبیریان رفت و پس از آن کعبه را با منجنیق تخریب کرد . مکه را هفت ماه در محاصره خود نگه داشتند تا سرانجام زبیریان ضعیف شده و حجاج توانست ابن زبیر را در مسجد الحرام به قتل برساند.
در سال های آخر حکومت عبدالملک رفتارش با امام سجاد علیه السّلام به قدری بد شد که دستور داد حضرت را در غل و زنجیر به مرکز حکومت بیاورند (بحار الانوار- جلد 46). سرانجام عبدالملک بن مروان حکم در نیمه ی ماه شوال سال 86 هجری قمری بعد از 21 سال خلافت مرگش فرا رسید و پسرش ولید جانشین او شد.

|
تاریخ درج: 15/04/1396 | کد مطلب: 1 | تعداد نظرات: 0 | تعداد بازدید: 600