به نام خداوند همه مِهر مِهروَرز
تفسیرهای غلط
خدمت امام صادق علیه السّلام از تقوا و بزرگواری مردی بسیار تعریف میشد. حضرت به یارانشان فرمودند برای شناخت شخصیت این فرد و ارزش واقعی او باید به طورناشناس او را زیر نظر گرفت و کارهای او را از نزدیک دید. پس روزی به صورت ناشناس مرد را دنبال کردند.
مرد هنگامی که از یارانش جدا شد به دکان نانوایی رسید. همین که صاحب دکان را غافل دید و فهمید نانوا متوجه حرکات او نیست دو عدد نان برداشته و در لباس خود پنهان کرد. کمی بعد به کنار دکان یک مرد انار فروش رفت و از غفلت مرد فروشنده استفاده کرده و دو انار نیز از او به سرقت برد.
امام صادق علیه السّلام فرمودند: «بهتر است کمی صبر کنیم و قضاوت نکنیم شاید این مرد با این دو مغازه دار معاملهای دارد. هرچند رفتارش شبیه دزدهاست.»
همچنان مرد را دنبال کردند و در کمال تعجب دیدند که مرد انارها و نانها را بین افراد نیازمند و فقیر تقسیم کرد. پس حضرت خود را به او رسانده و از وی سوال کردند: «بنده خدا! تعریف شما را شنیده بودم و میل داشتم از نزدیک تو را ببینم. اما امروز از تو کارهای عجیبی مشاهده کردم که مرا نگران ساخت.
مرد هنگامی که از یارانش جدا شد به دکان نانوایی رسید. همین که صاحب دکان را غافل دید و فهمید نانوا متوجه حرکات او نیست دو عدد نان برداشته و در لباس خود پنهان کرد. کمی بعد به کنار دکان یک مرد انار فروش رفت و از غفلت مرد فروشنده استفاده کرده و دو انار نیز از او به سرقت برد.
امام صادق علیه السّلام فرمودند: «بهتر است کمی صبر کنیم و قضاوت نکنیم شاید این مرد با این دو مغازه دار معاملهای دارد. هرچند رفتارش شبیه دزدهاست.»
همچنان مرد را دنبال کردند و در کمال تعجب دیدند که مرد انارها و نانها را بین افراد نیازمند و فقیر تقسیم کرد. پس حضرت خود را به او رسانده و از وی سوال کردند: «بنده خدا! تعریف شما را شنیده بودم و میل داشتم از نزدیک تو را ببینم. اما امروز از تو کارهای عجیبی مشاهده کردم که مرا نگران ساخت.
مایلم بپرسم تا نگرانیام بر طرف شود. دیدم که تو از نانوا دوعدد نان دزدیدی و از انار فروش هم دو عدد انار سرقت کردی و بعد آنها را بین مستمندان تقسیم نمودی!» مرد پرسید: «تو که هستی؟» امام صادق علیه السّلام جواب دادند: «از فرزندان آدم، اهل مدینه و از امت محمد صلّی الله علیه و آله.»
مرد دوباره نسبت بیشتر پرسید و آن گاه گفت: «تو جعفر بن محمّد هستی؟ افسوس این شرافت نسبی هیچ فایدهای برای تو ندارد. زیرا این پرسش تو نشان میدهد که تو از علم و دانش جدّ و پدرت و حتی از قرآن اطلاع نداری وگرنه عمل نیک مرا زشت نمیشمردی.»
امام پرسیدند: «از چه چیز بی خبرم و ومگر قرآن چه گفته؟»
مرد گفت: «مگر نمیدانی که خداوند در قرآن فرموده است: مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَهِ فَلا یُجْزى إِلاَّ مِثْلَها هرکس کار نیک به جای آورد ده برابر پاداش دارد و هرکس کار زشت انجام دهد، فقط یک برابر کیفر دارد. با این حساب من با دزدیدن دو نان و دو انار، چهار گناه مرتکب شدم. اما هنگامی که آنها را صدقه دادم برابر هرکدام ده ثواب کسب کردم. پس سی و شش ثواب برایم باقی میماند.»
امام صادق علیه السّلام فرمودند: «مادرت به عزایت بنشیند، این تو هستی که از قرآن بی خبری. چرا که خداوند میفرماید: إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقینَ خداوند فقط از پرهیزگاران میپذیرد. تو چهار گناه مرتکب شدی و چون مال مردم را بدون اجازه به نام صدقه به دیگری دادی نه تنها ثواب نکردی، بلکه چهار گناه دیگر هم بر آن افزودی.» آن مرد سخن منطقی امام را نپذیرفت و خیره خیره ایشان را مینگریست و امام صادق علیه السّلام نیز او را به حال خود گذاشت و با او وارد بحث نشدند.
سپس حضرت به یاران فرمودند: «این گونه تفسیرها و توجیهات غلط در مسایل دینی سبب میشود که عدهای گمراه شوند و دیگران را نیز با خود گمراه کنند.»
پی نوشت: بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج۴۷، ص: ۲۳۸