• ثبت نام در سایت
  •  | 
  • ورود به سیستم
  •  | 
  • نقشه سایت
  •  | 
  • دانشنامه
  •  | 
  • فروشگاه آنلاین
  • خطابه‌ی غدیر
  • خطبه‌ی فدک
  • آزمون حفظ
  • مجله ۱۸۴۱
  • پرسش و پاسخ
  • باشگاه مُبلغان
  • مسابقات آنلاین
  • فرزندان غدیری
  • نوا و نما
  • فروشگاه آنلاین
  • نرم افزار
مطلب » صفحه اصلی ماژول مطلب
Titleمعرفی کتاب


به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز


یادنامه استاد علامه کرباسچیان (مجموعه مقالات به مناسبت بزرگداشت پنجاهمین سال تأسیس مدرسه‌ی علوی).


یکی از شاگردان این مربی بزرگ می‌گوید: از میان گفتارها و صحنه‌های کلاس‌های اخلاق، یک مورد، آن قدر روشن و شفاف در ذهن و روح من حک شده است که هنوز پس از گذشت ۳۰ سال به من شهامت روح می‌دهد. آن صحنه این بود که استاد فرمودند:
بزرگی، زندگی فقیرانه‌ای داشت. در یکی از شب‌ها که خانواده‌اش نبودند نوه‌اش از او پرسید: امشب شام چه دارید؟ آن بزرگ در حالی که سینه را با شجاعت جلو آورده بود، قرص و محکم گفت: امشب نان و دندان داریم!
گویی این صحنه را همین دیروز دیده‌ام که آقای علامه در حالی که یک دست را چندین بار مانند کسی که آغوش می‌گشاید باز کرده و می‌بستند و با سرانگشتان خود بر سینه
می‌کوفتند و با صدای بلند که به فریاد شبیه تر بود! می‌گفتند: امشب نان و دندان داریم!
یادآوری این صحنه هنوز به من شجاعت می بخشد. به یاد دارم مدتی پس از شنیدن این جمله از زبان آن مربی انسان ساز، روزی مهمان داشتیم. مادرم گفتند: اگر یکی از مهمان ها پرده ی جلوی انباری را عقب بزند و این وسایل کهنه را ببیند، خیلی بد است. خداوند آن مربی بزرگ را جزای خیر دهد. من که صحنه‌ی «امشب نان و دندان داریم» هرگز فراموشم نمی‌شد به ایشان گفتم: مادرجان، هر وقت همه‌ی مهمان‌ها جمع شدند، خود شما با شجاعت پرده را کنار بزنید و بفرمایید: این وسایل کهنه مال ماست!



تفاوت این دو نوع زندگی را ببینید: یکی همیشه ترسان و لرزان از این که نکند فلان طور بشود، نکند فامیل گمان کنند که ما فقیریم، نکند آبرویمان برود و دیگری آزاد و رها و شاد از زندگی لذت می برد و می گوید: اتفاقاً باید پرده را بالا بزنیم و قرص و محکم بگوییم: نگاه کنید، این وسایل کهنه مال ماست و البته از سرِ ما هم زیاد است؛ زیرا ما فقیرترین مردم کره ی زمین هستیم! روح این دو نفر (شخصی که ماشین قیمتی کرایه کرده بود و این بزرگ که حکایتش ذکر شد) را با یک دیگر مقایسه کنید. روح اول فقیر است و بیمار و اسیر و اگر خود را مداوا نکند، تا ابد فقیر و بیمار خواهد ماند و روح دوم شام شب ندارد؛ اما غنی است و ثروتمند! شما را به خدا کدام یک از این دو نفر، از همین زندگی چند روزه ی دنیا (صرف نظر از آخرت) لذت بیش تری می برد؟ علت اختلاف کجاست؟ روح اول در اسارت وهم است و روح دوم آزاد از آن! پس حال که موضع بیماری را شناختید تا دیر نشده است (که خیلی زود، دیر می شود!) خود را مداوا کنید».
مطالب بالا برگرفته از کتاب مورد نظر است و این کتاب نوشته‌ی جمعی از شاگردان علامه کرباسچیان می‌باشد. علامه شیخ علی اصغر کرباسچیان پس از طی تحصیلات حوزوی در تهران و قم و رسیدن به درجه‌ی اجتهاد در سال ۱۳۳۴ به تهران آمد و به نام مولایش علی علیه السّلام مدرسه‌اي را بنیان گذاشت و با تلاشی خستگی ناپذیر، عمرش را در راه اعتلای مکتب اميرالمؤمنين علیه السلام تقدیم کرد.
او در این جهاد فرهنگی و تلاش مقدس، هم رزمانی عاشق و دردمندانی صادق جست وجو کرد و آنان را به کار انسان سازی فراخواند. مرحوم علامه پس از شکل گیری دبیرستان درسال ۱۳۴۰ به تاسیس دبستان اقدام کرد؛ چرا که معتقد بود تربیت را باید از کودکی آغاز کرد.
این کتاب مجموعه‌ای از مقالات می‌باشد که در چندین فصل جمع آوری شده و توسط نشر آفاق به چاپ رسیده است.



تاریخ درج: 30/10/1394 | کد مطلب: 10 | تعداد نظرات: 0 | تعداد بازدید: 883

نظرات:
پاسخ به:
عنوان شما:  
نظر:  
صفحه اصلی  |  درباره ما  |  ارتباط با ما  |  نقشه سایت  |  فروشگاه آنلاین  |  دانشنامه  |  العربیة  |  English  |  نرم افزار خطابه ی غدیر و فدک
Copyright © 2008 - 2019 KhetabeGhadir.com - All rights reserved.
موقعیت های جغرافیایی بازدید کنندگان logo-samandehi