به نام خداوند همه مِهر مِهروَرز
حَتّى دَخَلَتْ عَلى اَبِى بَكْرٍ الْمَسْجِدَ وَ هُوَ فى حَشْدٍ مِنَ الْمُهاجِرِينَ وَ الاَنْصارِ وَ غَيْرِهِمْ. فَنِيطَتْ دُونَها وَ دُونَ النّاسِ مُلاءَةٌ فَجَلَسَتْ ثُمَّ أَنَّتْ أَنَّةً ارْتَجَّتْ لَهَا الْقُلُوبُ وَ ذَرَفَتْ لَهَا الْعُيُونُ وَ اَجْهَشَ الْقَوْمُ لَها بِالْبُكاءِ وَ النَّحِيبِ، فَارْتَجَّ الْمَجْلِسُ
حَتّى دَخَلَتْ عَلى اَبِى بَكْرٍ الْمَسْجِدَ
تا اینکه حضرت زهرا سلاماللهعلیها (در میان زنان)، در مسجد وارد بر ابوبکر شدند.
وَ هُوَ فى حَشْدٍ مِنَ الْمُهاجِرِینَ وَ الاَنْصارِ وَ غَیرِهِمْ
حَشْدبه معنای جماعت، گروه و جمعیت است یعنی ابوبکر در میان گروهی از مهاجرین و انصار و دیگران بود. هیئت حاکمه که تازه تشکیل شده بود، آن روز در مسجد جلسه داشتند. حضرت زهرا سلاماللهعلیها از آن جلسه اطلاع پیدا کردند. پس بیخبر و بی اطلاع بر ایشان وارد شدند. شاید اگر آنها میدانستند که حضرت زهرا سلاماللهعلیها میخواهند به مسجد بیایند، ممکن بود اصلاً مانع شوند و یا جنجالی به پا کنند. ولی حضرت زهرا سلام الله علیها بدون خبر آمده و وارد مسجد شدند، لذا آنها نتوانستند کاری بکنند و در مقابل عمل انجام شده قرار گرفتند.
فَنِیطَتْ دُونَها وَ دُونَ النّاسِ مُلاءَةٌ
فَنِیطَتْ
نیط و ناط و نوط بسته به کلمات بعد و قبل آن به معنای پیوست شدن و آویختن است. مثلاً نیط علیهِ الشی ءُ یعنی آن چیز بر آن آویخته شد. مَناط به معنی جاى آویختن و جا آویزى است. منوط نیز به معنای پیوست و مربوط است. فَنِیطَتْدر اینجا یعنی آویخته شد، انداخته شد، آویزان شد.
دُونَها وَ دُونَ النّاسِ
واژهی دُونَ، دارای معانی مختلفی است. یکی از معانیاش، بین است. یکی دیگر از معانیاش، غیر است. در اینجا دُونَها وَ دُونَ النّاسِ یعنی بین حضرت زهرا سلاماللهعلیها و بین مردم؛
مُلاءَةٌ
مُلَاءَةیعنی جامه ای بزرگ و بلند که از دو تکه درست شده باشد، إزار و پرده؛
فَنِیطَتْ دُونَها وَ دُونَ النّاسِ مُلاءَةٌ
یعنی پس بین حضرت زهرا سلاماللهعلیها و مردم، پردهای انداخته شد.
فَجَلَسَتْ
پس حضرت زهرا سلام الله علیها نشستند؛ (به تبع، بقیه هم نشستند).
ثُمَّ أَنَّتْ أَنَّةً
أَنَةبه معنی ناله و مویه است و جمع آنأَنَّاتاست. این واژه مترادف با أنین به معنای نالهى دردمند یا بیمار است.
أَنَّتْ أَنَّةً
در عربی برای برای تعظیم یا تحقیق، از ترکیباتی اینچنین استفاده میکنند. به ترکیب آن مفعول مطلق میگویند. مثلاً"بَکَأَ بُکاءً"یعنی گریه کرد گریه کردنی.
ثُمَّ أَنَّتْ أَنَّةً
یعنی سپس آن حضرت ناله کرد، ناله کردنی؛ مویه کرد، مویه کردنی.
ارْتَجَّتْ لَهَا الْقُلُوبُ
رَجَّ، إرْتَجَّیعنی لرزید. تکان خورد، لرزاند، لرزه ایجاد کرد.
ثُمَّ أَنَّتْ أَنَّةً ارْتَجَّتْ لَهَا الْقُلُوبُ
سپس حضرت زهرا سلاماللهعلیها ناله کرد، ناله کردنی، که قلبها برای آن ناله لرزید.
وَ ذَرَفَتْ لَهَا الْعُیونُ
ذَرَفَبه معنی ریختن است یعنی چشمها اشک ریزان شدند. همهی چشمها برای آن حضرت اشک ریختند.
وَ اَجْهَشَ الْقَوْمُ لَها بِالْبُكاءِ وَ النَّحِیبِ
جَهَشَ، اَجهَشَیعنی همانند كودك نزد مادرش گریه كرد و براى گریستن آماده شد
نحیب نیز به معنای سخت گریستن و آواز بلند کردن در گریه
وَ اَجْهَشَ الْقَوْمُ لَها بِالْبُكاءِ وَ النَّحِیبِ
تمام قوم برای حضرت زهرا سلاماللهعلیها گریه و نالهشان بلند شد.
چون مجلس، سکوتِ محض بود همه توجّه کردند که چه خبر شده است؟ چه شده است؟ بی سابقه بوده است. لذا وقتی ایشان آه کشید، تمام قلبها لرزید و اشکها جاری شد و قوم برای حضرت زهرا سلاماللهعلیها به گریه و ناله مشغول شدند.
فَارْتَجَّ الْمَجْلِسُ
پس مجلس به لرزه و هیجان درآمد.
وَالْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ