معرفی دشمنان
به نام خداوند همه مِهر مِهروَرز
ابو ایوب غنوی
از سرگذشت او پیش از واقعهی عاشورا، چیز زیادی در دسترس نیست ولی آن چه در مقاتل و تاریخ از او در کربلا یاد شده کافی است تا نام او را در زمرهی دشمنان اهل بیت علیهم السلام بیاوریم.
نامش ابو ایوب غنوی بود و با گروهی از قبیلهی غنوی از جمله عبدالله غنوی وارد نینوا شد و در سپاه عمر سعد به عنوان شمشیر زن مشغول شد.
اینان از جمله کسانی بودند که زمانی که سرداری از سرداران اباعبدالله علیه السلام زخم میخورد و از اسب بر زمین میافتاد به صورت گروهی بر ایشان حمله میکردند و هرجا که میتوانستند زخمی بر بدن این بزرگواران میزدند.

هنگامی که امام حسین علیه السلام خود در گودال قتلگاه تنها مانده بودند با فریاد شمر گروهی از این شمشیر زنان به گودال ریختند تا به خیال خود کار امام را یک سره کنند. هر کدام تا آن جا که توانستند به حضرت شمشیر زدند. ابو ایوب غنوی به حضرت حمله برد و تیغی بر گلوی حضرت زد. (ارشاد - شیخ مفید)
هنگامی که جنگ به پایان رسید، سرهای سرداران و شهیدان دشت کربلا را بریدند و به هر سرداری از لشکر عمر سعد سری هدیه دادند تا بر نیزه کند و به نزد عبیدالله برد. سیزده سر از سرها را به قبیلهی کنده به سرکردگی محمد بن اشعث دادند. دوازده سر به قبیلهی هواز که بزرگ آن ها شمر بود داده شد. هفده سر به قبیلهی تمیم و شانزده سر به قبیلهی بنو اسد و سایر قبایل کوچک خود سر های بقیهی شهدا را جدا میکردند.
روز یازدهم شد. ابو ایوب غنوی که حالا به دستور عمر سعد سرکردهی بیل داران بود بسیار ناراحت و عصبانی بود چرا که سری از سرداران به او نرسیده بود. شنیده بود که اباعبدالله بدن ظریف علی اصغر را در میدان کربلا به خاک سپرده است. پس به بیل داران خود دستور داد تا جای جای صحرای کربلا را بکنند و بدن طفل شیرخوار امام حسین علیه السلام را پیدا کنند و سپس دستور داد که سر این نوزاد شش ماهه را در حالی که مادرش در بین اسرای کربلا حضور داشت از بدن جدا کنند و بر سر نیزه زنند تا ابو ایوب غنوی سر کوچک ترین سردار کربلا را با افتخار به دربار عبیدالله ببرد. (لهوف - سید بن طاووس/ ریاض القدس جلد دوم).

|
تاریخ درج: 19/08/1397 | کد مطلب: 8 | تعداد نظرات: 0 | تعداد بازدید: 1231