معرفی علما و اصحاب
به نام خداوند همه مهر مهرورز
شاهد ولایت
نامش اسحاق بن عمار بود. پدرش عمار و چهار برادرش از شیعیان و یاران اهل بیت علیهم السلام بودند. اهل قبیلهی بنی تغلب و در بین مردم به آل حیان معروف بودند و از آن جایی که نسل به نسل به شغل صرافی مشغول بودند به صیرفی معروف شدند.
آن روز به نزد مولایش امام جعفر صادق علیه السّلام میرفت تا از ایشان سوال مهمی را بپرسد. وقتی به حضور امام رسید اشخاص زیادی برای ملاقات با ایشان آمده بودند و خانه شلوغ بود. هنگامی که اسحاق صیرفی خواست سوال خویش را مطرح کند امام به او اشاره کردند که صبر کند.
اسحاق نیز به گوشهی از اتاق رفت و از فرمایشات امام و صحبتهای ایشان فیض برد. چند ساعتی گذشت تا اطراف امام صادق علیه السّلام خلوت شد و اسحاق بن صیرفی با امام تنها شد. امام با لبخند به او اشاره کردند تا خواستهی خود را بگوید.
اسحاق از امام جعفر صادق علیه السّلام پرسید: «آقا دلم میخواهد بدانم زبانم لال بعد از شما جانشین شما چه کسی خواهد بود و مومنین باید به چه کسی رجوع کنند؟»
امام سکوت کردند و جواب ندادند. گویا میخواستند اسحاق به سخنانش ادامه دهد. اسحاق که امام را این چنین دید ادامه داد:
«در میان یاران شما اشاراتی بر این است که بعد از شما پسر بزرگ تان اسماعیل جانشین شما خواهد شد.»
حضرت امام صادق علیه السّلام با شدت این حرف را انکار کردند. در آن زمان فشار حکومت عباسی برای پیدا کردن جانشین امام صادق علیه السّلام به قدری بود که امام حتی در مقابل یاران نزدیک خود نیز تقیه میکردند و نام جانشین خویش را نمیبردند. وقتی ایشان اصرار اسحاق را دیدند او را به پشت پرده بردند.

در آن جا امام موسی کاظم علیه السّلام مشغول عبادت بودند. امام صادق علیه السّلام به اسحاق فرمودند که اگر سوالی داری از پسرم بپرس. اسحاق صیرفی دانست که امام نمیخواهند جانشین خود را در این مقطع به صورت علنی معرفی کنند. پس سوالات خود را مطرح کرد.
در پایان امام موسی کاظم علیه السّلام به او فرمودند: «از این ملاقات جز با نزدیکانت سخن مگو تا زمان آن فرا رسد.» (الغیبه- نعمانی).
اسحاق بن عمار صیرفی محدثی توانا بود و از او روایات فراوانی در باب مسائل فقهی و اخلاق و کلام باقی مانده است. اسحاق در کوفه بسیار معروف بود و برادران دینی بسیاری به دیدنش میآمدند از آن جایی که در آن زمان بر شیعیان فشار بسیاری بود او مدتی خود را از یاران پنهان میکرد تا اینکه روزی در هنگام حج مولایش امام صادق علیه السّلام را ملاقات کرد و فهمید حضرت از او دلگیر هستند. زمانی که علت را جویا شد امام صادق علیه السّلام در باب اهمیت دیدار دو مومن برای او سخن گفتند و از او خواستند که دیگر خود را از برادران دینی اش پنهان نکند. (ثواب الاعمال وعقاب الاعمال - شیخ صدوق).
اسحاق بعد از شهادت امام صادق علیه السّلام در خدمت جانشین ایشان امام موسی کاظم علیه السّلام بود. فرزندان اسحاق نیز از علمای شیعه و محدثین هستند و از این عالم و محدث بزرگ کتابی به نام نوادر نیز به یادگار مانده است (رجال نجاشی – جلد دوم).

|
تاریخ درج: 30/10/1394 | کد مطلب: 6 | تعداد نظرات: 0 | تعداد بازدید: 1056