معرفی دشمنان
به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز
حمزه بن عماره بربری
اهل مدینه بود و نسبش به قوم بربر در شمال سودان میرسید. خود را شیعهی سرسخت امام محمد باقر علیه السّلام میدانست. حمزه با این که شاگرد امام محمد باقر علیه السّلام بود ولی برای ایشان مقام الوهیت قائل بود. در مقطعی حمزه بربری، محمد حنفیه را مهدی موعود معرفی کرد و پیرو این عقیده شد که او زنده است ولی از نظرها ناپدید شده است (اختیار المعرفه الرجال - محمد بن حسن طوسی - صفحه ۲۹۰). ولی بعدها این نظریهی خود را رد کرد. با این حال حمزه تا قبل از شهادت امام باقر علیه السّلام اعتقادات خود را علنی نمیکرد.
بعد از شهادت حضرت، او ادعا کرد که امام محمد باقر علیه السّلام هر شب به حضور او میآید و به او دستوراتی میدهد. حمزه با این ادعا و بهره بردن از جهل مردم، جماعتی از مردم مدینه و کوفه را پیرو خویش نمود و خود را نائب امام محمد باقر علیه السّلام معرفی مینمود و تحت لوای اعتقاد به امامت امیرالمومنین و ائمه علیهم السّلام به تحریف در دین پرداخت. فرقهی حمزویه یا یزیدیه منسوب به اوست. او با این عقیده که کسی که از سوی امام زمان خود تایید شده اجازهی انجام هر عملی را دارد ،هر عمل حرامی را بر خود مباح میکرد (اللباب فی تهذیب الانساب - ابن اثیر - جلد اول).

عدهای از شیعیان، خبر حمزه را به امام صادق علیه السّلام رساندند و از ایشان تکلیف خواستند. امام صادق علیه السّلام او را دروغ پرداز و کذاب زمان خویش معرفی نمودند. از ایشان سوال کردند: «آیا ممکن است حمزه در مورد دیدن شبانهی امام محمد باقر علیه السّلام دروغ نگوید و ایشان را زیارت کند و یا شیطان در قالب حضرت بر او نازل میشود؟ امام صادق علیه السّلام فرمودند: «او کذاب زمان ماست زیرا شیطان ممکن است به هر صورتی بر انسان ظاهر گردد ولی قادر نیست به صورت نبی یا وصی نبی تمثیل یابد» (نقد الرجال - جعفر بن حسین تفرشی- جلد دوم).
هرچند این صحبت امام صادق علیه السّلام عدهای از شیعیان را از ماهیت واقعی حمزه بربری آگاه کرد ولی او تا پایان عمر دست از عقاید گمراه خود بر نداشت و مردم را با کلام خود و ظاهر دوست دار اهل بیتش میفریفت. او را جزو بزرگان غالیان میدانند. غالیان یا غلو کنندگان کسانی هستند که امام باقر علیه السّلام آنها را آفت شیعه میدانستند و میفرمودند: «غالیان کسانی هستند که به ما اوصاف و مقاماتی را نسبت میدهند که خودمان آن اوصاف را برای خویش قائل نشدیم. آنان از ما نیستند و ما هم از ایشان نیستیم. به خدا سوگند! ما از سوی خدا برائت و آزادی مطلق به همراه نداریم و میان ما و خدا خویشاوندی نیست و بر خداوند حجت و دلیلی در ترک تکلیف و وظایف نخواهیم داشت. ما به خداوند تقرب نمیجوییم مگر به وسیلهی اطاعت و بندگی او. پس هریک از شما که مطیع خداوند باشد ولایت و محبت ما به حال او ثمر بخش است و کسی که اهل معصیت باشد ولایت ما سودی به حالش نخواهد داشت» (اصول کافی - جلد دوم - صفحه ۷۵)

|
تاریخ درج: 14/09/1395 | کد مطلب: 8 | تعداد نظرات: 0 | تعداد بازدید: 834