« اَلا اِنَّ اَعْدائَهُمُ الَّذینَ قالَ اللَّهُ - عَزَّوَجَلَّ - : ( كُلَّما اُلْقِىَ فیها فَوْجٌ سَاَلَهُمْ خَزَنَتُها اَلَمْ یَأْتِكُمْ نَذیر، قالُوا بَلى قَدْ جاءَنا نَذیرٌ فَكَذَّبْنا وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَىْ ءٍ اِنْ اَنْتُمْ اِلّا فى ضَلالٍ كَبیرٍ ).»
«هشدار! که دشمنان امامان همانانند که خداوند دربارهی آنان فرموده: ﴿ هر گروهی از آنان که در جهنّم انداخته شوند، نگهبانان از آنان می پرسند: مگر برایتان ترسانندهای نیامد؟! گفتند: چرا ترساننده آمد لیکن تکذیب کردیم و گفتیم: خداوند خبری نداده و شمایان نیستید مگر در گمراهی بزرگ!﴾.»
کسانی که درون جهنّم افتادند، نهتنها خودشان انذار انبیا علیهم السلام را نپذیرفتند؛ بلکه انبیا علیهم السلام را دروغگو معرّفی کردند. به خاطر دروغگوییشان و تکذیب کردنشان و نپذیرفتن هدایت انبیا علیهم السلام وارد جهنّم شدند. یکی از نکتهها و شاهکارهای قرآن این است که نوعاً فعلهایی که برای بهشت و جهنّم به کار میبرد، فعل ماضی است.
مثلاً میگوید: «وَ قَالُوا، فَکَذَّبنَا، فَقُلنَا»؛ درحالیکه باید بگوید: «یَقُولُ». بهکاربردن این فعل ماضی به خاطر این است که میگویند این آینده حتماً واقعشدنی است؛ لذا در حکم ماضی و گذشته است. در اصطلاح ادبیات میگویند مضارع مستقبلِ محققالوقوع در حکم ماضی است.
وقوع جهنّم، بهشت، آخرت، جزا و پاداش اعمال، آنقدر مسلّم است که خداوند متعال معمولاً درآیات کریمهی قرآن آنچه راجع به جهنّم و بهشت و قیامت نقل میکند، با الفاظ ماضی میفرماید؛ مانند: ﴿ إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ ﴾(1) ، ﴿ وَ انْشَقَّتِ السَّماءُ ﴾(2)نوع این آیات با فعل ماضی است که در اینجا هم همینگونه است.
والسّلام عليكم و رحمة الله و بركاتُه