خطابهی غدیر
معرفی خطابه
مقدمه
متن و قرائت
ویکی خطابه
مقالات پژوهشی
کتابخانه غدیر
شرح صوتی
درس هایی از خطابه
درس های صوتی خطابه
ترجمه منظوم
کتاب سروش آفتاب
برکه بی ساحل
خطبهی فدک
معرفی خطبهی فدک
مقدمه شکوه یاس
متن و قرائت
مباحث جامع فدک
ویکی خطبهی فدک
شرح صوتی
ملحقات خطبهی فدک
لغات ملحقات
لغات خطبه
شکوه یاس دیجیتال
آزمون حفظ
آیین نامه
ثبتنام آزمون خطابهی غدیر
ثبتنام آزمون خطبهی فدک
تاریخ برگزاری دورههای مختلف
نفرات برتر غدیر
نفرات برتر فدک
مجله الکترونیک 1841
معرفی مجله
آرشیو مجلات
آرشیو موضوعی مجلات
عضویت در مجله
اسامی برندگان مجله
دسترسی به آخرین شماره
پرسش و پاسخ
ارسال سوالات اعتقادی
نحوه تبلیغ خطابه
نحوه نذر خطابهی غدیر
آرشیو سوالات
مسابقات آنلاین
مسابقات آنلاین 1841
مسابقات کتابخوانی
اسامی برندگان
آرشیو مسابقات
فرزندان غدیری
مسابقه حفظ سلام زیارت
کتاب قصه دیجیتال
شگفتیهای آفرینش
رنگ آمیزی
جدول کلمات
نامهای به پدر مهریان
کاردستی
معرفی سورههای قرآن
شعر
نوا و نما
گالری تصاویر
سخنرانی با موضوعات مختلف
سرودهای استودیویی
آرشیو پخش زنده
کلیپهای ویدیویی
باشگاه مبلغان
باشگاه مبلغان
محتوایی برای یک جشن
آرشیو مطالب روزانه
ویژهنامه
گالری آداب مهمانی
گالری روزشمار غدیر
آکادمی غدیر و فدک
نرم افزار موبایل
Open Menu
خطابهی غدیر
خطبهی فدک
آزمون حفظ
مجله ۱۸۴۱
پرسش و پاسخ
باشگاه مُبلغان
مسابقات آنلاین
فرزندان غدیری
نوا و نما
فروشگاه آنلاین
نرم افزار
مطلب
»
صفحه اصلی ماژول مطلب
معرفی علما و اصحاب
به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز
وزیری دانشمند
ابا حسنٍ لو كان حبّك مدخلي
جهنم، ان الفوز عند جحيمها
فكيف يخاف النار من هو مؤمن
بأنّ اميرالمؤمنين قسيمها
ابا حسن، اي امام همام، اگر دوستي تو مرا به دوزخ وارد سازد همانا كه آتش جحيم، رستگاري مرا در پي خواهد داشت.
آنكس كه تو ای امیرالمومنین را تقسيم كننده بهشت و دوزخ داند چگونه از آتش آن هراسي دارد؟
"صاحب بن عباد" به خاطر میآورد زمانی را که هنوز کودک بود و مادرش او را برای آموختن علم به مسجد میفرستاد. هر روز صبح مادر در دستان کوچکش یک دینار و یک درهم میگذاشت تا در راه به اولین فقیری که رسید آن پول را صدقه دهد. "صاحب"، این عادت خوب را پس از آن که بزرگ تر شد و حتی بعد از مرگ مادر فراموش نکرد. زمانی که بر مسند وزارت نشسته بود و حساب و کتاب مال خود را به یک حسابدار سپرده بود از او خواست که هر شب در زیر بالشتش پولی را کنار بگذارد تا صبح بتواند آن را صدقه دهد. آن روز صبح که "صاحب" از خواب برخاست در زیر بالشت به جستجو پرداخت و سکهای نیافت.
فهمید که حسابدارش آن روز سکههای صدقه را فراموش کرده است. مجبور بود برای رسیدن به قراری مهم از خانه خارج شود و پولی نداشت. ازخدمتکارش خواست تشک و متکای گرانبهایش و تعدادی از وسایل اتاق را در بقچهای بپیچد و با او از منزل خارج شود. راه زیادی نرفته بودند که به پیرمرد فقیر و نابینایی رسیدند که بر دست همسرش تکیه کرده بود. "صاحب" جلو رفت و وسایل خود را به آنها بخشید. پیر نابینا از "صاحب" سوال کرد که در آن بسته چیست؟ "صاحب" وسایل را نام برد. مرد بعد از شنیدن از هوش رفت. وقتی به هوش آمد تعریف کرد که : مردی هستم بسیار فقیر و فردا قرار است دخترم به خانهی بخت رود ولی توانایی خرید جهازیه برای دختر را نداشتم. از روی درماندگی از خانه خارج شدم که شما را دیدم و این وسایل را به من هدیه دادید. "صاحب بن عباد" خدا را شکر نمود و دستور داد برای دختر آن مرد جهازیه ای در حد بزرگان شهر تهیه کنند و هدیه دهند (روضات الجنات - صفحه ۱۰۵).
ابوالقاسم اسماعیل بن عباد فرزند عباس ملقّب به صاحب و مشهور به صاحب بن عباد در سال ۳۲۶ قمری در خانوادهای بزرگ و سرشناس متولد شد.
اولین استاد وی پدرش عباد بود که در اصفهان به شیخ امین معروف بود. "صاحب" بعد از تکمیل تحصیلات در اصفهان راهی ری شد و در دربار آل بویه به کار کتابت مشغول شد. از آن جایی که او علاوه بر تسلط بر علوم فقه و حدیث، تفسیر و کلام قلم توانا و زیبایی داشت به سرعت به مقام وزارت آل بویه رسید.
او دانشمندی شیعه و تکیه گاه شیعیان بود. با به وزارت رسیدن "صاحب" او برای آباد ساختن شهرهای ایران و رفاه اقتصادی مردم بسیار کوشید. "صاحب" به گسترش علم در میان مردم اهمیت بسیار میداد، از این رو دانشمندان بزرگی را از بغداد یا حجاز به اصفهان و ری دعوت میکرد. او میدانست برای آباد شدن کشور و رونق اقتصادی نخست باید مردم را از زندان جهل و نادانی نجات داد و برای رسیدن به این هدف تلاش بسیار کرد (شرح حال صاحب بن عباد- احمد بهمنیار).
او در ری و اصفهان کتابخانهای عظیم بنا کرد و از سراسر ایران شروع به جمع آوری کتاب نمود، به طوری که میگویند تنها فهرست نام کتابهای جمع آوری شده به بیش از ده جلد میرسید. سپس این کتابخانه را در اختیار دانشمندان و نویسندگان قرار داد. بسیاری از دانشمندان آن زمان خود نسخهای از کتابها را به او هدیه میدادند. در کتابخانهی او کتاب "عیون الاخبار" شیخ صدوق که به آن مجموعه هدیه داده و با خط خود بر آن نوشته، موجود بود (عیون الاخبار الرضا- محمد بن علی ابن بابویه – جلد ۱). از "صاحب بن عباد" آثار زیادی به جای مانده که در زمینههای مختلف چون فقه و کلام مانند کتاب الابانه، رسائل الصاحب و معجم الادباء و دیوان اشعار الغدیر، اعیان الشیعه و یتیمه الدهر باقی مانده است.
سرانجام این عالم دانشمند در سال ۳۸۵ در ری بر اثر بیماری فوت کرد. تمام مردم شهر کسب و کار را تعطیل کرده و به تشیع جنازهی او آمدند. حتی سران سپاه نیز بر جنازهاش نماز خواندند. پیکر او را بنا بر وصیت خود به اصفهان انتقال داده و به خاک سپردند.
تاریخ درج: 12/10/1394 | کد مطلب: 7 | تعداد نظرات: 0 | تعداد بازدید: 1117
بد
متوسط
خوب
خیلی خوب
عالی
نظرات:
پاسخ به:
نظر مستقیم
عنوان شما:
نظر: