به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز
دعای یمانی
نویسندهی کتاب مهج الدعوات و منهج العبادات، علي بن موسى بن جعفر بن محمد بن طاووس الحسيني، گوید:
عبدالله بن عبّاس و عبدالله بن جعفر نقل كردند كه روزى خدمت امير المؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام حاضر بوديم كه حضرت امام حسن عليه السلام داخل شدند و فرمودند: يا اميرالمؤمنين، مردى به در خانه آمده و اذن مىطلبد كه داخل شود كه از او بوى مشك می وزد.
حضرت فرمود: او را اذن ده تا آيد. پس مردى داخل شد. تنومند، خوش روى، خوش منظر و جوانى فاضل، فصيح زبانى كه بر او لباس فاخرى بود و گفت: «السلام عليك يا امير المؤمنين و رحمة الله و بركاته». مردى از اقصى بلاد يمن و از اشراف عرب از اولاد كسى كه منسوب به شماست هستم.
پشت سر پادشاهى عظيم و نعمتى كامل را گذاردم. در راحتى و زندگانى بسيار خوب و فراخ روزى و صاحب ثروت و املاك بسيار بودم اما بر من كارها دشوار و سخت شده است. زمان مرا به تنگى مبتلا ساخته، چون براى من دشمنى پركينه است كه كار را دشوار و به سبب ياران و انصار بسيار خود بر من غلبه نموده و به خاطر توانايى يارى كنندگان او و كثرت جمعيت، بر من چاره كم شده است. در شبى از شبها خوابيده بودم، در خواب مرا شخصى آمد، به من گفت: برخيز و بشتاب به سوى بهترين خلق خدا بعد از پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله، يعنى اميرالمؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام، و از آن حضرت درخواست كن به تو دعايى را تعليم نمايد كه او را حبيب خدا و بهترين و برگزيدهترين خلق او محمّد بن عبدالله صلى الله عليه وآله تعليم نموده است.
در آن دعا اسم اعظم خداست، اين دعا را بر دشمن سرسخت خود بخوان. يا اميرالمؤمنين، بيدار گشتم و متوجّه كارى نگشتم تا به سوى تو آمدم. چهار صد غلام همراه دارم و خدا و رسول و شما را شاهد مىگيرم به آنكه همگى آزادند. ايشان را در راه خدا آزاد نمودم.
يا اميرالمؤمنين، از راهى دور و دراز و از شهرى بعيد نزد شما آمدهام. بدن من لاغر شده و جثه من باريك گشته است. يا اميرالمؤمنين، به حق بزرگواريت و به حق پدرى و خويشى بر من منّت گذار و به من دعايى را تعليم نما كه در خواب ديدم و مرا آن هاتف امر كرد به سوى تو كوچ نمايم.
پس حضرت امير المؤمنين عليه السلام فرمود: إن شاء الله تو را تعليم مىنمايم. دوات و كاغذى را طلب نمود و از براى او اين دعا را نوشت:
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
اللَّهُمَّ أَنْتَ اللهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ وَ أَنَا عَبْدُكَ وَ أَنْتَ رَبِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي وَ اعْتَرَفْتُ بِذَنْبِي وَ لاَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ أَنْتَ فَاغْفِرْ لِي يَا غَفُورُ يَا شَكُورُ. اللَّهُمَّ إِنِّي أَحْمَدُكَ… ( ادامه)
منبع: مهج الدعوات و منهج العبادات صفحه ۱۰۵ و بحارالانوار جلد ۹۲ صفحه ۲۴۰