درسی از خطابه ی غدیر
به نام خداوند همه مِهر مِهروَرز
عبودیت
یکی از فرازهای بسیار پر معنا در خطابهی غدیر این عبارت است"وَ أُقِرُّ لَهُ عَلَى نَفْسِي بِالْعُبُودِيَّة".
من به عبودیت خداوند اقرار و اعتراف میکنم و با فریاد رسا بندگی خود را اعلام میکنم.
در مقابل عبودیت خداوند، ربویت خدا است. هر قدر انسان احساس بیشتری در عبودیت داشته باشد،احساس ربوبیتش نیز افزایش مییابد.
"العبوديّة جوهرة كنهها الرّبوبيّة"(مصباح الشریعه:۵۹۷). عبودیت گوهری است که تار و پودش ربوبیت است. این ربوبیت هم دارای دومعنا است.
یکی اینکه وقتی انسان عبد شد، رب دیگر مخلوقات میشود (ولایت در تکوین). هر چقدر ما عبد خدا باشیم، در واقع اراده و مشیت و نگاه و تصمیم و همه اینها را از دست میدهیم و در اراده و مشیت خداوند فانی میشویم، پس تصمیمی که بر جان عبد حکومت میکند تصمیم خداوند است و اینگونه است که عبد میتواند بر اطرافش حکومت کند. و معنای دیگر اینکه ربوبیت خدا بر ما منجر به وجدان خدا و در نهایت وجدان فقر خود ما خواهد شد. هر چقدر خودمان را بیش وجدان کنیم و فقر خود را دریابیم، خدا را بیشتر وجدان میکنیم. این که میگویند"مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه"(بحار الانوار۲: ۳۲)، بخاطر همین مطلب است.

شاید بتوان به عنوان مصداقی برای این مطلب به رکوع و سجود اشاره نمود. رکوع در نماز، تعظیمی در برابر خداوند است و ما با هر رکوع، وجودمان را نصف میکنیم و خود را در برابر عظمت پروردگار، کوچکتر از حالت ایستاده مییابیم و تعظیمی را در مقابل خداوند انجام میدهیم. تعظیم به این معناست که ما معتقد به عظمت او هستیم و در مقابل این عظمت، سر تعظیم فرود میآوریم. و در هنگامی که همه چیزمان را فدا کردیم و در وجود او فانی نمودیم خدا را اعلی و بزرگتر مییابیم پس در مقابل او به خاک میافتیم و کوچکی خود را در مقابل خداوند اقرار میکنیم و خاضعانه و خاشعانه با ذکر صفت اعلی برای خداوند به بلند مرتبه بودن خداوند از همه کس و همه چیز اذعان میکنیم. در ادامه پیامبر میفرماید:"وَ أَشْهَدُ لَهُ بِالرُّبُوبِيَّة"
پس از اقرار به بندگی خدا، شهادت به ربوبیت خدا میدهند. شهادت بالاتر از اقرار است، زیرا شهود یک مرتبه بالای علم است. الان مثلاً اگر من درد دندان داشته باشم، درد را نمیبینم ولی شهود میکنم. معرفت شهودی در عرفان یا علم حضوری در فلسفه و حکمت یعنی علمی که عالم و معلوم با هم نوعی اتحاد پیدا میکنند. اتحادی که معلوم پیش عالم حاضر میشود. مثلا در شهود خود همه وجود ما، نزد خود ما حاضر است.
در شهود خودم، رأفت خودم، دانش خودم و کلاً شخصیت خودم را در مییابم. یعنی شهود میکنم خودم را به تمام معنا. (البته علم حضوری و شهود دارای انواع مختلفی است و در هر شهودی، الزاماً همه معلوم، نزد عالم حاضر نمیشود). با این اوصاف باید توجه کرد که پیامبر صلی الله علیه و آله با بیان این عبارت، مقام رفیعی از خود را بیان کردهاند، که هر ذهنی از درک آن عاجز و ناتوان است:"وَ أَشْهَدُ لَهُ بِالرُّبُوبِيَّة"

|
تاریخ درج: 02/05/1397 | کد مطلب: 2 | تعداد نظرات: 0 | تعداد بازدید: 1016