معرفی دشمنان
به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز
مخالفت علنی با غدیر
جابر بن نضر از جمله کسانی بود که به اجبار اسلام را پذیرفت. پدرش نضر بن حارث از بزرگان عرب در دورهی صدر اسلام بود. او از جمله اعراب با سواد در آن دوران بود که به عراق و ایران نیز سفر کرده بود. زمانی که رسول خدا صلّی الله علیه و آله آیات قرآن را برای کفار تلاوت میکردند، نضر بن حارث مردم را گرد خویش جمع مینمود و به ایشان میگفت: «اگر محمد از داستانهای پیامبران برایتان میخواند من نیز برایتان از اسطورههای ایرانی داستان میگویم و به این صورت مردم را از گرد پیامبر پراکنده میکرد. نضر بن حارث در جنگ بدر نیز شرکت کرد، ولی اسیر شد و از معدود اسرایی بود که به دستور پیامبر صلّی الله علیه و آله توسط امیرالمومنین علی علیه السّلام در زمان جنگ گردن زده شد (شواهد التنزیل- جلد دوم).

جابر پسرش بعد از فتح مکه به اجبار اسلام را پذیرفت، ولی کینهی امیر المومنین علیه السّلام را به عنوان قاتل پدرش در دل میپروراند و لحظهای از ضربه زدن به اسلام دست نکشید. بعد از واقعهی غدیر زمانی که پیامبر دست امیر المومنین علی علیه السّلام را به عنوان برادر و جانشین خویش بالا بردند، جابر در غدیر حضور نداشت ولی به محض رسیدن خبر سوار بر شتری خود را به غدیر رساند. هنوز پیامبر و مسلمانان از غدیر پراکنده نشده بودند و مسلمانان گروه گروه برای بیعت با جانشین رسول خدا خود را به غدیر میرساندند.
جابر به سراغ پیامبر رفت و با صدای بلند ایشان را خطاب کرد: «یا محمد به ما دستور دادی به یگانگی خداوند و پیامبری تو شهادت دهیم و از ما خواستی نماز و روزه و حج و زکات انجام دهیم، همه را پذیرفتیم ولی به این مقدار بسنده نکردی و امروز پسر عمویت علی را بر ما گماردی و او را به ما ترجیح دادی. آیا آن چه گفتی از سوی خداوند بود یا خواست خودت؟» حضرت محمد صلّی الله علیه و آله فرمودند: «سوگند به آن خدایی که جز او معبودی نیست آن چه گفتم به دستور خداوند بوده است» (الغدیر -جلد یک/ معارج صفحه ۱۰۳).
اما جابر نپذیرفت و با درشتی دل رسول خدا را شکست و به سوی شترش روان شد در حالی که با صدای بلند به پیامبر و امیرالمومنین علیهما السّلام توهین میکرد گفت: «اگر این چنین است هم اکنون از خدا میخواهم بلای آسمانی بر من نازل و مرا بکشد.»
راویان می گویند جابر بن نضر بن حارث هنوز بر پشت شترش جای نگرفته بود که سنگی از آسمان فرو آمد و سر او را نشانه گرفت و او را در جا کشت (تفسیر البیان - سوره ی معراج).
این روایت علاوه بر مورخان شیعی توسط بیش از سی نفر از علمای اهل سنت نیز روایت شده که علامه امینی نام انها را اورده است. تنها در برخی از روایات نام این فرد حارث بن نعمان فهری آورده شده است.

|
تاریخ درج: 26/06/1395 | کد مطلب: 8 | تعداد نظرات: 0 | تعداد بازدید: 873