قرارهای اخلاقی
به نام خداوند همه مِهر مِهروَرز
غيبت؛ پشت سر ديگران_ قسمت اول
نميدانم. شايد خيلي خوش شانس بود. شايد هم من همه چيز را بيشتر از واقعيت ميديدم. هر چه بود به نظر استادم خوب ميآمد، در حاليکه به نظر من هيچ خوب نبود. اکثر جلسات غايب بود. اگر هم حاضر ميشد، خيلي دير ميآمد و يا اينکه زود ميرفت. اگر کاري را قبول ميکرد، با تأخير تحويل ميداد و آن کار به نظرش خيلي مهم و سخت ميآمد. با تمام اينها هميشه معلمها از او طرفداري ميکردند و او را تشويق مينمودند. اما من که تمام جلسات حاضر ميشدم و بسياري از کارها را به عهده ميگرفتم، هيچوقت به چشم معلمها نميآمدم. از اين اوضاع خيلي ناراحت بودم، و لجم ميگرفت.
تنها راه باقيمانده اين بود که آنها را متوجه کم کاريهاي او کنم.همه فراموشم کرده بودند. هيچ کس از من تعريف نميکرد. نه در خانه، نه در مدرسه، نه در فاميل و... هر کار ميکردم فايده نداشت. کاري بلد نبودم که بتوانم توجه ديگران را جلب کنم.

اما يک راه باقي مانده بود. آن هم جلب توجه نسبت به نقصها و کاستيهاي ديگران. بدگويي و حرف زدن پشت سر بقيه بهترين راه جلب توجه بود.
از قديم گفتهاند احترام هر کس دست خودش است. هرکس خوب باشد و خوبي کند، ديگران او را به خوبي خواهند شناخت و خود به خود محبوب خواهد شد. اين راه صحيحي براي عزيز شدن در نزد ديگران است. اما برخي براي محبوب شدن راه ديگري انتخاب ميکنند. يکي از اين راهها گوشزد کردن بديهاي ديگران است تا در اين مقايسه خود را عزيز نمايند.غيبت از گناهان بسيار بزرگ و رايج در بين ماست. اگر خوب دقت کنيم کمتر کسي را ميبينيم که واقعاً از غيبت بپرهيزد. کمتر محيط و جمعي را پيدا ميکنيم که کسي در آن غيبت نکند.
اي بسا کساني را ديده باشيم که از غيبت لذت ميبرند و بيخيال ميگويند: «بيا تا يک دل سير غيبت کنيم!» البته شايد ما زشتي عمل غيبت را بدانيم، اما گاهي خشم، اندوه، حسادت، سرخوردگي و تحقير شدن و چيزهاي ديگر ما را به غيبت وا ميدارد. خوب است هميشه قبل از سخن گفتن چند لحظهاي تأمل کنيم که چه ميگوييم. اگر به سمت غيبت و حرف زدن پشت سر ديگران ميرويم، به ياد آوريم که پيامبراکرم صلی الله علیه و اله فرمودهاند: «غيبت در نابودي دين کارگرتر و موثرتر است از بيماريِ خوره در جسم انسان.»

|
تاریخ درج: 19/08/1397 | کد مطلب: 5 | تعداد نظرات: 0 | تعداد بازدید: 1022