معرفی دشمنان
به نام خداوند همه مهر مهرورز
سلم بن زیادبن ابیه
سلم بن زیاد بن ابیه در سال 37 هجری قمری در مدینه متولد شد. پدرش زیاد بن ابیه از نزدیکان معاویه بود که در به حکومت رساندن معاویه نقش مهمی داشت. به قدری که معاویه او را برادر خود مینامید و نسب نامهای ساختگی برای این منظور ایجاد نموده بود و به همین جهت در برخی کتب از وی به عنوان زیاد بن ابی سفیان یاد میشود. در سالهای کودکی و نوجوانی سلم، زیاد حکمران بصره بود و در همان سالها سلم علوم دینی و فنون نظامی را از علما و اساتید بزرگ شهر آموخت. در زمان خلافت معاویه با این که سلم سن کمی داشت معاویه او را به عنوان حاکم سیستان انتخاب کرد و به آن جا فرستاد.
پس از به هلاکت رسیدن معاویه و به خلافت رسیدن یزید، سلم در سیستان از مردم برای خلیفه ی جدید بیعت گرفت و به عنوان پاداش، یزید او را والی خراسان کرد. سلم در این سالها تنها 24 سال داشت و خود را از جمله دوستان نزدیک یزید بن معاویه می دانست و هنگامی که به نزد خلیفه میرفت همیشه در مجالس بزم و شراب یزید حضور داشت (تاریخ مسعودی – جلد سوم). بعد از جنایاتی که به فرمان یزید، در روز عاشورا در کربلا اتفاق افتاد، برخی از یاران خلیفه او را سرزنش کردند ولی سلم بن زیاد همواره از کارهای ناشایست یزید بن معاویه، دفاع میکرد.

از این رو یزید علاوه بر حکومت خراسان، حکومت سیستان را نیز به او برگرداند. سلم در دوران حکومت یزید از حمایت او استفاده کرد و به ماوراالنهر و سمرقند حمله کرد و از آنها برای خلیفه بیعت گرفت. پس از آن مردم کابل را که بیعت شکنی کرده بودند قتل عام کرد (کتاب بلاذری- احمد بن یحی بلاذری – صفحه 355). هنگامی که یزید بن معاویه در سال 64 هجری قمری به درک واصل شد، پسرش معاویه بن یزید به حکومت رسید. در آن زمان سلم بن زیاد به شام رفت تا حمایت خود را از جانشین خلیفه نشان دهد. معاویه بن یزید اندکی بعد به هلاکت رسید، ولی سلم تا مدتها مرگ خلیفه را از مردم پنهان میکرد و خود دستورات حکومتی را صادر مینمود ولی سرانجام مردم متوجه شدند و او را کنار گذاشتند.
سلم خود را به عبیدالله بن زبیر که در مکه بود رساند تا برائت خود را از امویان به او تقدیم کند ولی زبیر اموالش را مصادره کرد و او را به زندان انداخت.
سلم در مدتی که در زندان بود از پیوستن به زبیر پشیمان بود و همواره میگفت: «ای کاش به شام میرفتم و از خدمت برادرم عبیدالله بن زیاد سرپیچی نمیکردم و پای او را میشستم و پیش ابن زبیر نمیآمدم.» سلم در زندان زبیر ماند تا زمانی که حجاج بن یوسف به مکه حمله کرد و زبیریان را در محاصره ی خودش در آورد. سلم که خبر محاصره را شنیده بود با کندن نقبی خود را از زندان زبیر نجات داد و به نزد حجاج بن یوسف رفت. حجاج او را با احترام به نزد عبدالملک خلیفه فرستاد و عبدالملک به سبب دوستی با خانوادهاش، او را دوباره والی خراسان نمود (زین الاخبار – گردیزی- صفحه 167).
ولی این بار اجل به سلم بن زیاد مهلت نداد و سلم در سال 73 هجری قمری در بصره مرد و در همان جا دفن شد.

|
تاریخ درج: 28/03/1398 | کد مطلب: 8 | تعداد نظرات: 0 | تعداد بازدید: 364