مقاله مناسبتی
به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز
آن هنگام که پا به عرصه عالم امکان نهادی، تمام دل نگرانی ها را با آمدنت از قلوب شیعیان زدودی، چرا که قدومت تداوم ولایت را استحکام بخشید.
پدرمهربانت فرموده بود: مولودی با برکت تر از تو برای شیعیان تاکنون زاده نشده است. آری به راستی که قدومت شهر نبی را مزین نمود و چراغ قلب علی بن موسی علیهالسّلام را روشن فرمود. از همان دوران خردسالی علم لدنی تو آوازه شهر گردید و لرزه بر اندام دشمنان دیرینه آل الله افکند.
تنها هشت بهار از زندگی تو سپری شده بود که خنجر کینه دیرینه آل عباس باز هم بر قلب آل علی علیهمالسّلام فرو رفت و تو را برای همیشه در سوگ پدر نشاند. اینک وقت آن رسیده بود که سکّان هدایت شیعه را در ید قدرت خود گیری، هرچند که به ظاهر کودک اما به واقع عالم یگانه و دُر زمانه بودی، به همین سبب دستگاه خلافت در گلستان ولایت خار خزان افکند و مَحرمترینِ مَحرمان را برای تو نامحرم گرداند. امّ الفضل پا به خانه پسر علی علیهالسّلام نهاد و غربت بیش از پیش همجوار شما خاندان رسالت و ولایت گردید. غربتی که از علی علیه السّلام به یکایک گلهای گلستانش به ارث رسیده است.
از همان دوشنبهای که حق علی علیهالسّلام ستانده و یاسش در مقابل دیدگانش در آتش پرپر گردید، غربت با آل علی علیهمالسّلام عجین گشت.

مادر شبانه دفن شد و علی علیهالسّلام متهم به کفر گردید. مجتبی علیهالسّلام در میان هزاران مسلمان مجبور به بیعت با اهرمن شد و حسین علیه السّلام زینت دوش نبی، هم قرین خاک کربلا گردید. سجاد علیهالسّلام به بند اسارت کشیده شد. زهر کین نصیب محمّد بن علی علیهالسّلام گردید. آشیانه صادق در آتش کینه سوخت.
موسی بن جعفر علیهالسّلام در اعماق چاه غروب کرد و علی بن موسی علیهالسّلام دور از وطن عروج نمود و اینک تو ماندی و کوله باری از مصیبت عظمی اهلبیتت که غفلت مردم زمانه افزون بر آن است، چرا که اگر جهل بی انتهای عباپوشان عربِ به ظاهر مسلمان نبود اینک تو بر مسند الهی خود تکیه زده بودی و آسمان و زمین وفور نعمت خود را نمایان می نمودند. اما افسوس، افسوس از این همه جهالت و عداوت که تا ظهور فرزندت تمام خلق را به بیراهه کشاند و حق را در غربت نشاند. اما با این همه تو نیز همانند پدرت گرچه استخوان در گلو و خار در چشم داشتی، اما همواره با بلاغت علوی و فصاحت فاطمی خود حق را نمایان نمودی و ضربه مهلکی بر پیکره دستگاه خلافت کوبیدی. علم تو بر همگان آشکار شد، جود و کرمت فقیر وغنی را در برگرفت، در مباحثات دانشمندان زمانه را به زانو افکندی و تمامی دشمنانت را به تحسین خود وادار نمودی. شهره علم و حقانیت تو بر خصم دون بسیار گران آمد، پس معتصم هراسان از آنکه مبادا دستگاه خلافتش فرو ریزد، حیلهای افکند و امّ الفضل را به میدان مبارزه آورد و اینجا بود که اوج غربت معنا شد و محرم تو محرم دشمن گردید. اینگونه بار دگر خاطره مدینه زنده گشت.
آنجا جگر پاره پاره حسن علیهالسّلام در مقابل چشمان همسر نامحرمش نمایان گردید و اینجا در بغداد تو در مقابل امّ الفضل بر خود پیچیدی و پله پله تا ملکوت تا جوار رسول اکرم صلّیاللهعلیهوآله پر کشیدی......
اینک پس از قرن ها آخرین فاروق هدایت در پس پرده غیبت، به انتظار مردمی نشسته است که فریاد ظهور او را سر میدهند اما چه کماند کسانی که قدمی در جهت تحقق آن بر دارند. امروز غربت مهدی عجّلاللهتعالیفرجهالشریف تو اینچین معنا گشته است:
یوسف از جرم زلیخا مدتی زندان برفت/ مهدی از اعمال ما حبس ابد گردیده است....
و این همان جهل مردم در تمام دوران ها می باشد....

|
تاریخ درج: 31/05/1395 | کد مطلب: 9 | تعداد نظرات: 0 | تعداد بازدید: 968