درسی از خطابه
به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز
ادامه از قبل
وارث نور امام مبین
«أَلا إِنَّهُ وارِثُ كُلِّ عِلْمٍ وَالْمحيطُ بِكُلِّ فَهْمٍ »
«هشدار ! اوست میراث دار دانشها و احاطهدار بر ادراکها.»
برای هر بشری امتیازات فطری زیادی وجود دارد. از بارزترین امتیازات بشر بعد از موهبت حیات، میتوان به علم، دانش و قدرت اشاره کرد. به همین خاطرست که خداوند متعال وقتی پیامبران علیهم السّلام را مبعوث میکند، به آنها علم و دانش و قدرت میدهد.
علم و قدرت از والاترین فضائل و کمالات انسانی است. بشر از ابتدای آفرینش، هیچ وقت در علم و قدرت به صورت اجتماعی، ایستایی نداشته و همیشه در حال پویایی بوده که علم و قدرتش را بیشتر کند. بشر در پی علم بوده که قدرت پیدا کند، زیرا کسب قدرت و علم برای انسان فطری است.
دانش بی انتهای ائمه اطهار علیهم السّلام
پیامبران و ائمه صلوات الله علیهم اجمعین انسانهایی برتر هستند. و جزء برترین فضائلشان علم و قدرت است. به اندازهای که در معرفی این بزرگواران به علم و دانش تکیه شده است، به دیگر فضائل - با این که مهم هستند- تکیه نشده است. خود پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در خطبهی غدیر راجع به امیرالمؤمنین علیه السّلام میفرمایند:
«وَما مِنْ عِلْمٍ إِلاّ وَقَدْ عَلَّمْتُهُ عَلِيّاً،» : «و دانشی نبوده مگر این که آن را به علی آموختهام.»
و هم چنین میفرمایند: ﴿و کل شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ في إِمامٍ مُبين﴾ : ﴿و هر چیزی را در امام مبین احصاء کردیم.﴾.
پیامبراکرم صلّی الله علیه و آله و سلم در خطابه ی غدیر می فرمایند: امام مبین علی علیهالسّلام است.
آن حضرت در فرازی دیگری از سخنان خود میفرمایند:
«مَعاشِرَالنّاسِ، النُّورُ مِنَاللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مَسْلوكٌ فِي ثُمَّ في عَلِي بْنِ أَبي طالِبٍ.»:«هان مردمان! نور از سوی خداوند در جان من، سپس در جان علی ابن ابیطالب رسوخ کرد.»
«مَعاشِرَالنّاسِ، آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَالنَّورِ الَّذي أُنْزِلَ مَعَهُ » : «هان مردمان! به خدا و رسول او و نور همراهش ایمان آورید.»
تعابیر نور، علم، فکر، عقل در قرآن کریم و احادیث، جزء بیشترین کاربردهای الفاظ و از کلید واژه هاست.
در برتری دانش به غیر دانش بحثی نیست. از شاهکارهای قرآن کریم و دین این است که دانش را هدف آفرینش معرفی کرده است:
﴿اللَّهُ الَّذي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْماً ﴾:
﴿خداوند آن کسی است که هفت آسمان را آفرید و مانند آن آسمانها، زمین را خلق کرد. امر نافذ خود را بین هفت آسمان و زمین نازل و همانند کرد تا بدانید که خدا به هر چیز توانا و به خاطر علمی که دارد، بر همهی امور آگاه است.﴾
دانستن، به عنوان هدف آفرینش معین شده است. هیچ مکتبی از مکاتب دانشگاهی، سیاسی و دینی، به اندازهی اسلام به علم اهمیّت نداده است.
در آیه ی شریفه ی مذکور « لِتَعْلَمُوا» لام، «لام» نتیجه است، یعنی هفت آسمان را خلق کرده است، برای این که بدانید. خداوند در آیهی ۵۶ سورهی مبارکه ی «الذاریات» هدف آفرینش را عبودیت ذکر کرده و فرموده است:
﴿وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُون﴾:﴿جن و انس را خلق نکردم، مگر برای این که من را عبادت کنند.﴾
در قرآن تناقض نیست. پس باید نسبتی بین عبودیت و علم باشد. درآیه ای ازقرآن کریم هدف خلقت، علم و در آیه ی دیگر، عبودیت میباشد، لذا باید بین علم و عبودیت وحدت و تناسب باشد که این گونه نیز است، زیرا قرآن کریم در آیه ی ۲۸۲ سوره ی مبارکه بقره می فرماید:
﴿وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ يُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ ﴾:﴿تقوا پیشه کنید، خدا شما را آموزش میدهد. ﴾
تقوا مقدمهی علم است.
یا می فرماید:«العلم نور يقذفه الله في قلب من يشاء من عباده»:«علم نوری است که خداوند در قلب عدهای از بندگان قرار میدهد.»
این علم و عبودیت برهم منطبق میشوند، زیرا مصداق آن بندگان کامل هستند. بندگان کامل ضمن این که عبد هستند، عاﻟﻢ نیز میباشند.
خداوند در سورهی فاطر می فرماید: ﴿انَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماء﴾ : ﴿از میان بندگان، علماء از خدا میترسند﴾.
بندگی و علم با هم ﺳﻨﺨﻴّﺖ دارند. از میان بندگان، کسانی که دانش دارند، خدا ترسند. خداترسی از ویژگی های بندگی است. پس میان بندگی، علم و دانش، نسبتی وجود دارد. اینها مسائل مقدماتی بود برای توضیح این مطلب که دانش فطری است و قرآن، بالاترین نقطهی ارزشگذاری را برای دانش مشخص کرده است.
دانشوران و دانشآموزان وقتی در راه دانش کشته شوند، شهیدند. قرآن بالاترین انسانها را وارث دانش معرفی کرده است. دانشوران را افرادی خداترس و بندگان خدا معرفی کرده است. درحقیقت هم از نظر فطری و هم از نظر ارزشگذاری الهی، دانشوران ارزش وﻳژه ای دارند. بندگان برجسته ی خداوند که عباد صالح خدا هستند، باید از نظر دانش وقدرت برهمه چیره و غالب باشند، لذا وقتی صحبت پیرامون پیامبران و ائمه علیهم السّلام میشود، اولین ارزش برای ائمه صلوات الله علیهم اجمعین علم و دانش و قدرتشان است.
حضرت عیسی علیه السّلام در گهواره این گونه صحبت میفرمایند:
﴿قالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتانِيَ الْكِتابَ وَ جَعَلَني نَبِيًّا * وَ جَعَلَني مُبارَكاً أَيْنَ ما كُنْتُ وَ أَوْصاني بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمْتُ حَيًّا﴾
﴿[ناگهان عيسى زبان به سخن گشود و] گفت: من بنده خدايم، او كتاب [آسمانى] به من داده و مرا پيامبر قرار داده است *و مرا وجودى پربركت قرار داده و تا زمانى كه زندهام، مرا به نماز و زكات توصيه كرده است.﴾

بسیاری از دانشها قدرت میآورد. مثلاً انسان وقتی حکمت پرواز عقاب را با بال های ثابت می داند، همان تکنولوژی را بکار برده و هواپیمایی میسازد که با بال های ثابت میتواند پرواز کند، امّا بعضی وقتها علوم بشری آن قدرت و توانایی را ندارند، مثلاً دانشمندان با تلسکوپ های سنگین، بسیاری از ستارگان و کهکشان ها را رصد میکنند و علم هم دارند که آن جا هستند، ولی قدرت جا به جایی، تبدیل و تغییرآن ها را ندارند.
اما علوم الهی اینگونه نیست. یعنی جایی که علم باشد، حتماً قدرت و جایی که قدرت باشد، حتماً علم هم وجود دارد. این مسئله داستانهای جالب و دل نشینی دارد که یک طرف آن را ولایت تکوینی میگویند.
« آصَفَ بْنِ بَرْخِيَا » که یکی از اطرافیان و حاشیه نشینان تشکیلات حضرت سلیمان علی نبینا و آله و علیه السلام بود، زمانی که حضرت سلیمان علیه السلام شنیدند که یک زن قدرتمند در سبا پادشاهی میکند که مشرک است و به دین سلیمان نیست، فرمود: بروید و او را دعوت کنید. عدهای را فرستاد و گفتند: دعوت شمارا قبول نکرده و فرستادگان را با هدیه برگردانده است.
حضرت سلیمان علیه السّلام فرمود: چه کسی می تواند تخت او را برای من بیاورد؟
﴿قالَ عِفْريتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِكَ وَ إِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمينٌ﴾ :
﴿عفريتى از جنّ گفت: من آن را نزد تو مىآورم پيش از آن كه از مجلست برخيزى و من نسبت به اين امر، توانا و امينم.﴾
حضرت سلیمان علیه السّلام در میان انبیاء علم و قدرت بسیار فوقالعاده واستثنایی داشتند و جن در اختیارشان بود.
﴿قالَ الَّذي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُك﴾
اطرافیان حضرت سلیمان علیه السّلام آن جا مسابقه دادند که یکی از آن ها جن بود. گفت: قبل از این که از جای تان بلند شوید، من تخت را میآورم، ولی آصف بن برخيا که ﴿عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ﴾ ﴿مقداری از علم﴾ را داشت، گفت: من قبل از این که چشمانتان را به هم بزنید، میآورم.
﴿ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَه﴾ ناگهان حضرت سلیمان علیه السّلام نگاه کرد و دید که تخت ملکه ی سبا آنجاست. آصف بن برخيا با قدرتی که خدا به او داده بود، تخت را آورد.
شیعه به تبعیت از امامان معصوم علیهم السّلام استدلال میکند.
در این مورد روایات زیادی داریم که آصف بن برخيا قسمتی از علم را داشت، ولی قرآن در مورد امیرالمؤمنین علیهالسّلام می فرماید:
﴿ وَ يَقُولُ الَّذينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهيداً بَيْني وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ﴾ :
﴿کافران به پیغمبر گفتند: تو پیامبر نیستی، ای پیامبر! بگو: برای من، خدا و کسی که«علم الکتاب» نزد اوست، کافی است.﴾
کسی که تمام دانش کتاب نزد اوست، امیرالمؤمنین و اهل بیت عصمت و طهارت صلوات الله علیهم اجمعین میباشند. طبق روایات، آصف توانست تخت مکه ی سبا را از چند هزار کیلومتر دورتر بیاورد، در حالی که هنوز سلیمان پلک نزده بود. این قدرت نتیجهی علم آصف بن برخیا بود. آصف بن برخیا قسمتی از علم کتاب را داشت، ولی امیرالمؤمنین علیهالسّلام علم کل کتاب را دارند، لذا قدرت شان ما فوق آنان است. علم و قدرت ائمه علیهم السّلام با هم هستند، لذا در مدارک دینی وقتی راجع به علم پیامبران و ائمه علیهم السّلام صحبت میشود، از آن نوع علوم است، نه آن علمی که قابل تصویر برداری است.
علم بر دو نوع است:
الف) علمهایی که می توان از آن ها عکسبرداری و یا کپی گرفت.
ب) علمهایی که قابل عکسبرداری و یا کپی گرفتن نیست.
وقتی صحبت از ائمه ی طاهرین و امام زمان علیهم السّلام میشود، یکی از برجستگی های شخصیت آنان، دانششان میباشد. حضرت دارای نور، بینش، علم و دانش هستند. امام عصر علیه السّلام علوم تمام انبیاء و ائمه علیهم السّلام را دارند.
ادامه دارد...

|
تاریخ درج: 01/03/1395 | کد مطلب: 5 | تعداد نظرات: 0 | تعداد بازدید: 929