درسی از خطابهی غدیر
به نام خداوند همه مِهر مِهروَرز
ادامه از شماره قبل
ولایت امیرالمومنین علیه السلام برای همه مردم
در ادامهي خطبه، پيامبر صلی الله علیه و آله ميفرمايند كه ايشان از جانب خدا مأمور هستند تا اَقُومَ في هذَا الْمَشْهَدِ فَاُعْلِمَ كُلَّ اَبْيَضَ وَ اَسْوَدَ. يعني ايشان مأمورهستند آنچه را بايد بگويند به همه، سياه و سفيد، اعلام كنند. كسي نيست كه از مسألهي قبول خلافت و امامت مُستثنی باشد.
نتيجه آنكه امامت و خلافت اميرالمؤمنين علیه السلام عام است و تماميت و شمول دارد؛ منطقهاي نيست و محدوديت مكاني و پايان زماني و اختصاص به جمعيت خاصي ندارد. كُلَّ اَبْيَضَ وَ اَسْوَدَ كه پيامبر صلی الله علیه و آله فرمودهاند اصطلاح است و معناي آن همهي مردم است.
همچنين این مطلب عموميت دارد و چون حضرت رسول صلی الله علیه و آله محدوديت و پاياني براي زمان يا مكان مشخص نكردهاند، لذا همهجا و همهكس را شامل ميشود. پيامبر صلی الله علیه و آله در خطبهشان چندين اصطلاح به کار ميبرند. نكته آنجا است كه اگر ايشان هرکدام از اين اصطلاحات را تکتك و تنها استفاده ميكردند ممکن بود اشکالکنندگان ايراد بگيرند كه حدِّ ولايت و خلافت اين يا آن است. پيامبر صلی الله علیه و آله واژههاي مختلفي بيان ميكنند تا همهي اطراف و ابعاد امامت مشخص بشود. مثل آن است كه من بگويم اگر مسافرت رفتم و نبودم و دربارهي امتحانها سؤال داشتيد از فلانكس بپرسيد يا دربارهي جزوهها با آن كسِ ديگر صحبت بكنيد. اينها جُزءجُزءِ مواردي است كه در نبودن من ممكن است براي شما پيشآمد بكند و لازم است كسي را معرفي بكنم تا در اين اجزا به او رجوع بكنيد.
اما اگر آنچه گفتم كلّي و جامع بود و شرطي نگذاشتم و قيدي نياوردم، مثلاً اگر گفتم در نبودن من زيد مطلقاً جانشين من است، آنوقت او، يعني زيد، در همهي امور محل رجوع شما ميشود؛ پول اگر خواستيد يا اگر خواستيد از كلاس غيبت كنيد و مسافرت برويد يا امتحان بگيريد يا درهر مسألهي ديگري بايستي به او مراجعه بكنيد.
امیرالمومنین علیه السلام برادر پیامبر صلی الله علیه و اله
پيامبر صلی الله علیه و آله در ادامه ميفرمايند:
اَنَّ عَلِىَّ ابْنَ اَبىطالِبٍ اَخى وَ وَصِيّى وَ خَليفَتى (عَلى اُمَّتى) وَ الْاِمامُ مِنْ بَعْدي الَّذى مَحَلُّهُ مِنّى مَحَلُّ هارُونَ مِنْ مُوسى اِلاَّ اَنَّهُ لا نَبِىَّ بَعْدى وَ هُوَ وَلِيُّكُمْ بَعْدَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ.
واژهي اَخي، يعني اينكه پيامبر صلی الله علیه و آله فرمودهاند حضرت علي علیه السلام برادر ايشان است، اشاره ميكند به جريان مؤاخات. حضرت رسول صلی الله علیه و آله بين همهي اصحابشان برادري برقرار كردند و تمام صحابه، دوبهدو، با هم صيغهي برادري خواندند، چُنانكه ابوبكر با عمر برادر شد، و اما پيامبر صلی الله علیه و آله با تنها كسي كه صيغهي مؤاخات خواندند اميرالمؤمنين علیه السلام بود.اين واقعه نشان ميدهد آنكس كه پيامبر صلی الله علیه و آله از ميان اُمتشان برگزيدهاند علي علیه السلام بوده است. اگرچه معناي اخوت اين نيست كه اگر پيامبر صلی الله علیه و آله با كسي عهد برادري ببندند او منجي الهي خواهد بود اما نكتهي مهمي وجود دارد و آن اينكه پيامبر صلی الله علیه و آله اميرالمؤمنين علیه السلام را همسنگ و همتراز و برابر با خودشان ميدانند. ضمناً اخوت و برادري به اين معنا اشاره ميكند که اگر کسي خيلي به كس ديگري نزديك باشد مثل آن است كه با هم از يك پدر و مادر هستند.

امیر المومنین علیه السلام وصی پیامیر صلی الله علیه و اله
واژهي بعدي كه در خطابه آمده وَصِيّي است. وصايت حدودي دارد. مثلاً من ميگويم شما در اموالام وصي من هستيد و در آنچه به جزوههايم مربوط ميشود وصي فلاني است و در امور جلساتم بهماني. اما چون پيامبر صلی الله علیه و آله بهشكل عام ميفرمايند اَخى وَ وَصِيّى و حدّي تعريف نميكنند و نميگويند وصي من در كجا و يا در چهچيز آنوقت وصيت عمومي ميشود؛ يعني در همهچيز. در عين حال چون وصيت در آن زمان براي مردم عادي تنها در اموال و خانواده معمول بود ممکن است بگويند وصي كه پيغمبر صلی الله علیه و آله فرمودهاند يعني فقط در امور خانواده و اموال.
براي همين پيامبر صلی الله علیه و آله توضيح ميدهند و بعدِ واژهي وَصِيّي ميفرمايند: وَ خَليفَتي عَلي اُمَّتي؛ يعني او جانشين من در اُمتم است.
ميپرسيم يا رسولاللّه اُمت شما تا کي هستند؟ از جانب خدا میفرمایند : تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا. چیا در جای دیگر از قرآن آمده است : وَ اُوحِيَ اِلَيَّ هذَا الْقُرْآنُ لِاُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ. پس دامنهي اُمت همه عالمیان و هر آن کس که اسلام به او برسد در هر زمانی است و به تعبیر دیگر بينهايت است.
بينهايت از آننظر كه محدود به زماني نيست تا جايي پايان بگيرد و تا قيامت ادامه خواهد داشت. پس حضرت رسول صلی الله علیه و آله با قيد خَليفَتي عَلي اُمَّتي كه آوردهاند گسترهي اختيارات وصی و خلیفه خود را بيشتر از آنچه معمول بوده است مشخص كردهاند و بر آن تأكيد نموده و ادامه دادهاند كه: وَ الْاِمامُ مِنْ بَعْدي.
يعني حضرت اميرالمؤمنين علیه السلام مطلقاً پيشواي بعد از من است و چُنين گمان نبريد كه تنها در امت من خليفه است و فقط براي من و خودش امام است.
واژهي امام معناي خاص خودش را دارد. وقتي ميگوييم امام از آنطرف بايد مأمومي باشد، عجالتاً اينكه اگر حضرت علي علیه السلام امام است يعني رهبري و پيشوايي دارد. حالا اين امامت در چهچيز است؟ در نماز جماعت؟ در مسائل شرعي؟ در قانونآوري؟ هيچكدام را نگفتهاند و مشخص و مقيد نكردهاند.
تشبیه پیامبر صلی الله علیه واله برای جا افتادن مسئله امامت برای مردم
پيامبر صلی الله علیه و آله براي اينكه امام بعد از خود را توضيح بدهند ميفرمايند: الَّذي مَحَلُّهُ مِنّي مَحَلُّ هارُونَ مِنْ مُوسي.
از اينجا معلوم ميشود كه مردمِ آنزمان داستان هارون و موسي علیهما السلام را ميدانستند و علتش هم آن بود كه يهوديها از سالها قبل شنيده بودند كه پيغمبر آخرالزمان از يثرب ميآيد و آنجا به حكومت ميرسد و به اينخاطر آمده بودند اطراف يثرب سکونت كرده بودند و در اثر رفتوآمدشان با اعراب، فرهنگشان به اهل مدينه منتقل شده بود. لذا حتی اهل مدينه و مکه هم موسي و هارون علیهما السلام را میشناختند و ميدانستند كه نسبت هارون به موسي علیهما السلام همانا وزارت و ادامهي دين است. به همين خاطر است كه پيامبر صلی الله علیه و اله هم بهراحتي دربارهي حضرت علي علیه السلام اعلام ميکنند: الَّذي مَحَلُّهُ مِنّي مَحَلُّ هارُونَ مِنْ مُوسي اِلاَّ اَنَّهُ لا نَبِي بَعْدي. حضرت رسول صلی الله علیه و آله ميفرمايند نسبتشان با اميرالمؤمنين علیه السلام همان نسبت موسي و هارون علیهما السلام است مگر اينکه بعد از ايشان پيغمبري نيست. يعني علي علیه السلام پيغمبر نيست، قانونآور نيست.
پيامبرصلی الله علیه وآله خطبهشان را چُنان دقيق بيان كردهاند كه گفتن يا نگفتن هركدام از واژهها و عبارتها ميتوانسته دغدغهاي ايجاد بكند.
إنشاءالله ادامه این درس در شماره بعدی منتشر خواهد شد....

|
تاریخ درج: 14/06/1396 | کد مطلب: 2 | تعداد نظرات: 0 | تعداد بازدید: 847