حکایتی از بحارالانوار
به نام خداوند همه مِهر مِهروَرز
برخورد با دشمن
در اولین روز صفر سال ۳۷ هجری قمری در مکانی به نام صفین دو سپاه مقابل هم قرار گرفتند. یک طرف لشکر معاویه لعنت الله علیه و در طرفی دیگر سپاهیان امیرالمومنین علی علیه السّلام صف آرایی کرده بودند.
معاویه که از خلافت امیرالمومنین علیه السّلام ناراضی بود به بهانهی قتل عثمان با ایشان بیعت نکرد و این گونه دو سپاه مقابل هم قرار گرفته بودند. در این جنگ که بیش از سه روز طول کشید سپاهیان امیرالمومنین علیه السّلام در نبردها پیروز بودند ولی سرانجام با مکر معاویه و عمر و عاص ملعون، با حکمیت پایان یافت.
در هنگامهی جنگ، دو نفر از اصحاب با وفای حضرت علی علیه السّلام به نامهای حجر بن عدی و عمرو بن حمق به رسم اعراب به لشکریان شام ناسزا میگفتند.
زمانی که این خبر به امیرالمومنین علیه السّلام رسید به ایشان پیغام دادند: «از آن چه انجام میدهید دست بکشید و به نزد من بیایید.»
دو یار باوفای امیرالمومنین علیه السّلام به سرعت خود را به حضور ایشان رساندند. حضرت به ایشان فرمودند: «زبان خویش را کنترل کنید و از دشنام گویی پرهیز نمایید.»

حجر بن عدی از حضرت سوال نمود: «مگر ما بر حق نیستیم و پیروان معاویه بر باطل نیستند؟»
امام فرمودند: «آری به خدا سوگند که ما بر حق و ایشان بر باطل هستند.»
این بار عمرو سوال کرد: «پس چرا اجازه نمیفرمایید که ما به آنها دشنام بگوییم؟»
امیرالمومنین علی علیه السّلام فرمودند: «من خوش ندارم که شما فحش دهنده و ناسزا گو شناخته شوید. بلکه مناسب است که به جای فحش و ناسزا، کارهای زشت آنها را فاش کنید و بگویید روش آنها چنین و چنان است و کارهایشان این گونه و آن گونه است.»
حضرت به چهرهی شرمندهی حجربن عدی و عمرو بن حمق با مهربانی نگریستند و ادامه دادند: «حال بروید و به جای ناسزا و دشنام به آنها بگویید، خدایا خونهای آنها و خونهای ما را حفظ کن و بین ما و آنها صلح و سازش برقرار فرما، و آنها را از گمراهی هدایت فرما تا حق را بشناسند و از انحراف و کج روی دست بکشند. انتخاب چنین روش را من بیشتر دوست دارم و برای شما نیز بهتر است.»
آن دو یار پاکباز گفتند: «یا امیرالمومنین، نصیحت شما را از جان و دل میپذیریم و شیوهی شما را روش خود میسازیم.»
پی نوشت: علامه مجلسی- بحار الانوار - جلد ۳۲- صفحه ۳۹۹

|
تاریخ درج: 16/05/1396 | کد مطلب: 6 | تعداد نظرات: 0 | تعداد بازدید: 964