به نام خداوند همه مِهر مِهروَرز
لَمّا اَجْمَعَ اَبُوبَكْرٍ عَلى مَنْعِ فاطِمَةَ عليهاالسلام فَدَكاً وَ صَرَفَ عامِلَها مِنْها وَ بَلَغَها ذَلِكَ، لاثَتْ خِمارَها عَلى رَأْسِها وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبابِها
ما میخواهیم جملات خطبه فدک را در سه چهار دقیقه شرح دهیم. اولین جمله در متن کتاب شکوه یاس اینگونه آمده است:
لَمّا اَجْمَعَ اَبُوبَكْرٍ عَلى مَنْعِ فاطِمَةَ عليهاالسلام فَدَكاً وَ صَرَفَ عامِلَها مِنْها
اَجْمَعَ، اجماع به چه معنی است؟ مثلاً اجماع این جلسه این است که من بحث شرح سه دقیقهای داشته باشم. اجماع یعنی همه یک تصمیم میگیرند. یک نفر هم وقتی قرار باشد یک تصمیمی بگیرد تا کاری را انجام بدهد، در لغت میگویند: اَجْمَعَ یعنی گویا تمام افکارش را خلاصه کرده که این کار را بکند.
یعنی تصمیم گرفته و نظرات مختلف خود را جمع کرده است و تصمیم گرفته است که این عمل را انجام دهد.
لَمّا اَجْمَعَ اَبُوبَكْرٍ
هنگامی که تصمیم گرفت ابوبکر
عَلى مَنْعِ فاطِمَةَ عليهاالسلام فَدَكاً
که از فاطمه سلاماللهعلیها فدک را بگیرد.
یعنی مانع تصرّف حضرت فاطمه سلاماللهعلیها در فدک بشود.
وَ صَرَفَ عامِلَها مِنْها
و برگرداند و بیرون کرد عامل حضرت فاطمه سلاماللهعلیها را از فدک
وَ بَلَغَها ذَلِكَ
و رسید به فاطمه سلاماللهعلیها این خبر
لاثَتْ خِمارَها عَلى رَأْسِها
لاثَتْبه معنای بر سر انداختن است. بر سر گذاشتند. خِمارَیعنی مقنعه؛ علّت اینکه به مقنعه میگویند خِمار، این است که چون میپوشاند. به شراب هم میگویند: خَمر چون عقل را میپوشاند. به خمیری هم که میگویند خمیر، به این دلیل است که مواد آن در خمیر پوشیده شده است. مخمّر هم که میگویند مخمّر مثلاً گیلاس یعنی خلاصهای که آن گیلاس در آن مخمّر پنهان شده است.
لاثَتْ خِمارَها عَلى رَأْسِها
انداخت خمارش را، یعنی مقنعهاش را بر سرش انداخت.
وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبابِها
و حضرت خودش را قرار داد در لباس سرتاسری. دقّت کنید! برای زنان
جَلَابِيبِهِنَّ (1)
گفته شده است. جِلباب یعنی لباس سراسری و بزرگ که سر تا پا را بگیرد. آن وقت اشْتَمَلَتْ، إشتمال، مثلاً میگویند که آقایان اگر دیر بیایید حذفتان میکنم بعد شما میگویید که این قانون شامل من هم میشود که راهم خیلی دور است و باید از پاکدشت بیایم؟! مشمول یعنی چه؟ یعنی فراگیری؛ آن وقت مشمول یک باب إفتعال دارد. باب إفتعال یعنی قبول شمول.
وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبابِها
یعنی حضرت قبول کرد که جلبابش فراگیر او بشود. دقت کنید بعد از اینکه مقنعه بر سر کرد.
وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبابِها
یعنی حضرت پذیرفتند، جلبابشان که لباس سراسری است، ایشان را فرا بگیرد و سر تا پای ایشان را بپوشاند. امروز یکی از نکتههایی که من به دخترانم میگویم این است که جلباب همان چادر است. میگویند: کجا چادر در قرآن آمده است؟ میگویم جلباب را معنا کنید. حتماً که لازم نیست شکل چادر، چهار گوش باشد یا به کمر ببندند. قدیمها مثلاً زمان علامهِی مجلسی (2) که عکس دارد، نوشته شده جلباب یعنی لباس سراسری؛ وَ اشْتَمَلَتْیعنی خودش را قرار داد، مشمول جلباب یعنی حضرت زهرا سلاماللهعلیها رفت زیر چادر سراسری.
وَالْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ
منابع
1) يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيما؛ الاحزاب (33) آیه 59
2) محمد باقر بن محمد تقی بن المقصود علی المجلسی (۱۰۳۷ – ۱۱۱۰هجریقمری.) معروف به علامه مجلسی یا مجلسی دوم مؤلف مجموعه روایی بحارالانوار، از مشهورترین فقیهان و محدثان شیعه ایرانی است. وی از عالمان دینی با نفوذ در دولت صفویه و شیخ الاسلام (بالاترین مقام مذهبی کشور) در آن دوره بود.گفتهاند که او در علوم مختلف اسلامی مانند حدیث، تفسیر، فقه، اصول، تاریخ اسلام، رجال و درایه تبحر داشته است. مجلسی آثار مکتوب بسیاری در رشتههای مختلف علوم اسلامی از خود به جا گذاشته است از جمله: بحارالانوار، مرآة العقول، حق الیقین، زاد المعاد، تحفة الزائر، عین الحیات، حیاة القلوب، جلاء العیون، حلیة المتقین. استادان وی: محمدتقی مجلسی•ملا صالح مازندرانی•فیض کاشانی•سید علی خان مدنی•ملا خلیل قزوینی و... و شاگردانش: افندی اصفهانی•سید نعمت الله جزایری•ملا محمد رفیع گیلانی•میر محمد حسین خاتون آبادی و... بودهاند.