خطابهی غدیر
معرفی خطابه
مقدمه
متن و قرائت
ویکی خطابه
مقالات پژوهشی
کتابخانه غدیر
شرح صوتی
درس هایی از خطابه
درس های صوتی خطابه
ترجمه منظوم
کتاب سروش آفتاب
برکه بی ساحل
خطبهی فدک
معرفی خطبهی فدک
مقدمه شکوه یاس
متن و قرائت
مباحث جامع فدک
ویکی خطبهی فدک
شرح صوتی
ملحقات خطبهی فدک
لغات ملحقات
لغات خطبه
شکوه یاس دیجیتال
آزمون حفظ
آیین نامه
ثبتنام آزمون خطابهی غدیر
ثبتنام آزمون خطبهی فدک
آزمون حفظ خانوادگی
تاریخ برگزاری دورههای مختلف
نفرات برتر غدیر
نفرات برتر فدک
مجله الکترونیک 1841
معرفی مجله
آرشیو مجلات
آرشیو موضوعی مجلات
عضویت در مجله
اسامی برندگان مجله
دسترسی به آخرین شماره
پرسش و پاسخ
ارسال سوالات اعتقادی
نحوه تبلیغ خطابه
نحوه نذر خطابهی غدیر
آرشیو سوالات
مسابقات آنلاین
مسابقات آنلاین 1841
مسابقات کتابخوانی
اسامی برندگان
آرشیو مسابقات
فرزندان غدیری
مسابقه حفظ سلام زیارت
کتاب قصه دیجیتال
شگفتیهای آفرینش
رنگ آمیزی
جدول کلمات
نامهای به پدر مهریان
کاردستی
معرفی سورههای قرآن
شعر
نوا و نما
گالری تصاویر
سخنرانی با موضوعات مختلف
سرودهای استودیویی
آرشیو پخش زنده
کلیپهای ویدیویی
باشگاه مبلغان
باشگاه مبلغان
محتوایی برای یک جشن
آرشیو مطالب روزانه
ویژهنامه
گالری آداب مهمانی
گالری روزشمار غدیر
آکادمی غدیر و فدک
نرم افزار موبایل
Open Menu
خطابهی غدیر
خطبهی فدک
آزمون حفظ
مجله ۱۸۴۱
پرسش و پاسخ
باشگاه مُبلغان
مسابقات آنلاین
فرزندان غدیری
نوا و نما
فروشگاه آنلاین
نرم افزار
مطلب
»
صفحه اصلی ماژول مطلب
معرفی دشمنان
به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز
شمشیر شیطان
هنگامهی جنگ صفین بود دو گروه در مقابل هم صف آرایی کرده بودند. در یک سو لشکر امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السّلام ایستاده بودند و در سوی دیگر لشکر شام به رهبری معاویه بن ابوسفیان لعنه الله علیه. این جنگ برای پیرترها یاد آور جنگ احد در زمان رسول خدا صلّی الله علیه و آله بود.
گویی چرخ گردان تاریخ بار دیگر چرخیده و این بار فرزندان دشمنان اسلام در زمان پیامبر صلّی الله علیه و آله در برابر اسلام راستین به میدان آمده بودند. در چشمان ایشان جهل انتقام از شکست پدران خویش در مقابل شیرخدا موج میزد.
جنگ احد آخرین جنگ خالد بن ولید بود که در مقابل مسلمانان ایستاد و پس از آن به ظاهر اسلام پذیرفت و سوگند خورد که شمشیرش درخدمت اسلام از غلاف خارج شود و امروز در جنگ صفین دو پسر خالد در صفوف جنگ بودند. مهاجر در صف یاران امیرالمؤمنین علیه السّلام شرمنده با یک چشم نگاه به برادر خویش دوخته بود. از مولایش خجالت میکشید چرا که برادرش عبدالرحمن بن خالد بن ولید نه تنها در صف دشمنان ایشان ایستاده بود بلکه پرچم بزرگ سپاه معاویه را در دستانش گرفته و با غرور آن را در فضا تکان میداد. مهاجر نگاهش را از برادر گرفت و شرمنده به سوی مولایش نگاه کرد، او که یک چشم خود را در جنگ جمل در راه محافظت از جانشین برحق رسول خدا صلّی الله علیه و آله از دست داده بود، می دانست امام علی علیه السّلام حساب کار او را از حساب برادر و پدر جدا میدارد و در دل آرزوی شهادت در این جنگ را کرد (تاریخ طبری- جلد سوم).
ولی حساب کار عبدالرحمن چیز دیگری بود. او که سوارکاری ماهر و جنگاوری توانا بود و از شجاعان قریش به شمار میرفت از هجده سالگی در یرموک در کنار پدر جنگیده بود. در جنگهای زیادی شرکت کرده بود و بر خلاف برادر در این سالها جز کینهی امیرالمومنین علیه السّلام چیزی در دل نداشت.
در سالهای خلافت عثمان والی حمص شد و بعد از مرگ عثمان از طرف معاویه بر حکومت آن سرزمین باقی ماند. به سبب کارهای پدرش و جنگ آوریهایی که خود و پدرش در سرزمین های شام و روم کرده بودند اعتبار و ثروتی برای خود کسب کرده بود. در جنگ صفین در کنار معاویه لعنه الله علیه جنگید و این را افتخار خود میدانست و در پایان جنگ حتی نیم نگاهی به پیکر غرق به خون برادر نکرد که در این جنگ به شهادت رسید (الاستیعاب –جلد دوم).
در پایان جنگ بار دیگر در مقام گواه ماجرای حیلهی حکمیت از طرف شامیان حضور داشت. او از جمله کسانی بود که به خود اجازه میداد معاویه لعنه الله علیه را امیرالمؤمنین بخواند و همیشه میگفت: «ما مؤمن هستیم پس تو نیز امیر المؤمنین هستی».
سالهای بعد از شهادت امیرالمؤمنین علی علیه السّلام و ولایت امام حسن علیه السّلام هم چنان در خدمت معاویه لعنه الله علیه و والی حکومت او باقی ماند برای خود ثروت و محبوبیتی خاص در حمص و شام پیدا کرد. او در سالهای پایانی عمر معاویه مخالف طرح جانشینی یزید لعنه الله علیه بود و زمانی که معاویه برای پسرش از مردم شام
بیعت
میگرفت متوجه شد که مردم شام به عبدالرحمان پسر ولید تمایل دارند. این مسئله باعث شد معاویه بر محبوبیت او حسادت کند و بر کار خلافت یزید بیمناک شود. پس به شخصی به نام ابن ثال دستور کشتن عبدالرحمان را داد و در عوض به او وعده داد تا در ازای این کار تا آخر عمر از دادن خراج معاف میباشد.
پس ابن ثال با همکاری حکیمی یهودی از بیماری عبدالرحمن استفاده نمود و شربتی مسموم را توسط غلامش برای او برد و توانست عبدالرحمن را در سن ۴۷ سالگی به قتل برساند.
تاریخ درج: 12/10/1394 | کد مطلب: 6 | تعداد نظرات: 0 | تعداد بازدید: 1364
بد
متوسط
خوب
خیلی خوب
عالی
نظرات:
پاسخ به:
نظر مستقیم
عنوان شما:
نظر: