به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز
درس هفتم: امیرالمومنین علیه السلام، شبیه ترین به پیامبر صلی الله علیه واله
مَعاشِرَ النَّاسِ، لاتَضِلُّوا عَنْهُ وَ لاتَنْفِرُوا مِنْهُ، وَ لاتَسْتَنْكِفُوا عَنْ وِلايَتِهِ، فَهُوَ الَّذى يَهدي اِلَى الْحَقِّ وَ يَعْمَلُ بِهِ، وَ يُزْهِقُ الْباطِلَ وَ يَنْهى عَنْهُ، وَ لاتَأخُذُهُ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لائِمٍ.
لزوم گمراه نشدن از راه امیرالمومنین علیه السلام
سه جملهی اول دربرگیرندهی مطالب بلند و عمیقی است.
لاتَضِلُّوا عَنْهُ
یعنی از او، امیرالمؤمنین علیهالسلام دور نشوید كه دوری از او حاصلش گمراهی است. در عربی وقتی میگویند:
ذَهَبَ اِلَیه
یعنی بهسوی او رفت.
وقتی میگویند:
ذَهَبَ عَنه
یعنی از او دور شد.
اگر فعلی به عَنْکه از حروف جار است متعدی بشود معناش میشود: تعدی، تجاوز و دوری.
ضَلَّ عَنْه
یعنی بهخاطر آنكه از او دور شد به گمراهی افتاد. لغت جالبی است
ضَلَّ (1)
كه تؤامان به معنای گمراهشدن و دورشدن است. وقتی پیامبر صلیاللّهعلیهوآله میفرمایند:
لاتَضِلُّوا عَنْهُ
یعنی حضرت علی علیهالسلام كانون هدایت و محور راهنمایی است و اگر از او برگردید گمراه میشوید. این نکتهی بسیار مهمی است.
لاتَنْفِرُوا مِنْهُ
یعنی از علی علیهالسلام دور نشوید. نفرت و نَفَرَ به معنای كوچكردن است.
وَ لاتَسْتَنْكِفُوا عَنْ وِلایتِهِ
یعنی از زیر چتر ولایت و سرپرستی او خارج نشوید و بیرون نروید. دربارهی اوصیای پیغمبر صلیاللّهعلیهوآله یعنی حضرت امیرالمؤمنین و ائمهی معصومین علیهمالسلام، و نسبت ایشان با رسولاللّه صلیاللّهعلیهوآله عبارتها و لغات و صفات مختلفی به کار برده شده است که پنج تا از آنها مجموعاً مکمل یکدیگر هستند و روشنتر و دربرگیرندهتر به نظر میرسند؛ امام و امامت، وصی و وصایت، خلیفه و خلافت، ولی و ولایت و وارث و وراثت. این واژهها معنای جانشینی پیامبر صلیاللّهعلیهوآله را بهتمامی دربرمیگیرند و حضرت رسول صلیاللّهعلیهوآله در موارد مختلف از این پنج واژه استفاده کردهاند. عبارات دیگری هم هست كه بیانكنندهی نسبت امیرالمؤمنین علیهالسلام با پیامبر اكرم صلیاللّهعلیهوآله باشد؛ مانند مؤاخات.
اما ولایت به انضمام آن چهار واژهی دیگر جامعتر از دیگر لغتها هستند و معنای جانشینی و خلافت حضرت علی علیهالسلام را در ابعاد مختلف شخصیت پیامبر اکرم صلیاللّهعلیهوآله بیان میكنند. پیشتر گفتهایم که ولایت به معنای دوستی همراه با سرپرستی است و در واقع آنچه از ولی و ولایت مراد میكنیم همان سرپرستی است كه البته با دوستی همراه میشود. در عبارت
وَ لاتَسْتَنْكِفُوا عَنْ وِلایتِهِ
پیامبر صلیاللّهعلیهوآله میفرمایند که از زیر بار ولایت و اَولیبتصرف بودنِ علی علیهالسلام شانه خالی نكنید و از حریم سرپرستیاش بیرون نروید و از سایه و سرپناه اولیالامریاش خارج نشوید.
امام مماثل پیامبر صلیاللّهعلیهوآله است
قبلتر به چگونگی و معنای شبیهسازی در امامت اشاره كرده بودیم. امام مُماثل (2) پیغمبر صلیاللّهعلیهوآله است و در سه حوزه همشكل و تابع و همرنگ ایشان است: قدرت، علم و اخلاق.
در این بخش از خطبه غدیر و بخشهایی كه از پی میآیند پیامبر صلیاللّهعلیهوآله مواردی از اخلاق برجستهی حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام را برمیشمارند. مثلاً اینكه
فَهُوَ الَّذی یهدی اِلَی الْحق وَ یعْمَلُ بِهِ
رجال الاهی در تکالیف با بندگان، مشترکند
از خصوصیات رجال الاهی، اعم از پیامبر و امام، یكی این است که ایشان در تمامی تکالیف با بندگان و رعایا مشترکاند. برخلاف پادشاهان كه بسیاری از آنچه را كه رعیت موظف به انجاماش هستند به جا نمیآورند و به آنها مكلف نیستند. پیامبران، حتا اشرف مخلوقات که پیامبر اسلام صلیاللّهعلیهوآله هستند، در تمام جزئیات احكام با رعیت مشتركاند. در نظریهها و دستورالعملهای دینی امامان و پیامبران از مردم جدا نشدهاند و با آنها مشترك هستند منتها تفاوتشان این است كه برخلاف مردم معمولی که اعتقادات را تا حدی دارند و در عمل لنگ میزنند امامان در اعتقادات، تئوریها و در عمل، سرآمد هستند.
پیامبر اکرم صلیاللّهعلیهوآله وقتی امیرالمؤمنین علیهالسلام را بهعنوان جانشین خود معرفی میکنند روی این دو مورد بسیار تأكید میكنند. در واقع میخواهند هم عمل حضرت علی علیهالسلام و هم اعتقاد ایشان را برای مردم بازگو بكنند. لذا میفرمایند:
فَهُوَ الَّذی یهدی اِلَی الْحق
او هدایتگر بهسوی است.
مردم را به حق دعوت میکند و به حق اعتقاد دارد.
وَ یَعْمَلُ بِه
خودش هم به حق عمل میکند.
یعنی هم به مردم میگوید: حقپذیر باشید و بهسوی حق حرکت بکنید و راه حق را نشانشان میدهد و هم خودش در رفتار و سلوكاش به حق و در قضاوت برای حق عمل میکند.
امام حق مطلق است و ملاک سنجش حق
از نكات مهم در زیارت آلیاسین یكی هم آن است که مِلاکها و مصادیق حق را بیان میكند.
وَ اَشْهَدُ اَنَّكَ حُجَّةُاللّه، اَنْتُمُ الْاَوَّلُ وَ الْآخِرُ، وَ اَنَّ رَجْعَتَكُمْ حق، لَا رَیبَ فِیهَا یوْمَ لاینْفَعُ نَفْساً اِیمانُها لَمْتَكُنْ آمَنَتْ مِنْقَبْلُ اَوْ كَسَبَتْ فِی اِیمانِها خَیراً، وَ اَنَّ الْمَوْتَ حق، وَ اَنَّ نَاكِراً وَ نَكِیراً حق، وَ اَشْهَدُ اَنَّ النَّشْرَ وَ الْبَعْثَ حق، وَ اَنَّ الصِّرَاطَ حق، وَ الْمِرْصَادَ حق، وَ الْمِیزَانَ حق، وَ الْحَشْرَ حق، وَ الْحِسَابَ حق، وَ الْجَنَّةَ وَ النَّارَ حق، وَ الْوَعْدَ وَ الْوَعِیدَ بِهِمَا حق.
واژهی حق اینجا بسیار تکرار میشود. طبق آنچه كه شیعه اعتقاد دارد برای سنجش اعتقادات باید آنها را مقابل امام كه حق مطلق است گذاشت و آنجا صحت و سقم و میزان درستیشان را متوجه شد و متوجه شد كه شخص بهراستی به چهچیز معتقد است.
مثل آن است كه برای آزمایش میزان زلال بودن یک کاسهی آب باید آن را به دریا عرضه كرد و با زلالی آب دریا مقایسهاش كرد. امروزه آزمایشگاهها این کار را انجام میدهند. آزمایشگاه محل نشاندادن بهرهی هرچیز از حق است؛ یک نخِ حق، یک فرشِ حق و یا یک شیرینیِ حق. با انجام آزمایش آنچه حق است و خالص است مشخص میشود. مثلاً نشان میدهند که این قطرهی آب با آب دریا همسنخ هست یا نیست. معنای نشاندادن و محكزدن اعتقادات در مقام عرضه بر امام زمان علیهالسلام همین است كه ما میخواهیم بگوییم حقّ کامل، وجود مقدس امام عصر علیهالسلام است و این اعترافها و عرضهی اعتقادات در زیارت آلیاسین بیانگر آن است كه یك فرد شیعه قطرهای است از دریای حق و خود را در تمام شئون به دریای حق، ملاک حق، حقِّ اصلی و سنگ محك حق عرضه میکند و با آن میسنجد. این نکتهی بسیار مهمی است.
فَالْحق ما رَضیتُموه
آنچیز که شما بدان راضی هستید، حق است و چیزی که شما از آن ناراضی باشید، باطل است. این مسأله به آنخاطر است که خداوند متعال به حکمتِ لَمْیَزل و لایَزالِ خویش حقِّ مطلق را، دریای حق را و آنچه را که با باطل آمیخته نیست و گوهرش مطلقاً حق و دروناش کاملاً حق است در وجود مقدس پیامبر اکرم صلیاللّهعلیهوآله و ائمهی معصومین علیهالسلام قرار داده است و ما از این حق بیپایان و درنیامیخته با باطل فیض میبریم و خودمان را به آن عرضه میکنیم و اعمال و اعتقاداتمان را با آن محک میزنیم. برای همین است كه میگوییم:
فَهُوَ الَّذی یهدی اِلَی الْحق وَ یعْمَلُ بِهِ
یعنی علی علیهالسلام هم مردم را به حق دعوت میكند و هدایت به حق میکند و هم به حق عمل میکند. گفتار و کردارش یکی است و اعتقادش هم اعتقاد به حق است.
وَ یزْهِقُ الْباطِلَ وَ ینْهی عَنْهُ
امیرالمؤمنین علیهالسلام باطل را از بین میبرد و از آن نهی میکند. ایشان عملاً و قولاً باطل را ازهاق (3) میکند. اما در مقابل ازهاق باطل چهچیز است؟ احقاق حق! حضرت علی علیهالسلام باطل را از معرکه خارج میکند و از بین میبرد و احقاق حق میکند.
اکثر مواقع مانع اصلی و عمده در مسیر عملکردن به حق، ملامت و سرزنش از طرف مردم است و معمولاً بسیاری از اشخاص به همین دلیل است که دست از صدق و حق بَرمیدارند. در معرفی امیرالمؤمنین علیهالسلام آمده است كه
وَ لاتَاْخُذُهُ فِی اللّه لَوْمَةُ لائِم
در صراط خداوند و راه حق ملامت سرزنشكنندگان و نكوهش ملامتگران تأثیری در امیرالمؤمنین علیهالسلام ندارد.
لاتَاْخُذُهُ فِی اللّه لَوْمَةُ لائِم
از ملاکهایی است كه علاوه بر خطبه غدیر، هم در کتابهای اهل تسنن و هم در کتابهای شیعه روایاتی برایش آمده است
امیرالمؤمنین علیه السلام اولین مومن به پیامبر صلی الله علیه واله
اَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِاللّه وَ رَسُولِهِ (لَمْیسْبِقْهُ اِلَى الْایمانِ بى أَحَدٌ)، وَ الَّذى فَدى رَسُولَاللّه بِنَفْسِهِ، وَ الَّذى كانَ مَعَ رَسُولِاللّه وَ لا اَحَدَ یعْبُدُ اللّه مَعَ رَسُولِهِ مِنَ الرِّجالِ غَیرُهُ. (اَوَّلُ النّاسِ صَلاةً وَ اَوَّلُ مَنْ عَبَدَ اللّه مَعى. اَمَرْتُهُ عَنِ اللّه اَنْ ینامَ فى مَضْجَعى، فَفَعَلَ فادِیاً لى بِنَفْسِهِ). مَعاشِرَ النّاسِ، فَضِّلُوهُ فَقَدْفَضَّلَهُ اللّه، وَ اقْبَلُوهُ فَقَدْنَصَبَهُ اللّه.
نکتهی بعد كه پیامبر صلیاللّهعلیهوآله دربارهی اخلاق و فضیلت امیرالمؤمنین علیهالسلام بهعنوان امام و الگوی كامل و مطلق بیان میكنند، ایمان ایشان است. وقتی حضرت رسول صلیاللّهعلیهوآله مردم را به پیروی از امیرالمؤمنین علیهالسلام دعوت میکنند و خلافتشان را ابلاغ میكنند طبعاً باید آنچه از شخصیت ایشان معرفی میكنند نظیر همانی باشد كه خودشان هستند و این الگو كه از شخصیت خودشان شبیهسازی میكنند و ارائه میدهند باید از تمام جهات و ابعاد با خودشان یكسان باشد. چنین شخصیتِ نمونهای حتا از نظر زمان هم نباید تأخیر در تأیید پیغمبر صلیاللّهعلیهوآله و رسالت ایشان داشته باشد.
اَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِاللّه وَ رَسُولِه
یعنی حضرت علی علیهالسلام اولین کسی است که به خدا و رسولش ایمان آورده است.
آنکس که جانشین پیامبر صلیاللّهعلیهوآله است نباید در ایمان به بعثت و تأیید نبوّت پیغمبر تأخیر داشته باشد. یعنی نباید زمان و فاصلهای باشد میان رسالت پیامبر صلیاللّهعلیهوآله و ایمانآوردن خلیفه و جانشین پیامبر صلیاللّهعلیهوآله به ایشان! یعنی بایستی همراه با دعوی پیغمبر صلیاللّهعلیهوآله به پیامبری كسی كه جانشین ایشان است هم ایمان آورده باشد.
اَوَّلُ مَنْ آمَن
یعنی نه اینكه مثلاً من روز شنبه پیغمبر شدم و تا روز جمعه هیچکس به من ایمان نیاورد و روز جمعه و آنهم با تأخیر اولین کسی که به من ایمان آورد علی علیهالسلام بود.
لَمْیسْبِقْهُ اِلَی الْایمانِ بی اَحَدٌ
در ایمان آوردن به پیامبر صلیاللّهعلیهوآله کسی از حضرت علی علیهالسلام سبقت و پیشی نگرفته است.
به عبارت دیگر ایمان آوردن تمام کسانی که به پیامبر صلیاللّهعلیهوآله ایمان داشتهاند بعد از حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام بوده است و قبلتر و زودتر از ایشان كسی ایمان نیاورده است. در ضمن، همهی آنها ایمان آوردنشان تاریخی و زمانی داشته است اما ایمانآوردن امیرالمؤمنین علیهالسلام بیتاریخ بوده است! چرا كه
لَمْیسْبِقْهُ اِلَی الْایمانِ بی اَحَدٌ
این نکته را بسیاری از مسلمانها و حتّا برخی از علما نمیدانند و به آن بیتوجه بودهاند و از برکت خطبه غدیر است كه چنین مسألهای، مشخصاً معلوممان میشود. اولینبار سیوهفت سال پیش این موضوع را من از مرحوم آقای علامهی عسكری شنیدم و قبل از آن چنین چیزی را جایی و از كسی نشنیده بودم. ایشان میگفت معنای اینكه حضرت علی علیهالسلام اولین مؤمن به پیامبر صلیاللّهعلیهوآله هستند آن است که کسی قبلتر از ایشان ایمان نیاورده بود و ایشان از اول که با پیغمبر صلیاللّهعلیهوآله بودند ایمان آوردند.
امیرالمؤمنین علیهالسلام أفضل الصدیقون ثلاثه
سباق یعنی کسانیکه جلوتر از همه ایمان آوردهاند. در تفاسیر روایی قرآن دربارهی امیرالمؤمنین علیهالسلام و دو نفر دیگر که یکی از آنها مؤمن آلفرعون و دیگری مؤمن آلیس هستند، آمده است که این سه هرگز شرک نورزیدند. أفضل آنها امیرالمؤمنین علیهالسلام است. چنانكه از پیامبر صلیاللّهعلیهوآله روایت شده است كه
الصدیقون ثلاثة؛ حبیب النجار، مؤمن آلیس، الذی یقول اتَّبِعُوا الْمُرْسَلین، اتَّبِعُوا مَنْ لایسْئَلُكُمْ اَجْراً وَ هُمْ مُهْتَدون، و حزقیل، مؤمن آلفرعون، و علی ابن ابیطالب، و هو اَفضَلهم (4)
و ثعلبی كه در تفسیرش آورده است:
سباق الاُمَم ثلاثة، لَمیكفروا باللّه طرفة عین علی ابن ابیطالب و صاحب یس و مؤمن آلفرعون، فهُم الصدیقون، و علی اَفضَلهم
امیرالمؤمنین علیه السلام فدایی رسول خدا صلی الله علیه و اله
گفتیم که ویژگیهای امامت در سه حوزه توضیح داده میشود؛ علم، قدرت و اخلاق. یکی از توصیفاتی که در خطبه غدیر آمده است و قدرت امیرالمؤمنین علیهالسلام را بیان میکند این است که
وَ الَّذی فَدی رَسُولَاللّه بِنَفْسِهِ
آنكس كه قدرت و شجاعت داشته است تا خود را فدای رسولاللّه صلیاللّهعلیهوآله بکند. (4) پیامبر صلیاللّهعلیهوآله منظور از این عبارت را در دو جملهی دیگر توضیح میدهند.
وَ الَّذی كانَ مَعَ رَسُولِ اللّه وَ لا اَحَدَ یعْبُدُ اللّه مَعَ رَسُولِهِ مِنَ الرِّجالِ غَیرُهُ
او کسی است که همواره با رسول خدا صلیاللّهعلیهوآله بوده است و غیر از علی علیهالسلام هیچکس از رجال همراه رسولاللّه عبادت خدا را نمیکرده است.
از زمانیکه پیامبر اکرم صلیاللّهعلیهوآله از غار حرا بازگشتند حضرت علی علیهالسلام با ایشان نماز میخواندند و عبادت میکردند.
از مردان امیرالمؤمنین علیهالسلام و زید، غلام پیغمبر علیه السلام، و از زنان حضرت خدیجه سلام اللّه علیها بودند که از آنزمان به بعد همراه پیامبر صلیاللّهعلیهوآله نماز خواندند. (5) یکی از مصادیق
وَ الَّذی فَدی رَسُولَاللّه بِنَفْسِهِ این است که اَمَرْتُهُ عَن اللّه اَنْ ینامَ فی مَضْجَعی فَفَعَلَ فادِیاً لی بِنَفْسِه
خداوند در لیلةالمبیت، یعنی شبی كه پیامبر صلیاللّهعلیهوآله بهسوی مدینه هجرت كردند، به ایشان دستور داد تا به حضرت علی علیهالسلام بگویند که بهجای ایشان در بسترشان بخوابد و او هم خوابید و خودش را فدای پیامبر صلیاللّهعلیهوآله کرد.
بیان قائده لطف
دربارهی تعیین امام و امامت یک بحث عقلی مطرح است و آن اینكه اگر مثلاً پیغمبر اکرم صلیاللّهعلیهوآله زید را بهعنوان جانشین خود انتخاب کنند و نمرهی زید از صد، نودوهشت باشد عقل میگوید اگر کسی با نمرهی نودونُه وجود میداشت حضرت رسول صلیاللّهعلیهوآله باید آن شخص را انتخاب میکردند. حال اگر ایشان أمر را تعیین كنند که نمرهاش نودونُه است و شخص دیگری با نمرهی صد وجود داشته باشد عقل به انتخاب كسی كه نمرهاش صد است حكم میكند.
چون پیغمبر صلیاللّهعلیهوآله اشرف مردم و مخلوقات است هم از منظر عقل و هم از نظر قرآن و نقل و حدیث جانشین پیغمبر صلیاللّهعلیهوآله که لاجرم شبیهترین مردم به او است باید بالاترین درجهها را داشته باشد. اینكه میگوییم: خداوند و پیامبر صلیاللّهعلیهوآله باید كسیكه بالاترین درجه در جامعه را دارد انتخاب بكنند حُكم عقل است. طبعاً اطمینان ذهنی انسان به چنین کسی بیشتر است. بهقول متكلّمین یكی از دلایل لزوم و اثبات پیامبرصلیاللّهعلیهوآله و جانشین پیامبر صلیاللّهعلیهوآله قائدهی لطف است. بر خداوند کاری واجب نیست. او لطفش شامل حال موجودات است و متفضِّل و وهاب و ارحمالراحمین است؛ لذا از روی لطفش پیغمبر میفرستد تا مردم دربارهی عبادت و شکر نعمتِ مُنعِم که خدا است در حیرت و سرگردانی نمانند و بتوانند او را عبادت كنند و شکر نعمت بهجای آروند. هم در کتابهای کلام آمده است و هم از روایات اینچنین استفاده و استنباط میشود که خداوند متعال بهجهت لطفی که دارد مردم را بیهوده و بیهدف باقی نگذاشت و برای آنها پیغمبر و امام فرستاد.
امام برترینِ خلق
پیغمبر اکرم صلیاللّهعلیهوآله تذکر میدهند که امام باید بهترین و بافضیلتترین مردم باشد.
فَضِّلُوهُ فَقَدْفَضَّلَهُ اللّه
علی علیهالسلام را برتر بدانید.
البته میشود اینگونه گفت كه فضیلت یا برتریاش بدهید اما عبارت
فَقَدْفَضَّلَهُ اللّه
مشخص میكند كه اینجا برتری از جانب مردم نیست بلکه خداوند متعال امیرالمؤمنین علیهالسلام را برتر دانسته است.
وَ اقْبَلُوهُ فَقَدْ نَصَبَهُ اللّه
او را بپذیرید که او منصوب خداوند است.
یعنی اگر پیغمبر اکرم صلیاللّهعلیهوآله میفرمایند: او را بپذیرید و قبول بکنید و برتر بدانید بهخاطر این است که خدا او را بالاترین و برترین دانسته و به آن جایگاه نصب كرده است. خداوند متعال به لطف گستردهی خودش کسی را نصب میکند که بالاترین، برترین و افضل مردم زمانه باشد.(6)
اشاره به آیات انتخاب امام علیه السلام از طرف خداوند متعال
مَعاشِرَ النّاسِ، اِنَّهُ اِمامٌ مِنَ اللّه
بهدرستی که علی علیهالسلام از طرف خداوند امام است. در اصطلاح قرآنی جعل امام و امامت به جعل الهی است. اینجا به چهار آیه از قرآن کریم اشاره میکنیم.
آیهی صدوبیستوچهارم سورهی بقره
وَ إِذْ إِبْتَلىَ إِبْرَاهیمَ رَبُّهُ بِكلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنّی جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَ مِن ذُرِّیتی قَالَ لَاینَالُ عَهْدِى الظَّالِمِینَ
آیهی هفتادوسوم سورهی انبیاء
وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئمَّةً یهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَ أَوْحَینَا إِلَیهِمْ فِعْلَ الْخَیرَاتِ وَ إِقَامَ الصَّلَوةِ وَ إِیتَاءَ الزَّكَوةِ وَ كانُواْ لَنَا عابِدِینَ
نكتهی دیگری غیر از جعل الهی در این آیه هست و آن اینكه امامان علیهالسلام از عالم امر هدایت میکنند و فقط در عالم خلق نیستند. امام علیهالسلام دستی در عالم ملکوت و دستی در ناسوت دارد و از زیر پردهی عالم که خزائن خداوند است خبر دارد.
آیهی پنجم سورهی قصص
وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلىَ الَّذِینَ اسْتُضْعِفُواْ فی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ
این آیه دربارهی امام زمان علیهالسلام و یاران ایشان است. خداوند میفرماید: این ما هستیم که پیشوایان را برای مردم قرار میدهیم.
آیهی بیست و چهارم سورهی سجده
وَ جَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئمَّةً یهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُواْ وَ كانُواْ بِاَیاتِنَا یوقِنُونَ
در این آیه دو ملاك برای امامان علیهالسلام برشمرده میشود كه در خطبه غدیر هم آمده است؛ یکی مِلاک یقین و دیگری صبر.
در خطبه غدیر پیامبر صلیاللّهعلیهوآله اینچنین فرمودهاند:
مَعاشِرَ النّاسِ، اُنْذِرُكُمْ اَنّی رَسُولُ اللّه قَدْخَلَتْ مِنْقَبْلِی الرُّسُلُ، اَفَإِنْ مِتُّ اَوْ قُتِلْتُ انْقَلَبْتُمْ عَلی اَعْقابِكُمْ، وَ مَنْ ینْقَلِبْ عَلی عَقِبَیهِ فَلَنْیضُرَّ اللّه شَیئاً وَ سَیجْزِی اللّه الشّاكِرینَ الصّابِرینَ
رسول خدا صلیاللّهعلیهوآله میفرمایند: کسانیکه به عقب بازنگردند و ثابت قدم باشند، شاکر و صابر هستند. صبر و شکر بهراستی دو صفت برجسته و از شاهکارهای اخلاقی در زندگی انسانها هستند.
وَالْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ
منابع
1) معجم المقاییس اللغة ؛ ج3 ؛ ص356؛ الضاد و اللام أصلٌ صحیح یدلُّ على معنًى واحد، و هو ضَیاع الشىء و ذهابُه فى غیر حقه
2) همانند؛ مانند هم؛ مثل هم؛ برابر؛ به نقل از فرهنگ فارسی عمید
3) نیست و نابود کردن؛ به نقل از فرهنگ فارسی عمید
4) الإرشاد فی معرفة حجج اللّه على العباد ؛ ج1 ؛ ص51 [المبیت على فراش النبی ص] شیخ مفید؛ تفسیر العیاشی ؛ ج1 ؛ 101 عن جابر عن أبی جعفر علیهالسلام قال أما قوله: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّه- وَ اللّه رَؤُفٌ بِالْعِبادِ» فإنها أنزلت فی علی بن أبی طالب علیهالسلام حین بذل نفسه لله و لرسوله لیلة- اضطجع على فراش رسول اللّه ص لما طلبته كفار قریش. - البرهان فی تفسیر القرآن ؛ ج1 ؛ 442 ابن صفوان الإمام بأنطاكیة، قال: حدثنا محفوظ بن بحر، قال: حدثنا الهیثم بن جمیل، قال: حدثنا قیس بن الربیع، عن حكیم بن جبیر، عن علی بن الحسین (صلوات اللّه علیه)، فی قول اللّه عز و جل: وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّه. قال: «نزلت فی علی (علیه السلام) حین بات على فراش رسول اللّه (صلى اللّه علیه و آله)».
5) و قال الیعقوبی فی التاریخ: (ص 17 ج 2): كان أوّل من أسلم خدیجة بنت خویلد من النساء، و علی بن أبی طالب من الرّجال.- منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة (خوئى) / ج17 / 339
6) بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج26 ؛ ص267؛ باب 6 تفضیلهم علیهالسلام على الأنبیاء و على جمیع الخلق و أخذ میثاقهم عنهم و عن الملائكة و عن سائر الخلق و أن أولی العزم إنما صاروا أولی العزم بحبهم صلوات اللّه علیهم