مقاله مناسبتی
به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز
ناموس کبریا
پنجم جمادی الاول ششمین سال هجرت فرا رسید و چشمان علی و فاطمه سلام الله علیهما بار دیگر منور گردید. این بار پس از ولادت دو فرمانروای عالم، ملکهای بی همتا عالم امکان را با قدوم خود متبرک گردانید. آری نخستین دخت علی، نور چشم نبی، زهرای ثانی، انیس مجتبی و همسفر قدم به قدم شاه کربلا، حضرت زینب کبری سلام الله علیها در بیت ولایت چشم به جهان گشود. از همان دقایق نخستین دریای عاطفه میان قلب تو و قلب حسین خروشان گردید.
آن لحظه که زهرا تو را در آغوش گرفت، حسین دوان دوان روانه گشت سوی مرتضی تا بشارت دهد شاه ولا را. آری تو آمدی تا زینت پدر، جانشین مادر و همسفر برادر گردی. به راستی که خدا چه گوهر گرانبهایی را به جهان خلقت هدیه نمود. آن هنگام که خبر ولادت تو، جد مطهرت را روانهی بیت وحی کرد و چشمان تو در چشمان اشکبار رسول اکرم صلّی الله علیه و اله غرق گردید و با کلام امین وحی مسیر پرتلاطم حیات تو بر همگان آشکار گشت.
پنجمین بهار زندگیات با عروج ختم المرسلین خزان و دیری نپایید که باب بیت پدرت شعله ور شد و گل و غنچهی ولایت پرپر گردید. سیلی و تازیانه پی در پی ظالمانه فرود آمدند بر فاطمه سلام الله علیها و تو در این میان بی واهمه، در زیر دست و پای غاصبانِ زمانه به یاری مادر شتافتی، گویی که از همان زمان کربلای تو آغاز گردیده است. پس از آنکه طوفان سقیفه اندکی فرو نشست، همراه مادر، قدم به قدم از برای جاری ساختن خطبهی نور سوی مسجد پیامبر صلّی الله علیه و اله، همان مسجدی که روزی ندای فاطمه بضعه منی در آن طنین انداز میشد روانه گشتی. آنجا زهرا علیها السلام با طنین محمدی ضربهی مهلکی بر باطل کوبید و سالها بعد در دیار شام طنین حیدری تو کاخ ستم را ویران نمود، گویی که بار دیگر فاطمه سلام الله علیها از عرش بر فرش فرود آمده و خطبه میراند.

پس از مادر، یگانه بانوی خانه و مونس علی علیه السلام آن امیر غریب زمانه گردیدی و همراه پدر جرعه جرعه زهر غربت و مظلومیت را نوشیدی. پس از عروج علی علیه السّلام، غربت نصیب حسن علیه السّلام گشت و در میان هزاران مرد به نام مسلمان با اهرمن بیعت نمود و تو با چشم خود دیدی که چگونه جاهلان شیعه، مجتبی علیه السلام آن حجت خدا را مذل المومنین خواندند بی آنکه حتی ذرهای حیا کنند از جهل خویش (پس از آنکه امام حسن مجتبی علیه السّلام با معاویه به اجبار بیعت کردند عدهای از جاهلان شیعه به جای آنکه خود را مقصر این بیعت ننگین بدانند زیرا که امام را در شرایط بحرانی تنها گذاشتند، امام را عامل اصلی این بیعت میدانستند و به ایشان مذل المومنین میگفتند. به معنای کسی که باعث ذلت مومنین شده است. این واقعه از جمله غربتهای امام حسن مجتبی علیه السّلام میباشد).
روزها سپری گشتند و مجتبی علیه السلام نیز به سوی ملکوت عروج نمود و این چنین تو ماندی از برای حسین سلام الله علیه و حسین علیه السلام ماند از برای تو و رسالت سنگین تو آغاز شد. ثانیهها آهسته آهسته تو را به لحظهی فراق از آخرین ذخیره آل عبا همان بهجه قلب مصطفی نزدیک گرداند و تو نیز چشم برهم زدنی حسین علیه السّلام را ترک نگفتی تا آنکه بانگ حرکت به سوی دیار کرب و بلا طنین افکند و آهنگ تپشهای قلب تو افزون گردید.
آری روزهای با حسین علیه السلام بودن نیز به انتها رسید و بهار قلب تو در روزی هولناک که از ابتدای تاریخ تا به انتهای آن رقم نخورده است و دیگر رقم نخواهد خورد، با شمشیریهای آخته به بغض علی علیه السلام خزان گشت و در میان دو نهر آب، تشنه کام تسلیم رضای حق گردید.
حال زمان آن رسیده بود که بار ولایت را تنها به دوش کشی و همچون مادر سپر بلای امام زمان خود گردی و چه خوب رسالت فاطمی را دوباره _ از برای احقاق حق و بر زمین کوبیدن باطل _ زنده کردی و با خطبهی طوفانی خود، تا انتهای تاریخ برای احدی حجتی باقی نگذاشتی و آن زمان بود که خدا به وجود تو برتمام خلایق مباهات نمود.

|
تاریخ درج: 14/11/1395 | کد مطلب: 6 | تعداد نظرات: 0 | تعداد بازدید: 1422