به نام خداوند همه مِهر مِهروَرز
تنپروري و تنبلي
يكي از عوامل آشفتگي کارها و ناموفق بودن و نا اميدي در زندگي، سستي و تنبلي و ترک تلاش و کوشش و فعاليت ميباشد. اگر مرحوم صاحب جواهر الکلام يک دورهی کامل فقه استدلالي را در بيش از چهل جلد به نگارش در آورده است، نتيجهي زحمت و تلاش بي وقفهي او ميباشد. چنانچه نقل شده است حتي پس از وفات فرزندش آن هنگام که هنوز جنازهي وي به خاک سپرده نشده بود، مطالعه و نوشتن کتاب جواهر را تعطيل نکرد و دست از کار خويش بر نداشت.
مرحوم شهيد اول، کتاب معروف اللمعه الدمشقيه را که متني فقهي است، در زندان دمشق تأليف نموده است و بالاخره مرحوم مير حامد حسين، صاحب کتاب عبقات الانوار براي نوشتن اين کتاب، چنان تلاش و کوششي به خرج داد که حتي در مواقع خستگي و موقع استراحت، آنگاه که ديگر قادر به نشستن و نوشتن نبود، در حالت خوابيده، با گذاشتن کتاب بر روي شکم خود مطالب را مینوشت تا آنکه، خطي از اين فشار بر روي بدن او به جای ماند و بعد از مرگش معلوم نمود که ايشان در حالت استراحت هم به نوشتن مشغول بوده است. او اثري از خود به جاي گذاشت که تمام آيندگان از آن بهره ميبرند. حکايت تلاشهاي او زبانزد در نسلها ميگردد و از او به عنوان يک شيعهي خستگي ناپذير نام برده ميشود.
اديسون ميگويد: «من در اثر کار و تلاش و تجربه اندوزي موفق شدم.» شعار دانشمند بزرگ فرانسه لوئي پاستور کار و تلاش بود. او چنان مشغول کار ميشد که ميگويد: «در محاصرهي شهر پاريس توسط سپاه مهاجم آلمان متوجه سر وصداي قواي مهاجم و توپهاي آنان نشدم!». نيوتن دانشمند انگليسي ميگويد: «اگر من به جايي رسيدهام بر اثر کار و کوشش است.» آري با تلاش و کوشش و پايداري در هر امري انسان به جايگاههاي رفيع، دست میيابد.
تنبلي و کسلي و تنپروري کسی را به جايی نمیرساند. از جمله روايات زيادي در اين مورد آمده است: که خدا و پيامبر شخص بیکار را دشمن میدارند. کار و کوشش از دين جدا نيست و شخص ديندار کوشا و با تلاش است. انبياء و اولياي خدا، همواره در کارهاي مختلف همچون کشاورزي و باغداري چنان کار ميکردند که مايهي تعجب اطرافيان ميشدند. کسيکه تنبلي را پيشهي خود سازد قطعا" در امر دين خود نيز کوتاهي خواهد کرد.
حضرت موسيبنجعفر علیهماالسلام ميفرمايند:
«ِان الله يبغِض العُبدُ النوامُ الفارغ »
خداوند شخص پرخواب و تنبل را دشمن ميدارد.
«ِاني َلأبغض الرجل اَن يکون کسلانا" عُن أمرِ دنياه وُ مُن کَسِلَ عُن أمر دنياه فهو عن أمر آخرته أکسل.»
من فردي را که در کارهاي دنيايش تنبل است دشمن ميدارم، زيرا کسيکه در کار دنيايش تنبل است در کارهاي مربوط به آخرتش نيز تنبلتر خواهد بود.
شخص تنبل و تنپرور روح کوشش را در ديگران از بين ميبرد. با «گفتن چه فايدهاي دارد؟، به چه درد ميخورد؟ اي بابا چه حوصلهاي داري؟ و آخرش که چي؟» روح تلاش را از اطرافيان ميگيرد. بنابراين همنشيني با اين افراد زيان بار است و باعث پشيماني میشود.
چنانکه اميرمومنان عایه السلام در وصيت خويش به امام حسن علیه السلام فرمودند: «لا خَيرُ في معين مهين.» یعنی دوستي با يار خوار و تنبل سودي ندارد!